به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، فرزانه فراهانی_ بعضی از مشاغل با وجود خطراتی که متوجه افراد فعال در آن میکنند، و آتش نشان بودن یکی از این شغلهای پرمخاطره محسوب میشود.
کار در جایگاه یک آتش نشان به عنوان شغلی که لحظه به لحظه استرس و اضطراب را به فرد وارد میکند، کاری بسیار سخت و طاقت فرسا است.
رهایی از فضای کاری دلهرهآور پرسنل آتش نشان که هر روز برای نجات جان انسانی بیپناه سپر بلای او میشوند و خطرات زیادی را به جان میخرند، به هیچ عنوان ممکن نیست و تنها عشق است که مسیر این شغل خیلی سخت را هموار میکند.
سمیه رسول نیا یکی از آتش نشانهای زن در شهر تهران است که با وجود جوانی و سن کمی که دارد، بیش از یک دهه از عمر خود را در مسیر این شغل پر استرس طی کرده است.
رسول نیا در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، ورود خود به سازمان آتش نشانی را با لطافت روحی زنانه و آرام روایت میکند که در ابتدا به عنوان یک آتش نشان داوطلب کار خود را در این سازمان شروع کرده و پس از مدتی به عنوان پرسنل آتش نشانی در این مجموعه مشغول به کار شده است.
وی با پشت سر گذاشتن دورههای مختلف به جایگاه مربیگری آتش نشانی رسیده است و هم اکنون به عنوان یکی از مربیان جوان زن در حوزه آتش نشانی شغل مورد علاقه خود را دنبال میکند.
این بانوی آتش نشان یادآور شد: برادر بزرگترم آتش نشان بود و من همیشه نظارهگر سختی بیپایان شغل او بودم اما تماشای این سختی پیش از آنکه مرا از انتخاب این کار منصرف کند، به من شجاعت و جسارتی مضاعف میداد.
رسول نیا در ادامه خاطرنشان کرد: با آگهی سازمان آتش نشانی برای جذب آتش نشان داوطلب، بر خلاف مخالفت برخی از اطرافیان، ثبت نام کردم و پس از آن آموزشهای دورههای مربیگری را هم فرا گرفتم و پس از آن تا کنون که نزدیک به ۱۲ سال سپری میشود، به عنوان مربی در سازمان آتش نشانی فعالیت دارم.
وی اضافه کرد: افرادی که میخواهند به قصد کسب درآمد خوب و منطقی پس از استخدام، وارد حرفه آتش نشانی شوند، دیدگاه صحیحی از این شغل ندارند و درآمد این شغل به ویژه برای آتش نشانهای مرد که به طور مداوم به عملیاتهای مختلف اعزام میشوند و با انواع خطرات دست و پنجه نرم میکنند، به هیچ عنوان همخوانی ندارد.
این آتش نشان جوان تصریح کرد: عشق ما آتش نشانها به این شغل پر خطر است که باعث ماندگاری ما در این حرفه شده است و شرط ورود به این شغل هم تنها عشق و علاقه به نجات جان مردم گرفتار در حوادثی چون آتش سوزی است.
عشق ورزیدن به انسانها و ناجی و تسکین بخش آلام و درد مردم، زن و مرد نمیشناسد و تنها دل و قلبی مهربان میخواهد که خود در میان شعلههای آتش میسوزند اما پناه دلسوختگان میشوند و امیدی دوباره میبخشند.
آنچه در کنار شعلههای خانمانسوز آتش سوزی ها زبانه میکشد، شعله عشق بیپایان قلب آتش نشان های شجاع و دلاوری است که با علم به اینکه ممکن است روزی در جریان ناجی بودنشان جان خود را از دست بدهند، در معرکههای سوزنده پا میگذارند و گاهی میسوزند تا شعله امیدی خاموش نشود و خاکستر نشود.