به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سرانه مطالعه در ایران، از رشد خوبی برخوردار نیست، اما شاخص رشد، توسعه و پیشرفت فرهنگی هر جامعه از میزان مطالعه و کتابخوانی مردم آن ارزیابی میشود.
همیشه جملات کلیشهای برای کمبود زمان مطالعه و کتابخوانی در کشور گفته میشود و همواره برای دانستن دلایل پایین بودن آمار مطالعه به سراغ کتاب خوانها، ناشران، نویسندگان و مسئولان میروند؛ یعنی بالادستِ کتاب و کتابخوانی.
آنها هم دلایلی، چون گرانی کاغذ، کمبود حمایت دولتها، سانسور و مسائل فرهنگی را مطرح میکنند. در پایین دست هم نظرسنجیهایی خشک و بیروح صورت میگیرد و بعد مسئله فراموش میشود تا ماه آبان سال بعد. عمده دلیل کتاب نخوانها، اما گرانی کتاب است و مخالفان این دلیل هم به سرعت قیمت ساندویچ و کتاب را مقایسه میکنند. حال آنکه پایین بودن سرانه مطالعه، دلایل ریشهای تری دارد و البته راهکارهایی که مهمترین آن داشتن راهبرد و حوصله است.
در گزارش دو شمارهای حاضر به دلایل پایین بودن کتابخوانی و راهکارهای افزایش مطالعه از زبان کتابخوانها و کتاب نخوانهای غیرروشنفکرمآب، میپردازیم.
گفتگو با مردم در دانشگاه، بازار و با اقشار مختلف، خیلی چیزها را در باب کتاب نخوانی روشن میکند. جملاتی مثل دلت خوش است کی کتاب میخواند؟، نان نداریم بخوریم، کتاب گران است، حوصله ندارم و... زیاد شنیده میشود.
گرانی کتاب فصل مشترک پاسخهاست. مثل همه گزارشهای کلیشهای با قیمت ساندویچ مقایسهاش میکنیم. لابلای جمعها برخی حرفها دلایل اصلی است؛ مانند حسینی؛ دانشجوی رشته حقوق که میگوید: «عادت به کتاب خواندن نداریم.» یا مولایی؛ یک مغازه دار که از «نیاز نبودن کتاب در زندگی» میگوید و تصریح میکند: «غذا نخوریم میمیریم، اما کتاب که واجب نیست.»
فردی که دوستانش او را آرش صدا میزنند و در حوالی کتابفروشیهای انقلاب میخواهد برود آش بخورد، به طنز میگوید: «کتاب دوستم را اگر من دستم بگیرم، میافتم.» اشاره او به کتاب قطور و سنگینی است که در دست مجید است. رضا میگوید: «کی حوصله دارد این کتاب گنده را بخواند؟! آش را عشق است!» اینها همه دانشجوی دانشگاه تهران هستند.
مردم در برابر این پرسش که فیلم و سریال میبینید اغلب جواب مثبت میدهند و در برابر این سؤال که چرا فیلم میبینید و کتاب نمیخوانید میگویند؛ فیلم و سریال جذابتر است.
امید حقیقی، کارشناس ارتباطات میگوید:
«بخشی از این مسئله به جذابیت بیشتر تصویر بر نوشته برمیگردد که طبیعی است، اما این جوابها از دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی، عجیب است. اینکه تحصیلکردههای ما کتاب غیردرسی نمیخوانند یا کم میخوانند، یک درد است.»
برخی، بحث فونت ریز کتابها را هم به عنوان یک اشکال مطرح میکنند و میگویند که همه کتابها را نباید با فونت ریز که مورد علاقه روشنفکرهاست، منتشر کرد؛ مثل اللهیار محمدی؛ کارشناس آموزشی که میگوید: «همه میدانیم که در کشور ما اغلب سطح سوادها در حد مدارک تحصیلی نیست. شاید تعداد زیادی از تحصیلکردههای ما به لحاظ عادت مطالعه، هنوز در حال و هوای دبستان و راهنمایی هستند، اما رویشان نمیشود که بگویند فونت کتابها به درشتی کتابهای مدرسه نیست.»
عادت نداشتن به مطالعه، دلیلی است که تحصیلکردهها به عنوان یک دلیل اصلی بیان میکنند. یک روزنامه نگار در چرایی فقدان عادت کتابخوانی میگوید: «در کشوری که تا 22 بهمن 57 فقط 46 درصد مردم با سواد بودند و یک درصد دانشجو، نمیتوان مانند کشوری که یک قرن سابقه سواد و دانشگاه و پیشرفت دارد حکم فرهنگی داد. فرهنگ زمان بر است و دههها طول میکشد. پس نمیتوان گفت که چرا مردم پول به غذا میدهند، اما به کتاب نمیدهند.»
او میافزاید: «70 درصد مردم ایران تا سال 57 در فقر مطلق و 20 درصد در فقر نسبی بودند. 90 درصد مردم روستاها (63 درصد جمعیت کل کشور) به آب بهداشتی و برق دسترسی نداشتند؛ بنابراین اینکه با بهبود شرایط در پس از انقلاب، سهم غذا و امکانات اولیه و هزینه تحصیل و کتاب درسی بسیار بیش از کتب غیردرسی و سینما و تئاتر باشد طبیعی است.»
یک ناشر جوان میگوید: «تبلیغ کتابخوانی از ابتدا وارونه بوده است مثل قیف دانشگاههای ما. به جای اینکه از کتابهای کوچک یا نازک و ارزان و ساده شروع کنیم با رمانهای قطور و سنگین و گران و بعضا محتوای پیچیده و نخبه گرا شروع کردهایم. فرهنگ سازی در هر امری زمان بر است و در کتاب، بیشتر.»
دلیل دیگر این است که اغلب شاغلان کتابفروشیها، کتاب شناس و مخاطب شناس نیستند. مرحوم علامه جعفری میگفت؛ «در لندن به یک کتابفروشی رفتم و کتابی را خواستم. کتابفروش نگاهی به ظاهر من کرد و گفت که این کتاب مناسب شما نیست. هر چه اصرار کردم نداد تا اینکه ناچار گفتم آقا این کتاب را من نوشته ام.» در ایران هم کتاب و مخاطب نشناس در بازار نشر، بسیارند. این مسئله را چند ناشر، کتابفروش و حتی خریداران کتاب، تایید میکنند.
بحث کتاب و کتابخوانی همواره با سویه روشنفکری دنبال شده است. ویترین کتابفروشیهای ما با کتابهایی قطور و نازیبا، تزیین میشود. برخی کتاب نخوانها به این نکته اشاره میکنند مثل مریم دلیلی که دیدن فیلم و سریال را در حد اعتیاد تایید میکند و در پاسخ به اینکه چرا اهل کتاب نیست، میگوید:
«کتابها جذاب نیستند. آدم رغبت نمیکند به کتابفروشیها نگاه کند. یا کتاب کنکور میفروشند یا ویترینهای قشنگ ندارند.»
یک ناشر هم تصریح میکند: «برخی کتابفروشیها به ویترین اهمیت نمیدهند یا ویترین روشنفکرانه دارند که برای اغلب آدمها جذاب نیست. بنابراین، رغبتی برای رهگذران برای اینکه دمی توقف و حتی تماشا کنند، ایجاد نمیکند، مگر از طبقه روشنفکر باشد. راهکارهایی که تاکنون داده شده هم نتوانسته مردم را پای کار کتاب بیاورد، چون کتابهای گران و سنگین با جلدهایی بد رنگ و مات ارائه دادهاند.»
کتابفروشیهای پیادهرویی یا غرفههایی که در شهر بر پا میشود پر شده از کتابهای غیراخلاقی، راز و رمز پولدار شدن و... که با قراردادن چند کتاب مذهبی، توجیه شده و بیتوجه به افزایش سطح سواد و آگاهی مردم، به همان شکل قدیم مانده است.
یک کارشناس فرهنگی میگوید: «برخی هم جذابیت را در کتابهای اروتیک، یاس نامهها، وهن نامهها و فحش نامههایی به نام کتابهای روشنفکری و انتقادی میدانند و فقدان آن را دلیل کتاب نخوانی مطرح میکنند. برخی ورود گوشیهای هوشمند، فضای مجازی و گسترش رسانهها را عامل میدانند که برای کشورهای در حال پیشرفت، دلایل درستی است هر چند با توجه به آمار بالای فروش کتاب در کشورهای پیشرفته و دارای رسانهها و فضای مجازی قوی، در آن کشورها برخی این دلایل را رد میکنند که باید به تفاوتها توجه کرد.»
گسترش فزاینده رسانهها از نیمه دهه 70 در ایران، یکی از دلایل رشد نکردن کتابخوانی همراه با افزایش باسوادان است.
یک کارشناس فرهنگی تصریح میکند:
«گسترش فزاینده رسانهها از نیمه دهه 70 در ایران، به ویژه روزنامههای برانداز و اصلاحطلب تندرو و تولید روزانه التهابات سیاسی از طریق آنها در حجم انبوه، عرصه را بر کتاب و به طور کلی حرکت علمی تنگ کرد و امروز هم با حمایت همان جریانها، رسانه به ویژه فضای مجازی اهمیت ویژهای نسبت به کتاب، تئاتر و سینما دارد. البته عده قلیلی از نیروهای انقلابی دارای درک روشن از جنگ نرم هم برای دفاع از انقلاب به عرصه رسانه وارد شدهاند، هر چند حضورشان در فضای مجازی به لحاظ کمی و کیفی کمرنگ است.»
طبق نتایج آمارگیری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۹، سرانه مطالعه ایرانیهای ۱۵ سال به بالا در روز حدود ۱۶ دقیقه و ۳۲ ثانیه برآورد شده است. این تحقیق در چارچوب طرح «آمارگیری از فرهنگ رفتاری خانوار» انجام شده است. دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد که در سال ۱۳۹۹ سرانه مطالعه افراد ۱۵ سال به بالا و باسواد در ماه به طور متوسط هشت ساعت و ١٨ دقیقه بوده است.
۱۶ دقیقه و ۳۲ ثانیه ارزیابی شده که از این مقدار شش ساعت و ٣٢ دقیقه سرانه مطالعه کتاب غیردرسی، یک ساعت و ٢٣ دقیقه سرانه مطالعه روزنامه و ٢٣ دقیقه سرانه مطالعه نشریات بوده است.
از میان افراد ۱۵ سال به بالا که در سال ١٣٩٩ کتابهای غیر درسی مطالعه کردهاند، بیش از ۳۳ درصد حداقل یک عنوان کتاب، بیش از ۵۲ و نیم درصد دو تا چهار کتاب، هفت و نیم درصد پنج تا هفت و شش و نیم درصد بیش از هفت کتاب مطالعه کردهاند.
در این گزارش اولویت مطالعه افراد به ترتیب قرآن و ادعیه، رمان و داستانهای کوتاه بزرگسالان، روانشناسی و تربیتی و موضوعات دینی (به غیر از ادعیه و قرآن) بوده است.
چندی پیش علیاصغر سعدآبادی؛ رئیسمرکز رشد و کارآفرینی دانشگاه شهید بهشتی از سرانه کتابخوانی برای هر فرد ایرانی به میزان هفت دقیقه خبر داده و گفته بود که سرانه کتابخوانی برای کودکان 30 ثانیه است.
نکته قابلتوجه در فهرست کشورهای با مطالعه بالا، وجود کشورهای آسیایی در صدر است.
هند در آمار اعلامشده بالاترین سرانه مطالعه را داشته است و بهطور متوسط مردم این کشور ۱۰ساعت و ۴۲ دقیقه در هفته مطالعه میکنند که این زمان تنها محدود به خواندن کتابهای چاپی نمیشود و همچنین ممکن است صرف وقت برای خواندن آنلاین یا کتابهای الکترونیکی شود. هند؛ کشوری است که نرخ سواد آن در سال ۱۹۴۷ نزدیک به ۱۲ درصد بود و توانست این شاخص را تا سال ۲۰۱۱ به ۸۴ درصد برساند. هر هندی سالانه حداقل ۳۲۰ صفحه کتاب میخواند.
تایلند دومین کشور با بالاترین میزان مطالعه با میانگین ۹ ساعت و ۲۴ دقیقه است که از این زمان تنها ۲۸ دقیقه صرف خواندن کتابهای چاپی میشود. چین با هشتساعت مطالعه در هفته، سومین کشور با بالاترین سرانه مطالعه. گفته میشود بیشتر دانشجویان در این کشور مطالعه آزاد را نوعی سرگرمی میدانند.
مردم مالزی بهطور میانگین در سال هشت تا ۱۲ کتاب میخوانند. این را وزیر فرهنگ مالزی اعلام میکند. جالب اینکه این رقم در سال ۱۹۸۲ محدود به مطالعه یک یا دو برگ کتاب در سال میشده است! و اکنون در فهرست کشورهای کتابخوان قراردارند. متوسط تیراژ کتاب در این کشور، ۱۵ هزار اعلام شده و قیمت کتابها نسبت به ایران، ۱۰ تا ۱۵ برابر است!
فیلیپین، مصر، چک، ژاپن، انگلیس، سوئد، اسپانیا، فرانسه، فنلاند و مجارستان کشورهای با مطالعه بالا هستند، اما برخی نشریات آمریکایی از اوضاع وخیم کتابخوانی و عادت ترک شده مطالعه در بین اهالی این سرزمین مینویسند. این گزارشها نشان میدهد کمتر از یک سوم نوجوانان ۱۳ ساله کتاب میخوانند و هرچه بزرگتر میشوند این عادت کمرنگتر میشود تا آنجا که میانگین مطالعه در سنین ۱۵ تا ۲۴ سال تنها هفت دقیقه تخمین زده شده است.
کتاب در گذشته آسانترین و ارزانترین روش کسب علم ودانش یا بیان تفکر و احساس واندیشه بود، اما با ظهور رسانهها و به ویژه فضای مجازی در تنگنا قرار گرفت. اگر چه همچنان کتاب به شکل کاغذی و الکترونیکی وجود دارد، اما قابلیت رقابت با رقبای جذاب خود را از دست داده است.
تعیین 23 آوریل (برابر با سوم اردیبهشت) به عنوان روز «جهانی کتاب و حق مؤلّف» و روز ۲۴ آبان «روز کتاب و کتابخوانی» در ایران که مصادف با رحلت علامه طباطبایی (ره) است، در جهت اهمیت دادن به این مقوله فرهنگی است تا بتواند بر صدر ابزارهای مطالعه بازگردد.