به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شاید در این سال ها و بالاخص در ماه مبارک رمضان تغییر و تحول یک انسان دست مایه بسیاری از سریال های تلویزیونی شده باشد. اما این بار و در مجموعه تلویزیونی «در کنار پروانه ها» به کارگردانی داریوش یاری و تهیه کنندگی بهروز مفید این اتفاق با کمی تفاوت رخ داده است. تحولی که ریشه در اعتقادات شخصیت اصلی داستان به نام رهی دارد.
فردی که طی اتفاق هایی در زندگیش، در مسیر تغییر قرار می گیرد و این تغییر با خواب هایی از نوشتن آیه ای از قرآن کریم بر روی دیواری نشات گرفته است.
«سامرند معروفی» بازیگر نقش «رهی» در این سریال است که این شب ها از شبکه دو سیما بروی آنتن می رود. او پیش از این در سریال هایی نظیر بیگانه ای با من است، مینو و ... بازی کرده است. با معروفی درباره نقش رهی، حضور در نقش های منفی و مثبت و سرنوشت این شخصیت گفت و گو کردیم.
** آقای معروفی شما در ابتدای کار هنری خود دستیار کارگردان بودید. چطور شد که به سمت بازیگری آمدید؟ بازیگری جذابیت بیشتری برای شما داشت؟
من از همان ابتدا بازیگری هم انجام می دادم و در تئاتر و تلویزیون مشغول بودم و در برهه ای بیشتر بود و در برهه ای کمتر.
** اولین کارحرفه ای شما که اتفاقا به خوبی هم در آن دیده شدید بازی در سریال مینو بود. سریالی که به جنگ از زاویه دیگری می پرداخت. شما هم در این سریال نقش کنار جاسوس عراقی را ایفا می کردید. چقدر این سریال و نقشی که بازی کردید در سرنوشت بازیگری تان تاثیر گذار بود؟
قبل از مینو هم بازی کرده بودم اما خب شاید مینو بیشتر دیده شد و از آنجایی که خیلی پراکنده بازی می کردم برای همین خیلی در ذهن ها نمانده است. اما شاید بیگانه ای با من است که تهیه کننده آن با در کنار پروانه ها یکی است، به دلیل تعداد قسمت های زیادی که داشت بیشتر دیده شد و همین باعث شد نقش رهی که برای دفتر آقای مفید است به من پیشنهاد شود.
** بعد از این سریال در سریال بیگانه ای با من است یکی از نقش های اصلی را عهده دار شدید. سعید فردی بود که شخصیتش در طول داستان به تکامل رسید و از فردی منفی به مثبت تبدیل شد. در این باره می فرمائید.
شخصیت های داستانی برگرفته از زندگی انسان ها است. همه آدم ها در طول مسیر زندگی دچار تغییر و تحول می شوند. چه از خوب به بد و چه از بد به خوب که سعید هم با توجه به اتفاق هایی که در زندگی اش افتاد در مسیری قرار گرفت و با آدم هایی مواجه شد که تاثیر مثبتی روی او گذاشتند و و دیدگاهش رو نسبت به زندگی و جهانی که درش زندگی می کند را تغییر دادند. به هر حال شرایط باعث شد که این آدم تغییری در زندگی اش رخ دهد.
** شما با اینکه سال ها است در این حرفه فعالیت می کنید به تازگی نقش محوری و قهرمان اصلی سریالی را به عهده گرفتید. این خواسته خودتان بود یا پیشنهادها شما را به این سمت برد؟
من بیست سالی هست که در این زمینه فعالیت می کنم چه در بازیگری تئاتر و تلویزیون و چه در مستندسازی و برنامه سازی و دستیاری کارگردان. در این سالها دغدغه اصلی من صرفا بازیگری نبوده است.اما الان در این چند سال اخیر ترجیح دادم که مقوله بازیگری را به صورت جدی تری ادامه بدم اما این دلیل نمی شود که کارهایی که در گذشته انجام می دادم را دیگر انجام ندهم. بله می شود گفت خواسته خودم هست که به این سمت بروم.
** رهی قهرمان اصلی داستان در کنار پروانه ها است. پسری که با اینکه سختی های زیادی در زندگی دیده اما همچنان در سختی و خوشی با خداوند صحبت می کند و به عبارتی کفر می گوید. چقدر این بعد شخصیتی رهی شما را دچار چالش می کرد؟ و چقدر با این موضوع راحت کنار آمدید؟
به نظر من رهی کفر نمی گوید، رهی جوانی است که در خانواده ای مذهبی بزرگ شده است و اعتقادات شخصی خودش را دارد و حالا به هر علتی و به دلیل اتفاق های ناخوشایندی که در زندگی اش رخ داده مثل اتفاقاتی که در زندگی سعید بیگانه ای با من است افتاده، نسبت به مهربانی خداوند و الطاف او بدبین و دچار شک شده است و یک جورهایی با خدا قهر کرده است و من این را کفر گفتن نمی دانم و یک جور قهر با خدا می دانم که رهی الان دچارش شده است.
و اینکه من چطور با این کنار آمدم باید عرض کنم این نقشی است که به من سپرده شده و من نیز بر اساس اهداف این شخصیت اون رو بازی اش می کنم و سنخیتی با شخصیت خودم ندارد. یک زمان هایی هست نقشی که یک بازیگر بازی می کند فرسنگ ها با کاراکتر خودش تفاوت دارد و البته دلیلی هم ندارد که حتما با بازیگر همسو باشد که بتواند آن را بازی کند. اتفاقا هر چه از من دورتر باشد بازی کردنش برایم لذت بخش تر است چون قرار است بکوشم دنیای جدیدی بسازم، وهرچه تلاش بیشتری برای رسیدن به آن انجام دهم که بتوانم شخصیتی را خلق کنم که به زندگی من شباهتی ندارد، اتفاقا این چالش لذت بخش تری برای من است.
** به طور معمول قهرمان های سریال های تلویزیونی یا باید به شدت مثبت باشند یا به شدت منفی. اما در مورد رهی یک طور هایی این تعادل حفظ شده است. چنین موضوعی در فیلم نامه بود؟
نه واقعیت اینطور نیست. از نظر من خوبی و بدی یک طیف است و مطلقا بد و مطلقا خوب هیچ وقت وجود ندارد. در زندگی عادی مان هم نمی توانیم بگوییم آن فرد کاملا مثبت است و دیگری مطلقا آدم بدی است و از آنجایی که داستان و فیلم نامه از زندگی روزمره ما برمی آید پس میشود گفت رهی هم از این قاعده مستثنی نیست. رهی هم انسانی است که خوبی های زیادی دارد و یکی از اینها عشق به خانواده اش است که قابل توجه است. اما خب حالا یک موارد دیگری در او وجود دارد که از دید دیگران می تواند مثبت نباشد و همین جذابش می کند. همین پستی و بلندی و سیاهی و سفیدی است که این شخصیت را جذاب می کند و این رنگی بودنش به او کاراکتر می دهد. این موضوع در فیلم نامه وجود داشت و من به عنوان بازیگر این موارد را دریافت کردم و با استفاده از تجربیات و کمی هم خلاقیت این رهی که می بینید ساخته شد.
** فکر می کنید بازی در نقش های منفی برای مخاطب جذاب تراست یا مثبت؟
قطعا نقش های منفی خیلی جذاب تر است چون نقش منفی رفتاری را انجام می دهد که خارج از عرف طبیعی و شخصیتی یک جامعه است. وقتی مخاطب این را می بیند احتمال دارد آن اتفاق و رفتار در ذهنش وجود داشته باشد، اما نتوانسته آن کار را انجام دهد اما برایش جذاب است وقتی فردی این عرف را می شکند میخواهند بدانند که چه اتفاقی برایش می افتد؟ و چه طور با آن کنار می آید؟ و بقیه او را چطور می بینند؟ چون یک کار خلاف واقع و تفکر دیگران را انجام می دهد برای همین است که هیجان انگیز می شود و برای مخاطب جذاب می شود. از سویی برای بازیگر هم خیلی جذاب است چون دارد کار جدیدی را انجام می دهد و کار سخت تری انجام می دهد چون شاید خودش چنین رفتاری را تجربه نکرده است و باید تخیل کند که اگر این رفتار خارج از عرف را انجام می دهد باید چطور انجامش دهد و چطور با آن برخورد کند و ساختن این دنیا جذاب است برای همین برای بازیگران هم ایفای نقش منفی جذاب تر خواهد بود.
** موضوعی که درباره رهی وجود دارد به تکامل رسیدن او تا پایان داستان است و کلیت داستان این سریال تکامل یک فرد را از منفی به مثبت نشان می دهد. به نظر شما چنین سریال هایی چقدر می توانند در ذهن مخاطب جای خوبی باز کنند؟
موضوع به تکامل رسیدن یک فرد یک مقوله دراماتیک است. یکی از شیوه های خلق داستان است و نمونه جذاب و به یاد ماندنی اش همان پینوکیو است. پسر خوبی که با افراد دیگری که بد بودند هم مسیر می شود و اتفاق هاو چالش هایی برای پینوکیو بوجود می آید که در نهایت آنقدر رشد پیدا می کند که به انسان کامل تبدیل می شود و این نمونه خیلی زیبایی از این نوع شخصیت پردازی است. برای همین اگر تبدیل به شعار نشود مخاطب دوست خواهد داشت و اگر در این تحول اغراق و زیاده گویی نشود و از جنس جامعه باشد به نظرم تاثیرش را خواهد گذاشت و مردم هم دوست خواهند داشت.
** با توجه به اینکه شما هم در سریال بیگانه ای با من است و هم در سریال در کنار پروانه ها هم نقش مثبت و هم منفی را با هم تجربه کردید، دوست ندارید که نقش صرفا مثبت یا صرفا منفی را هم تجربه کنید؟
به نظرم نقش مثبت و منفی صرف وجود ندارد اما واقعا خیلی برای من فرقی نمی کند که نقشی که می خواهم بازی کنم مثبت یا منفی باشد. مهم این است که آن نقش چه حرفی برای گفتن دارد. یعنی شخصیتی که به من سپرده می شود چقدر در کلیت داستان قدرت مند و تاثیرگذار است حالا چه مثبت و چه منفی. درست است که گفتم نقش منفی جذاب تر است اما خب نقش های مثبت قدرت مند هم وجود دارند و همیشه ذهن بازیگر را قلقلک می دهد و دوست داشتنی خواهند بود.
** یکی دیگر از ویژگی های این شخصیت این است که با اینکه دارد خلاف می کند اما مخاطب با او همراه می شود و دوست دارد برای مثال دزدی اش انجام شود تا بتواند خواهرش را از زندان آزاد کند. حین بازی چقدر به این موارد فکر می کردید؟
همانطور که گفتم آدم های صد در صد سیاه و صد در صد سفید وجود ندارند. رهی رفتارهای خوبی دارد که آدم ها دوستش دارند و آنهم مربوط به خانواده اش و ارزشمند بودن رفاقتش است. آن بحث خلافی هم می گویید دلیل دارد و اگر هم مردم با دزدی هایش همراهی می کنند به خاطر این است که رهی به آب و آتش می زند تا خواهرش را از زندان آزاد کند،حالا بماند که از راه خلاف دارد انجامش می دهد و این راهی است که آن شخص در آن زمان توانسته انجامش دهد. همه این خصایص این شخصیت کنار هم گذاشته می شود و برای همین برای مخاطب جذاب می شود و من هم به اینها فکر می کردم و واقعا دوست داشتم که این اتفاق بیفتد. اگر منفی بود دوست داشتم که منفی دوست داشتنی باشد.
** فکر می کنید شخصیت رهی می تواند روی مخاطب تاثیر بگذارد؟
کار ما قصه گوییست. ما روایت کننده یک قصه هستیم و داریم رهی را روایت می کنیم که در طی زندگی این اتفاق ها برایش افتاده و باعث شده چنین تاثیرهایی در زندگی اش داشته باشد تا او به آدم بهتری تبدیل شود. ما باید بکوشیم اینقدر خوب قصه را روایت کنیم که بیننده را با خودمان همراه کنیم و شاید کسانی ما به ازای رفتارهای آن شخصیت را در خودشان پیدا کنند و فکر فرو بروند. قرار نیست تاثیر صد در صدی روی مردم داشته باشیم و اگر مردم بتوانند با شخصیت ها کمی همذات پنداری کنند و به فکر وادار شوند یعنی ما موفق شدیم.
** رهی با اینکه در خلوت هایش با خدا صحبت می کند و مدام غر می زند اما از همان قسمت اول دیدیم که مدام یک خواب تکراری از آیه ای از قرآن می بیند و اتفاقا برای خودش هم عجیب است و به مخاطب هم کُدهایی می دهد. چه زمانی قرار است این راز سر به مُهر او فاش شود؟
ترجیح می دهم درباره زمان فاش شدن این راز نگویم چون قصه به مرور این را می گوید که قرار است چطور روی رهی تاثیر بگذارد.
** شما هم بر این باورید که این سریال اگر در ماه رمضان پخش می شد تاثیرگذاری بیشتری داشت؟
به هر حال در ماه رمضان سریال ها بیشتر دیده می شود وشاید این نکته مثبتش بود اما چه فرقی می کند چه ماهی پخش شود؟ مهم این است که بیننده کار را ببیند و دوست داشته باشد.
** گاهی اوقات مخاطب از اینکه رهی مدام بدبیاری می آورد پا به پای او غمگین می شود. از طرفی بیماری قلبی رهی نیز باعث شده این سریال به سریالی تلخ تبدیل شود. با این موافقید؟
البته خیلی موافق نیستم که سریال تلخی است. ولی اگر به نظر شما اینطور آمده باید گفت اقتضای داستان همین است و اشکالی هم ندارد. ما داستانی داریم که در آن اتفاق های ناگواری برای قهرمان داستان می افتد، که البته نویسنده سعی کرده در کناراین تلخی، شخصیتی مثل مجید را خلق کند که این تلخی را کمرنگ کند.
** وحید رحیمیان (مجید) بازیگر نقش مقابل شما است. بازیگری که بیشتر در استندآپ کمدی او را دیده بودیم. از این همکاری و بازی متقابل راضی بودید؟
قبل از همه حرف ها باید بگویم وحید یکی از دوستان خوب من است و در کل انرژی گروه است و روزهایی که سر صحنه حاضر می شود یک عالمه انرژی خوب با خودش می آورد .همیشه خندان است و این خنده را به بچه ها سرایت می دهد و همین خیلی قابل تقدیر است. از هم بازی شدن با وحید خیلی لذت بردم و مردم هم رابطه بین مجید و رهی را دوست داشتند و خوشحالم که توانستیم این رابطه دوستانه را خوب نشان دهیم. اگر فرصتی پیش بیاید دوست دارم با هم کار کمدی بازی کنیم. فکر کنم جذاب شود.
** با توجه به اینکه کارتان را از دستیاری شروع کردید، در آینده تمرکزتان روی بازی است یا دستیاری یا دوست دارید به کارگردانی فکر کنید؟
همانطور که گفتم کار حرفه ای ام را با دستیاری و بازیگری به طور همزمان شروع کردم و این دو بر هم تقدمی نداشته اما امیدوارم فرصت این پیش بیاید که بتوانم فیلمم را بسازم که یکی از دغدغه هایم است.
** بعد از سریال «در کنار پروانه ها» دوست دارید چه نقشی و در چه کاری را تجربه کنید؟
دوست دارم اگر کاری پیشنهاد می شود نقش خوبی باشد و باید ببینم چه پیش می آید. اما در کل به کارهای تاریخی خیلی علاقه دارم وبازی کردن شخصیت هایی مثل خیام، سعدی و کوروش و ... خیلی برام هیجان انگیز است و ای کاش می شد چنین پیشنهادی داشته باشم.
** مدیوم سینما و تلویزیون و تئاتر چقدر برایتان تفاوت دارد؟
برای من که تفاوتی ندارد . در کل تفاوتشان در میزان مخاطبان شان است، البته این را هم بگویم که بازیگری در تئاتر را خیلی دوست دارم چون در لحظه داری بداهه بازی می کنی و تماشاچی همان لحظه تو را می بیند و قدرت تکرار نداری. اما در کل برایم فرقی ندارد کاری که می کنم در کدام مدیوم باشد و سعی می کنم هر کاری که شروع می کنم به نحو احسن انجامش دهم و کار ماندگاری شود و بعد از پایانش حالم خوب باشد.