گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ فروغ زال؛ مدتهاست که زن و مسائلش به اولین و محبوبترین گزینه برای موضوع فیلم و سریالها تبدیل شده. به طوری که در سالهای اخیر، زنی که کلیشهها را میشکند و به سنتها معترض است، محبوبترین زن مورد نظر فیلمسازان است. انگیزه این انتخاب شاید تا حدودی مبارزه برای حقوق زن و فرهنگسازی جایگاه او در جامعه باشد اما، تجربه فروش و استقبال خوب از سریال و فیلمهایی مثل «شهرزاد» و «دختر» و «خانه دختر» و نمونههایی از این قبیل، در انگیزه تولید این دست فیلمها بی تاثیر نبوده.
فیلمهایی که هم میخواهند زن را به عنوان ابزار جذب داشته باشد و هم در مضمون فیلم ادعا کنند زن فقط این جذابیتها نیست و برای خودش حرف و عملهایی میتواند داشته باشد. آخرین مثال این دسته از فیلمها سریال «خاتون» است که «تینا پاکروان» آن را نوشته و ساخته است. خاتون روایتی است از زن دگراندیش در ایران 1320 که با جامعه سنتی و خفقان سیاسی و جنگ و اِشغال کشورش مواجهاست. اما زن در خاتون فقط خود خاتون نیست بلکه مانند سایر آثار تینا پاکروان مجموعهایست از زنها و موقعیتهایشان که جمع همه آنها در کنار هم مفهوم مورد نظر او را میسازد.
نقش اول و محوری سریال خاتون « خاتون بختیاری» است که «نگار جواهریان» آن را برعهده دارد. اولین تصویری که از خاتون میبینیم زنی با لباس شکار و روحیهای مردانه و تفنگ به دست منتظر همسرش برای رفتن به شکار است. همسری عاشق دارد و مادر شوهری ناراضی و منتقد از رفتار، پوشش و همه چیزش.
خاتون زنی است که از طلا و زرق و برقهای زنانه بدش میآید، پوشش زنانه و سنتی ندارد، کتاب میخواند و ادبیات کلاسک دنیا را با کتابهای زبان اصلی دنبال میکند، اهل کتابفروشی رفتن است و فرانسه میداند و با دلرحمیاش مخالف تضاد طبقاتی و ارباب و رعیتی است؛ با وجود اینکه خودش عروس خانه خان است و با مجموعهای از این رفتارها میخواهد اعلام کند که خاتون زنی روشنفکر است.
از طرفی داشتن پدری مبارز با انگلیس و در تبعید و نام خانوادگی بختیاری و مبارزات وطن پرستانهاش، قصد فیلم برای ایجاد نزدیکی ذهنی مخاطب بین این نقش با بانوی مبارز «بی بی مریم بختیاری» را نشان میدهد. اما همه اینها چیزی است که در نگاه اول به خاتون بختیاری به نظر میرسد حال آنکه صحنهها و دیالوگهایی کلیدی از خاتون مفهوم دیگری را میرساند.
خاتون نه یک زن روشنفکر در دهه بیست ایران بلکه یک زن امروزی تهرانی است که فقط در لباس و ساختمانهای آن زمان قدم میزند. دیالوگها، لحن و لحجه و ادای کلمات، احساسات، عاشقانهها، طلاق و حتی عقاید فمنیستی جدیدی که به نام روشنفکری در فیلم خودش را جا زده تایید کننده این شخصیت قلابی از خاتون هستند.
شخصیتی که حتی مادرانگی و زنانگی اش خلاصه به چند سکانس کوتاه گلدوزی و مکالمه آموزشی با پسرش میشود؛ خاتون اغلب بیرون از خانه و به تنهایی و در اجماع و خلوت زن و شوهریاش حضور دارد و کمتر درگیر تربیت فرزند و وقت گذراندن با اوست. حتی با مرگ پسرش هم گوشه نشینی و عزلتی که اختیار کرده بیشتر دلشکستگی از همسرش است تا اندوه از دست دادن پسر.
اگر قرار باشد خاتون در این سریال نمایندهای برای زنان مبارز در آن برهه تاریخی باشد، باید گفت انتخاب رنگ و لباسهای خوب و چشم نوازی انجامشده. این شخصیت شکل گرفته در قالب خاتون از انتخاب بازیگر تا دیالوگهای عاشقانه تا آداب معاشرت و علایق و حتی پوشش، بهتر است همان زن جذاب و رویایی و ساختارشکن با روحیاتی مردانه و مطابق میل مخاطب امروزی باشد که بیشتر از انتقال محتوا به فروش فیلم کمک میکند و نه یک زن مبارز ایرانی. اما به جز خاتون زنان دیگری هم بنا به نقش خود تکمیل کننده تصویر زن در این سریالاند.
«فخر النسا»، مادر شوهری که شبیه به عفریتهها ساختهشده و حسود به عشق پسرش است و «رعنا»، هووی روستاییاش که بعد از مرگ همسرش از خانه رانده شده و با سه فرزند در فقر و فلاکت رنج میکشد.
«گل خانم» زن خدمتکار خانه هم که در همان کلیشه همیشگی فیلمهاست و دخترش به نام «گلی» که عشقی پنهان با سرباز در خدمت خانه دارد.
«ماری» دختری جوان و هنرمند با روحیاتی لطیف و در غم فرار مادر آلمانی جاسوسش. مادرشوهر خاتون هم همیشه خیال دارد دختر برادرش را به همسری پسرش شیرزاد درآورد و ماری رقیبی هرچند ضعیف برای خاتون تعریف شده.
مجموعه زنانِ خانهی خاتون یا مثل فخرالنسا درگیر حواشیِ زنانهاند یا مثل رعنا درگیر فقر و گرسنگی فرزندان و یا مانند ماری غرق در احساسات و وابستگیهای لوس دخترانه و یا مثل کلفتها درگیر کار و روزمرگی خودشان هستند و انگار نه انگار ارتشی آمده و رفته و جامعه را ظلم گرفته. در کنار همهی بیتفاوتی و بیخیالیها اما خاتون چنان فعالیت و آگاهی و نقشی دارد. این حجم از تفاوت بیش از آنکه بخواهد خاتون را زن ایرانی مبارز و آگاه نشان دهد برعکس، بقیهی زنان را روستایی، بی سواد و بیتفاوت به وطن تحت اِشغال نشان داده است.
«پروین پسیانی» دوست صمیمی خاتون اما معلمی روشنفکر و مبارز و جسور است؛ از کمک به فقیران گرفته تا میتینگهای سیاسی و گروههای سریِ مبارز را در برنامهی خود دارد؛ وطن پرستی ویژگی بارزش است. «فهیمه اکبر» نیز زن روشنفکر دیگری است که مانند پروین و خاتون در اجتماع حضور دارد.
«قدرت»، زنیست با هیبت و حتی اسمی مردانه. همراه با شوهرش از مبارزان جنگل بودهاند و حالا بعد از کشته شدن همسرش در تنهایی و با یاد خاطرات عاشقانهاش و حضور در مبارزات مسلحانه زندگیاش را به سختی میگذارند.
پروین، قدرت و خانم اکبر هم علاوه بر خاتون زنان مبارزی نشان داده شدهاند اما پروین جسورتر و عملیاتیتر است چراکه مجرد بودنش آزادی عمل بیشتری نسبت به خاتون و فهیه اکبر به او داده. قدرت اما با اینکه زنی جسور و مبارز است اما روشنفکر نیست و مبارزهاش به زمان حیات همسرش محدود میشود و بعد از او گوشه نشین شده.
نکته دیگری که سریال خاتون با سانسور آن، علاوه بر کاریکاتوری نشان دادن شخصیتها، تاریخ را هم تحریف کرده این است که دین و مذهب و ارتباط علما و خصوصا نهضت جنگل و مردان و زنان مسلمان و روستایی و عامی، جایی در میان مبارزان ندارد و پرچمدار مبارزه ملی صرفا روشنفکران و ارمنیها هستند.
با یک نگاه اجمالی میتوان جمع ویژگی زنها در سریال خاتون را اینگونه دید:
حتی اگر فخر النسا، شخصیت منفی سریال باشد تحت ظلم، بیتوجهی همسر، ازدواج بدون عشق و سپس گرفتار هوو میشود. این ظلم برای خاتون با شوهری عاشقپیشه هم استثنا ندارد و باز هم از ظلم همسرش در امان نیست و حتی پدری که او را بسیار دوست دارد هم در ظلم ازدواج بدون عشقش به قیمت نجات جان خود دست دارد. زنهای دیگر هم هر کدام به نحوی یا از طرف مردان جامعه و یا از جانب مردهای خانواده دچار سرکوب شدهاند.
لباس پوشیدن و روحیات خاتون، اندیشههای پروین و زندگی قدرت سه نمونه بارز این ویژگی هستند و زنهای دیگر هم اگر بخواهند فکر و اندیشهای داشته باشند ابتدا باید روحیاتی مردانه به خود بگیرند. انگار که هیچ زنی نمیتواند هم زن باشد و هم اهل فکر و اجتماع و آگاهی.
زن در سریال خاتون اگرچه ادعاهای زیادی دارد اما حتی نتوانسته شخصیت متناسب فردی با نام «خاتون بختیاری» را به درستی نمایش دهد. نمونه موفق زن مبارز و روشنفکر و اصیل زن ایرانی را در فیلم هایی مثل «بانوی سردار» در شخصیت واقعی «سردار مریم بختیاری» و یا قدیمیتر از آن در «خاله لیلا» و «روزی روزگاری» دیدهایم که در پرداخت شخصیتشان هیچ گاه زن و مادر بودن مانع از نشان دادن مبارزه و افکار و عقاید آنها نبوده. حال باید این موضوع را مخاطبان باید قضاوت کنند که آیا "خاتون" توانسته تصویر درستی از یک زن ایرانی وطن دوست و دلیر را به نمایندگی از زنان مبارز دهههای ابتدایی 1300 نشان دهد یا خیر؟