گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- حسین نجار؛ ژان لوک گدار متولد ۳ دسامبر ۱۹۳۰ کارگردان، فیلمنامه نویس و منتقد سینما است. گدار پدر و مادری ثروتمند داشت که منشا علاقه او به هنر و داستان بودنند. او بعد از دریافت مدرک رشته مردم شناسی از دانشگاه سوربن به سینما روی آورد و تمایل زیادی به مسائل فلسفی بخصوص فلسفه مارکس داشت و میتوان حضور این نگرش را در بطن محتوای آثارش دریافت کرد. گدار به مفهوم انسان توجهای جدی داشت و روان و شخصیت انسان برایش مسئلهای حیاتی بود. در سن ۱۹ سالگی شروع به نوشتن نقدهای سینمایی کرد. مجله کایه دو سینما در دهه ۵۰ میلادی میزبان مطالب جنجالی به قلم گدار بود. مطالبی که ابتدا چندان جذاب و خواندنی نبودنند و این امر تازه کار بودن قلم او را نشان میداد، اما برای شروع قدمی محکم بود تا به کار خود در این عرصه ادامه دهد و فیلم مطلوب خود را فیلمبرداری کند. فیلمهای مستند و واقع گرا از دستههایی بودنند که مورد توجه او قرار میگرفتند. گدار از اوایل دهه ۱۹۵۰ بصورت ثابت برنامههای سینما تک پاریس را دنبال میکرد و از همین طریق با فرانسوا تروفو، زاک ریوت و اریک رومر آشنا شد. از مهمترین فعالیتهای او طرح به چالش کشیدن سینمای سنتی هالیوود بود.
او در میان سینمایی که تمام توجه خود را معطوف به هیچکاک و دیدگاههای رئالیست داشت ظهور کرد و توانست طلایه دار سینمای خود شود و تماشاگران خاص خود را جذب کند. او معتقد بود سینما یعنی نیکلاس ری و تمام چیزی که برای پیشبرد یک فیلم لزوم دارد تنها دختر و یک اسلحه است. از مهمترین فیلمهای او میتوان به «از نفس افتاده»، «زن زن است»، «سرباز کوچک»، «دور از ویتنام»، «موج نو» و «در ستایش عشق» اشاره کرد.
گدار به پیچیدگیهای عظیم قرن خود فکر میکند و موضوع اصلی آن یافتن یک قالب سینمایی بود که بتواند پیچیدگی را در آن به نمایش بگذارد. او همواره در فیلمهای خود دغدغهای را مطرح میکرد و سعی بر ارائه راه حل مسئله داشت و همواره سعی داشت فیلمهایی را بسازد که کسی تا کنون نساخته است. او بعدها دغدغههای خود را با مبارزات انقلابی پیوند داد. او به دنبال پاسخ برای چراییها بود و اعتقاد داشت سینما نقشی بنیادین در آزادی بخشی دارد. از طریق مفهوم یک فیلم مطلبی را به دهن مخاطب مینشاند و سپس منتظر نتیجه آن میماند.
گدار قصد ساده سازی و سادگی فیلم را داشت و محتوا را بر تکنیک ارجحتر میدانست. تصاویر را در هم تلفیق میکند و از ترکیب چند راش یک فیلم واحد را میسازد. از ابداعات او در ابتدای کار حرفهای خود صداگذاری بر روی فیلمها بود. او دریافت که برای تاثیرگذاری بیشتر بر احساسات مخاطب باید تنطیمات صدا را به قدرت اعمال کرد که مبهم نباشند. از نظر گدار فیلم باید همچون سنگ باشد که سکوت را میشکند و باید درباره آنچه بگوید که پیدا نیست نه آنچه که دیده میشود.
این کارگردان در دهه ۱۹۵۰ شروع به ساخت فیلمهای کوتاه کرد. او فیلم مستند بیست دقیقهای به نام «کارگر بتونی» را در سال ۱۹۵۴ ساخت. فیلم «تفنگداران» در سال ۱۹۶۳ با دیدگاه ضد جنگ گدار ساخته میشود. داستان روایت دو برادر روستایی ساده لوح است که برای به دست آوردن جهان شروع به جنگیدن برای شاه میکند. اما هرچه میگذرد این دو وحشیتر و بیچارهتر میشوند. این فیلم با زبان کنایه به تمسخر جامعه سرمایه داری میپردازد.
«از نفس افتاده» فیلمی که گدار آن را تنها در چهار هفته و با بودجه اندک ساخت. فیلم از نفس افتاده درست زمانی اکران شد که سلیقه مخاطب سبک جدید را میطلبید و موج نو سینمای فرانسه توانست بهترین خود را در این دوران ارائه دهد. موج نو فرانسه سبکی که افرادی مانند تروفو و گدار را بر صدر نشاند و این موج نو دقیقا همان چیزی بود که مردم منتظرش بودنند شخصیتهای متفاوت در بستری گوناگون و اتفاقات جدید که مخاطب با آن رو به رو میشد. این فیلم با عواملی به پایان رسید که در فضایی بسیار عذاب آور حضور داشتند.
فیلمبردار فیلم صحنهها را نفرت بار میبیند و بازیگران ناراحت از اینکه چرا این انتخاب را داشتند. اما در این میان گدار از این مسائل لذت میبرد این از خصایص عجیب او بود. در تم اصلی این فیلم همه چیز در حال رخ دادن است. شروع فیلم یادآور فیلم همشهری کین است. عنوان فیلم کامل و با حروفی سفید در قاب تصویر جای میگیرد. تدوین فیلم نیز به گونه است که از یک نمای نزدیک کات به نمای معرف میشود و از فضای تدوین تداومی که اصول کار تدوینگران حرفهای است پا را فراتر میگذارد. اساسیترین مسئله در فیلم از نفس افتاده که میتوان آن را انقلاب زبانی پس از ناطق شدن سینما دانست گفتگوهای درون متنی است. فیلم از نفس افتاده هم تشویق و هم سرزنش شد، اما در آخر گدار را به دنیای فیلم معرفی کرد.
بعد از آنکه مردم از فیلم سینمایی «از نفس افتاده» استقبال کردنند گدار با قدرت و توان بیشتری به ساخت فیلم بلند بعدی خود به نام «سرباز کوچک» کرد. از آنجایی که فیلم سرشار از ساختار متفاوت بود، اما اینبار شانس با گدار همراه نبود و تماشاچی نتوانست با فیلم ارتباط برقرار کند و فروش فیلم به پایینترین حد خود رسید و سر آخر اداره سانسور فرانسه اکران آن را متوقف کرد. در ادامه فعالیت هنری این کارگردان با شکست رو به رو شد و از طرف منتقدان مورد سرزنش قرار گرفت.
فیلمهای این کارگردان به دو دسته تقسیم میشوند: دهههای ابتدایی که او فارغ از مسائل سیاسی است و فیلمهایی سرگرم کننده میسازد و دسته بعدی فیلمهایی که علاقه او به جنگ و مسائل حقوق انسانی نمایان میشود. او سینمای داستانی را رها کرد و گروهی تندرو را تشکیل داد که هم جدل در آن مشهود بود و هم محتوایی آموزشی داشت. گدار در مصاحبهای بیان میکند: «الان سعی میکنم فیلمهایی بسازم که آگاهانه در مبارزات سیاسی مشارکت داشته باشد؛ من در گذشته بی ملاحظه و احساساتی بودم. میتوان گفت که چپ گرا بودم. اگر چه از موضع راست شروع کردم، چون خودم بورژوازی فرد گرایی بودم. پس از آن از لحاظ فکری و روانی متحول شدم و با تمام تناقضهایی که چنین موضع گیری با خود به همراه داشت به صورت فردی رادیکال و انقلابی در آمدم».
در طی چهار دهه فعالیت هنری گدار او موفق به کسب جوایز معتبری از جمله دو خرس نقرهای و یک خرس طلایی جشنواره برلین، شیر طلا، جایزه هیات داوران و شیر طلای افتخاری جشنواره ونیز را از آن خود کرد. آخرین ساخته این کارگردان به نام کتاب تصویر در سال ۲۰۱۸ موفق به کسب نخل طلای ویژه تاریخ جشنواره کن شد. جشنواره هم دیگر او را به وجد نمیآورد. با گذشت زمان دریافت که جشنوارهها هم تنها محلی برای تبلیغ و فروش فیلمهای هستند. او معتقد بود جشنواره کن بدون هیچ پیام خاصی برگزار میشود و تمام توجه مخاطبان را به فیلمهایی جذب میکنند و این تبلیغ فیلم را برای بقیه سال تضمین میکند. آکادمی اسکار در سال ۲۰۱۰ به دلیل چند دهه فعالیت سینمایی موفقیت آمیز این کارگردان قصد تقدیر از او را داشت، اما گدار از حضور در مراسم اعطای جوایز خودداری کرد. او معتقد بود که این جوایز برای او معنایی ندارد.