گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- نرگس روزبه؛ دوسال پیش در شهریور ۹۸، دکترعلیعسگری، رئیس رسانهملی در مراسم رونمایی از یازده طرح صدا و سیمای استانی یزد در جلسه شورای اداری استانیها گفته بود «شبکههای استانی در حل مشکلات مردم بسیار تاثیرگذارند.» با گذشت دوسال از این گزاره و سالها از راهاندازی شبکههای استانی، شواهد حاکی از آن است که شبکههای استانی به اهدافی که برای آن راهاندازی شدند، دست نیافتند. درچندسال اخیر مشکلات استانها و نوع مواجه رسانههای محلی و سراسری با آن، اینطور نشان میدهد صداوسیما برای حل مشکلات استانها، قدمهای محکم و جدی برنداشته است.
در چندماه گذشته در گزارشی به بررسی شبکههای استانی پرداختیم؛ و در این گزارش نیز قصد داریم تا با گفتگوی تفصیلی با یکی از فعالین رسانهای استانی، ابعاد دیگر این مسئله را بررسی کنیم.
هادی ذالکی فعال رسانهای در گفتگو با خبرگزاری دانشجو پیرامون معضل تهرانمحوری رسانهملی، گفت: «در همه دنیا رسانهها درحال خارج شدن از حالت تمرکزگرایی هستند و اصالت خودشان را بر این میدانند که بتوانند نقاط جزئیتر و پهنه وسیعتری را پوشش دهند. از آنجایی که این هدف با مدل تمرکزگرایی محقق نمیشود، رسانهها به سراغ ایجاد دفاتر محلی میروند و به طور مثال دفاتر استانی ایجاد میکنند. مانند همه خبرگزاریهایی که دفاتر استانی دارند. رسانهملی هم با همین رویکرد سیمای استانها را راهاندازی کرد، اما نتوانست این وظیفه را به خوبی انجام دهد. درحال حاضر اکثر استانها شبکه استانی دارند، اما انتقال اطلاعات از استان به مرکز به درستی صورت نمیگیرد.»
ذالکی درباره چرایی عدم موفقیت شبکههای استانی، گفت: «علت اصلی این مشکل در این است که دفاتر استانی تابعی از سیاستگذاریهای دفتر مرکزی هستند؛ یعنی نمیتوانند خارج از سیاستگذاریها مرکز روی موضوعی کار کنند. از طرفی نیز سردبیری این دفاتر در مرکز است و بازهم در آنجا تصمیم میگیرد که چه موضوعی دیده شود و چه موضوعی دیده نشود. این مشکل هم در بخش اخبار استانها وجود دارد هم در دیده شدن ظرفیتهای استانی.»
او ادامه داد: «تا زمانی که استانها نتوانند خودشان را در یک رسانهٔ ملیتر مطرح کنند عموماً دیده نمیشوند. اگر شما با مدیران رسانه این گلایه را مطرح کنید، فوری به شما میگویند که ما برای حل مشکل، سیمای استانها را راهاندازی کردیم. اما وقتی شما میخواهید از این رسانههای استانی برای حل یک مشکل استفاده کنید میبینید که این رسانه، کارساز نیست. اگر این رسانه قرار بود برای خود این استان کارساز باشد که خب مسائل استانها باید خیلی وقت پیش حل میشد؛ مشکلی مثل هفتتپه که نباید انقدر طول میکشید. شما حساب کنید درقبال بزرگی ماجرای هفتتپه چقدر رسانهملی به آن پرداخته است؟»
ذالکی با اشاره به خاص بودن مخاطبان شبکههای استانی، گفت: «یکی دیگر از مشکلات شبکههای استانی، مخاطبین آن هستند. رسانههای استانی دیده نمیشوند و غالباً مخاطبین شبکههای استانی همان مخاطبینی هستند که کاری انجام نمیدهند؛ کسی اخبار استانی را چک میکند که خودش مخاطب آن خبر است؛ همان کسی که خودش در ایجاد آن وضع دخیل است. اخبار شبکههای استانی بیشتر توسط مسئولین استانی دنبال میشود پس نمیتواند نقطه محرکی باشد. باید این خبر و محتوای تولید شده در یک رسانه ملی و خارج از فضاهای استانی طرح شود تا به واسطه آن مسئولی که در مرکز استان است و یک مسئول محلی است تحت فشار مدیران بالاسر خود قرار بگیرد. اینکه هیچکاری از پیش نمیرود به این دلیل نیست که رسانههای استانی به موضوعات نمیپردازند؛ بلکه به این دلیل است که صدایشان در مرکز به صورت گسترده شنیده نمیشود.»
این فعالرسانهای با ابراز امیدواری از شکلگیری جریانی در بین فعالین رسانهای استانها در بستر فضای مجازی، گفت: «بعد از گسترش فضای مجازی تا حدودی فعالین رسانهای استانها توانستند جای خودشان را پیداکنند و حالا دیگر آنقدر قدرتمند شدهاند که به ظرفیت رادیو تلویزیون نیازی ندارند. هرکدامشان شبکهای راهاندازی کردند تا بتوانند ضعفهای صداوسیما را پوشش بدهند. فعالین رسانهای و کنشگران اجتماعی هم به همین شکل هرکدامشان پیج و کانال و رسانه شخصی خودشان را زدهاند. همه اینها به این دلیل است که که رسانهای نیست که بتواند دغدغههایشان را پوشش بدهد. با این حال هم بازهم بخشی از کنشگران ما توسط همین رسانههای محلی و رسمی شبکههای استانی بایکوتاند و خود رسانهملی برای پوشش دغدغههایشان سراغشان نمیرود.»
او ادامه داد: «قبل از اینکه سراغ عیبجویی از صداوسیما برویم باید سراغ ایجاد یک شأنیت و ماهیت بهتری برای رسانههای استانی و فعالین رسانهای استانها باشیم. باید از فعالیتها، اقدامات و مستندگزارشهای این فعالین حمایت شود. میشود بخشی از بودجهای که به صداوسیما اختصاص میدهند و راه به جایی نمیبرد را به فعالین استانها اختصاص دهند و از تولیدات و محصولات مجازی آنها حمایت کرد. درحال حاضر ما درحوزه مستندگزارشها در استانها نیروهای زبدهای داریم. اگر از این ظرفیتها حمایت شود اتفاقات خوبی خواهد افتاد؛ چراکه یک کاررسانهای که توسط مجموعه کوچکی در یک استانی تولید میشود چندین برابر یک برنامه تولیدی تلویزیونی در شبکه استانی دیده میشود. با وجود این فعالین و مجموعههای مستقل، رسانهملی اگر امروز نخواهد به یک موضوع بپردازد، فردا مجبور میشود از موضع انفعال به آن بپردازد.»
این فعال استانی با گلایه از اتفاقی که چندی پیش در تغییر کنداکتور شبکه نسیم اتفاق افتاد، گفت: «چند هفته گذشته پسر شخصی در تهران از کمبود وقت بین اذان و سریال موردعلاقهش در شبکهای سراسری ناراحت میشود؛ با انتقال این موضوع به سیمای مرکز، کنداکتور شبکه تغییر کرده و بین اذان و شروع مجدد ادامه سریال فاصله میافتد. اما آیا کسی به فکر استانهای دیگری که در افق تهران نیستند، هست؟ این اقدام بارزترین مثال برای تهرانمحور بودن شبکههای رسانهملی است. شما همین موضوع کوچک را بگیرید و به همه برنامهها و شبکهها و رویکرد حاکم در صداوسیما تعمیم دهید.»
او پیرامون هدف اصلی پوشش رسانهملی از مشکلات استانها، ادامه داد: «صداوسیما اگر بخواهد دغدغههای استانی را هم پوش بدهد معمولا موضوعی را پوشش میدهد که به تهران مربوط میشود. یعنی اگر در یک استانی تجمعی صورت گرفته است از حیث اینکه یک بخش حاکمیتی در تهران تحت فشار قرار گرفته، به این موضوع میپردازد. پوشش دادن رسانهملی هم معمولا به این هدف نیست که برویم مطالبه کنیم و مشکلی از مشکلات مردم را حل کنیم؛ بلکه از این منظر است که اگر نپردازیم انتقاد به رسانهملی زیاد میشود؛ و یا ازرسانههای دیگر جا میمانیم. اکثراً هم از موضع انفعال موضوعات را پوشش میدهد. این موضوع به صورت کلی دامن گیر صداوسیما شده است و به همین راحتی هاهم از دامن صداوسیما زدوده نمیشود.»
ذالکی درباره ریشهاصلی این مشکلات صداوسیما، گفت: «از نظر من ریشه اصلی این مشکلات مدیریتی است. عموم ایراداتی که ما در ساختارها داریم مدیریتی است. ما برنامهها، قوانین و سیاستگذاریهای خوبی در همه بخشها داریم منتهی فهم مدیران از رسانه به نحوی است که دغدغه رسانههای محلی را پوشش نمیدهد. وقتی از رسانههای محلی حرف میزنیم منظورمان این نیست که صداوسیما یک دوربین در محلههای کشور بکارد و اتفاقات را پوشش بدهد بلکه اصالت رسانه باید به سمت محلی شدن پیش بروند. یعنی در سیاست گذاریهایش باید به نحوی پیش برود که اخبارها، گزارشها، سوژههای فیلمسازی و سریالسازیاش، برگرفته از بومهای مختلف در کشور باشد.»
او با اشاره به محبوبیت برنامههایی که دغدغه یک قوم استانی را پوشش میدهد، گفت: «سریال «پایتخت» چرا بین مردم محبوب میشود؟ سریال «نون خ» چرا آنقدر بیننده دارد؟ همه اینها به این دلیل است که این سریالها با بخشی از کشور ما در استانی در شمال و غرب و ... نسبتی پیدا میکنند؛ دغدغههای قوم و استانی را پوشش میدهند. بودجه شبکههای استانی آنقدر پایین است که اگر تولیدی هم داشته باشند کیفیت بسیار پایینی دارد و فرصت دیدهشدن پیدا نمیکنند. اما ما دیدیدم که اگر رسانهملی بخواهد به فرهنگهای استانی ورود کند و سریال سازی کند سریالهای باکیفیت و پرمخاطبی خواهد ساخت. اما تعداد این تولیدات بسیار کم است. نهایت کارمان برای جنوب همین جنابخان بود. حتی همین هم کار خوبی بود. این تولیدات ملی باعث میشود آن بخشی از کشور که حساس میکند دیده نمیشود احساس کند که کسی حواسش به من است. این حس باید در همه استانها عمومی شود. اما سوال اصلی این است چرا ما هیچوقت فیلمی درباره وضعیت سیستان و بلوچستان نداشتیم؟ من در یک کلام میگویم، نگاههای امنیتی.»
ذالکی ادامه داد: «فضای رسانهای ما عموما به نگاههای امنیتی آلوده شده است. نگاه امنیتی همیشه میخواهد فضا را آرام نگه دارد. تنش و چالش در آن کم باشد. نگاه امنیتی همین را میخواهد و برای آن تلاش میکند. عموم اتفاقاتی که صداوسیما پوشش میدهد به معنای این نیست که من اعتراضات مردمی را قبول دارم؛ فقط میخواهد آبی باشد بر آتشی. خود این پوشش دادنها هم هم ناشی از همین نگاه امنیتی است. فقط به این فکر میکنند که امنیت الان ایجاب میکند که شما بروید بین مردم و صحبت کنید. وقتی فضا آرام شد دیگر ضرورتی ندارد. پوشش رسانهای مشکلات استانها برای این نیست که مشکلی حل شود، برای این است که مشکل امنیتی ایجاد نشود. همه چیز ذیل یک نگاه امنیتی تعریف میشود. رسانههای ما چه در استانها و رسانههای محلی، چه در رسانههای رسمی، تحت تأثیر نگاههای امنیتیاند. زمانی که شما تجمع و گلایهای میبینید به جای اینکه صداوسیما دوربین را طرف مردم بگیرد و از آنها بخواهد که از مسئولین مطالبه کنند، عموما با یک موضع بالا به پایین به ماجرا وارد شده اند؛ و آمدهاند و از بین مردم فیلم گرفتهاند و گفتهاند شما چرا این کار را کردید؟ منتی هم سرشان گذاشته که من رسانهملی آمدم پیگیری کردم و انشاءالله مسئولان عمل خواهند کرد. اصلا شما تا به حال به این موضوع فکر کردید که چرا همیشه از مردم میخواهند صفشان را از اغتشاشگران جدا کنند؟ اصلش این است که باید از مسئولین بخواهیم که شما حساب خودتان را از اغتشاشگران جدا کنید چراکه بسیاری از موضعگیریهای مسئولان معمولا باعث اغتشاش میشود. زمانی که مردم نتوانند خودشان را در خبر و سیمای ملی ببینند دغدغههای خودشان را نمیبینند. فرض کنید در کرمان مشکل کمبود سرم ایجاد شده است این موضوع در مقایسه با یکی از داروخانههای درجه سوم تهران چقدر طول میکشد تا مسئلهش حل شود؟ به همان میزان شما میتوانید تفاوت سیاستگذاریهای صداوسیما و بررخورد آن با شکلات استانی را بسنجید.»
این فعال رسانهای در پایان درباره نتیجه رویکرد این نگاه رسانهای گفت: «در مورد اعتراضات استانها همیشه هم این صحبت مطرح است که ما اگر الان بخواهیم به این اعتراض اهمیت بدهیم باعث میشود که این جمعیت معترضین پررو شوند و اعتراض را یک راهی بدانند برای رسیدم به نتیجه. نگاه امنیتی هم این را نمیخواهد که شمای معترض به این نتیجه برسید که خب من از اعتراضم نتیجهگرفتم. قاعده این است که رسانه تراز رسانهای است که عقبتر از اعتراضات باشد. قبل از اینکه موضوعی به اعتراض برسد پیگیر شود و در پی حل آن برآید.»
او در پایان گفت: «آسیبشناسیهای قویی درباره صداوسیما انجام شده است، اما مسئله این است که چرا به این آسیبها توجه نمیشود. ما حتی الان کمبود راهحل هم نداریم. دوره رسانه از دوره طرح مسئله گذشته است. رسانه ملی دیگر باید رسانه حل مسئله باشد. یعنی صحبتها انجام شده و راهکارها و پژوهشها انجام شده دربارهٔراهحل صحبت شده اینکه چرا اصلاح نمیشود و به سراغ راهحلها نمیرود مسئه محافظهکاری مدیریتی است. از این مدیر به آن مدیر هم تفاوتی نمیکند چراکه سیستم خودش مدیرهای محافظه کار میطلبد. هرچقدر من و شمای مدیر رسانه سرعتمان در پرداخت به مشکلات کند باشد سرعت مشکلات و مسائل کند نیست. اعتراضها و نافرمانیها و کمبودهایی که در شهرها وجود دارد هیچ وقت سرعتشان کند نمیشود و درنهایت تفاوت سرعت مسئولان و مشکلات موجب شکاف میشود.»