گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- شادی رضایی؛ بساط دستفروشهای خیابان انقلاب در کنار روزمرگیها و شلوغیهای این خیابان و رهگذرانش، همیشه مخاطبان خودش را دارد. ساعت کاریشان هم از سپیده طلوع صبح با رهگذران سحرخیز است تا زمانی که آخرین رهگذر پیاده رو را ترک کند. اما همیشه هم آنچه در بساطشان چیده اند تمام آن چیزی نیست که به فروش میرسد، فقط کافیست مخاطب کمی آشنا باشد و چندباری از دستفروش مذکور خرید کرده باشد.
در لغت نامه دهخدا آمده است که کتاب ساختن در لغت به معنی: (مصدر) تالیف کردن تصنیف کردن: [ واجب دیدم این کتاب بنا شریف او ساختن](راحه الصدور) است و در اصطلاح و مفهوم به معنی: کتابسازی شیوه مرسوم و اشتباهی است که متاسفانه در بازار نشر ما رواج پیدا کرده است.
ناشر صرفا با کنار هم چیدن آثار و اندیشههای دیگران با ذکر نام آنان، بدون اینکه در گردآوری آثار کمترین نوآوری را داشته باشد، کتابی را چاپ و روانه بازار میکند. پدیدهای که در کتابسازی مورد توجه است، کتابهای ممنوعه و چاپ و کپی شدن آنهاست. به همین منظور دستفروشهای کتاب معمولا به طریقی به این کتابها دسترسی دارند و به آسانترین شیوه ممکن آنهارا در اختیار مخاطبشان قرار میدهند و عجیبتر آنکه دستفروشها بدون هیچ نظارتی، به کتابهای بدون مجوز چاپ حراج میزنند و در مقایسه با سالهای قبل مشتریان بیشتری را جلب میکنند.
نکته ماجرا آنجاست که دستفروشان کتاب مالیات نمیدهند، اما فروش نسبتا بالایی هم دارند و علارغم تعطیلیها و بسته شدن کتاب فروشیها در دورههای قرنطینه عمومی ناشی از پاندمی کرونا همچنان فعالیت داشتند؛ و در کنار تمام اینها عملا هیچ نظارت و برخوردی با آنها نمیشود. وجه دیگر ماجرای کتابسازی کتابهایی هستند که با تخفیفهای بالا مثل ۵۰ درصد به فروش میرسند و در بساط همه دستفروشهای کتاب به چشم میخورد و مخاطب را به خود جذب میکند و باوجود گرانیهای عجیب و غریب سالهای اخیر کتاب، مخاطب ترجیح میدهد سبد خرید کتابش را از بساط دستفروشهای کتاب پر کند.
این مسئله اعتراض و شکایت بازاریان کتاب را هم به همراه داشته است. در مدت زمان کوتاهی در سال ۹۸ که اجازه فعالیت به دستفروشان کتاب داده نشده است، کتابفروشیهای این منطقه افزایش چنددرصدی فروش داشته اند و از این بابت ابراز خرسندی کردند. در نهایت دلایل بسیاری برای رواج و گسترش کتابسازی میتوان برشمرد، از نبود قوانین مدون برای برخورد، تا عدم ورود وزارت ارشاد و در نهایت بازار داغی که این کتابها پیدا کردهاند، دلایل دیگری نیز برای این موضوع عنوان میشود، مانند تعداد بالای مجوزهای نشر و تسهیلاتی که این مجوزها برای دارندگانشان به دنبال میآورد.
افشین شحنهتبار مدیر انتشارات ایرانی ـ انگلیسی شمع و مه میگوید: «در سالهای اخیر با رشد و گسترش ادبیات ترجمه در ایران و پرفروش شدن آثار منتشر شده زمینه کتاب سازی، برخی از خلأهای قانونی موجود و عدم آگاهی درباره حقوق مولف و ... استفاده کرده و پرفروشهای ناشران را به نام خود با اندک دخل و تصرفی در ترجمه منتشر میکنند. این نوع کتابسازی در سالهای اخیر ضررهای بسیاری به اقتصاد نشر وارد کرده است.»
وی با بیان این مطلب که متأسفانه این اقدام زیر لوای قانون انجام میشود، گفت: ناشر مربوطه برای کتاب از ارشاد مجوز میگیرد و کتاب را از مسیر قانونی منتشر میکند، اما اصل نکته این است که کتاب حاصل دسترنج ناشری دیگر است که کپی شده است. در حقیقت سرقت ادبی رخ میدهد.
شحنهتبار معتقد است که نمیتوان مقابله کتابسازی ایستاد، مگر اینکه قوانین خاصی در بحث ترجمه کتاب تدوین شود. از مصادیق دیگر کتاب سازی ترجمههای بی کیفیتی است که توسط تعدادی از ناشرین به چاپ میرسد و مخاطب به هوای قیمت مناسبتر کتاب آن را تهیه میکند، اما واقعیت این است که یا ترجمه آن به درستی انجام نشده است یا اینکه بخشی از کتاب حذف شده است.
مسئله مهم دیگر در این حوزه دست فروشان و فروشندههای دست دوم و کتابهای ممنوعه هستند که به صورت غیرقابل انکاری همیشه و به صورت مستمر وجود دارند، به عبارتی سالهای متمادی و در گذر زمان همیشه عدهای با عنوان دستفروشان کتاب فعالیت میکردند و در بساط فروششان همه قسم کتابی اعم از کتابهای دست دوم و کتابهای چاپ قدیم یا حتی کتابهایی که به هردلیلی دیگر به چاپ نمیرسند و خرید و فروش قانونی آنها ایراد دارد، یافت میشود.
این موضوع که مقابله با آنها و حذف آنها از چرخه فروش کتاب تا چه حد درست و بدون عوارض و مشکلات است به طور دقیق مشخص نیست و دورنمای ناواضحی دارد. عوارضی که میتواند حتی تهدید کننده امنیت روانی مردم باشد. رهگذر و خریدار که باشی بعد از یکی دوبار خرید، ارتباطشان گرمتر میشود و هرسفارشی داشته باشی برایت مهیا میکنند. کتابهایی که دیگر چاپ نمیشوند و با عنوان ثقیل «ممنوعه» شناخته میشوند هنوز هم در کوچه پس کوچههای انقلاب و مجتمعهای رنگ و رو رفته دست به دست میشوند و جذابیت خود را برای مشتریهای رنگارنگشان دارند.
اما آنچه که حائز اهمیت است این مورد است که چگونه این دست کتابها همچنان به حیات خود ادامه میدهند و چه کسانی پشت چاپ و انتشار این کتابها هستند. اندکی که بیشتر بگردیم تخفیفهای ۵۰ یا ۷۰ درصدی کتابهایی را شاهد هستیم که مشتریها برای خریدشان از فروشگاههای کتاب از قاب ویترینهای مغازهها عبور میکنند و هیچ تخفیفی هم شامل حالشان نمیشود، اما برخی دست فروشان کتاب آنهارا با نصف قیمت در اختیار خریداران قرار میدهند و حتی گزینههای دیگری هم پیش رویشان میگذارند و گاها با صرف مبلغ درج شده برروی جلد یکی از آن کتابها چندکتاب را خریداری میکنند که به تعبیری این شیوه فروش کتاب هیچ سودی را برای فروشنده رقم نمیزند. عدهای معتقدند که شاید علت این میزان تخفیف قاچاق بودن این دست کتابها باشد، اما این تنها یک فرضیه در کنار خیل عظیم فرضیههای اثبات نشده ماجراست.
بدون شک ضربه مادی و اقتصادی که فعالیت فروشندگان غیررسمی کتاب من جمله دست فروشان و امثالهم برای حیات و فعالیت کتاب فروشیها دارند بر همگان عیان است. اما درواقع مقابله با آنها همانقدر امکان پذیر و ممکن است که تایید کردن آنها ممکن است. اما این مبحث که برای نحوه و میزان فعالیت آنها قانون، چهارچوب و فرآیندی تعریف شود مطلب متفاوت و قابل تأملی است که باید در دستورکار دولت بعدی قرار گرفته و بر آن نظارت کافی صورت گیرد. چراکه طبیعتا ضربه و ضرر مالی کتابفروشیها که بخشی از زنجیره حیات حوزه نشر هستند، به تمام اجزای زنجیره این حوزه منتقل شده و همه بخش هارا درگیر میکند.
برای مثال زمانی که کتابفروشیها دچار ضرر مالی و سود منفی شوند فرآیند تسویه حساب آنها با شبکههای توزیع دچار مشکل شده و همین ضرر مالی طی تسویه حساب شبکههای توزیع با ناشرین، شامل حال ناشرین شده و نهایتا همین امر هم موجب اعمال این کسریها در قیمت تمام شده کتاب شده و این سیکل تا ناکجا آباد زمان ادامه مییابد و این مشکل در کنار مشکلاتی، چون تامین کاغذ و امثالهم موجب تهدید حیات حوزه نشر شده و مشکلات این حوزه را لاینحل میکند.
همانطور که مشاهده میکنیم در زمانهای تعطیلی و بسته شدن فروشگاهها در زمانهای قرنطینه عمومی پاندمی کرونا دست فروشان کتاب هم مانند سایر دست فروشان به فعالیت خود ادامه دادند و از آنجایی که با مشکلاتی مانند پرداخت اجاره و مالیات مواجه نبودند شرایط بهتری نسبت به فروشگاههای کتاب داشتند؛ و این فعالیتهای مستمر موجب رونق کتابسازی میشود در حالی که میبایست با وضع قوانین و نظارت مناسب بر این حوزه با پدیده کتابسازی مقابله شود و فضای حوزه کتاب را تعدیل کرد.
فلذا انتظار میرود روند، میزان و حدود فعالیتهای فروشندگان غیررسمی کتاب تعیین و نظارتی مناسب بر این حوزه انجام گیرد تا جریان این فضا به گونهای متعادل شود. چرا که در واقع مشکل اساسی این بخش عدم نظارت کافی و مناسب است به گونهای که گویی این فضا به حال خودش رها شده است. اگر کتابی به هردلیلی دیگر اجازه چاپ ندارد و حیاتش تبعات بیشتری نسبت به نبودش دارد نباید به این واضحی و آشکاری در دید همگان دست به دست شده و به راحتی و با قیمتی حتی مناسب به فروش برسد، بنابراین مسئله نظارت و تعیین قوانین و چهارچوبها برای حل این موضوع باید جدی گرفته شود و در دستورکار قرارگیرد.