به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، نیروهای ارتش سرخ شوروی که در ۶ جدی/دی ۱۳۵۸ به افغانستان تجاوز نظامی کرده بودند، سرانجام مجبور شدند در ۲۶ دلو ۱۳۶۸ آخرین سربازان خود را از افغانستان خارج کنند.
«بصیراحمد حسین زاده» نویسنده و روزنامهنگار افغانستانی طی یادداشتی اختصاصی حوادث آن سالهای خونین و وضعیت فعلی رابطه دولت افغانستان با رهبران کرملین را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
در این یاداشت آمده است: نیرویهای ارتش سرخ شوروی در ۶ جدی/دی سال ۱۳۵۸ به کشوری تجاوز نظامی کردند که از ضعیفترین ملتهای جهان از نگاه امکانات نظامی و تسلیحاتی محسوب میشد.
با توجه به اینکه دولت افغانستان نیز در این تجاوز در کنار ارتش سرخ شوروی قرار داشت، انتظار میرفت که سرنوشت مشابهای نظیر آنچه در کشورهای آسیای میانه اتفاق افتاده بود در انتظار مردم افغانستان نیز باشد.
* کودتایی مارکسیستی در افغانستان
چند ماه قبل از تجاوز نظامی شوروی به افغانستان، نیروهای مارکسیستی تحت عنوان «حزب دموکراتیک خلق افغانستان» موفق شدند در یک کودتای خونین، رژیم «محمد داوود» را در افغانستان سرنگون و زمینه حضور نیروهای شوروی در افغانستان را فراهم کنند.
با توجه به روحیه بیگانه ستیزی مردم افغانستان، روی کار آمدن حکومت دست نشانده شوروی در این کشور باعث جریحه دار شدن احساسات مذهبی مردم شد و روحانیون شیعه و سنی افغانستان نیز با فتواهای که هر روز از منابر و مساجد به صوت علنی و مخفیانه میدادند باعث شد که اولین هستههای مقاومت علیه حکومت «نور محمد تره کی» در افغانستان شکل گیرد.
* آغاز قیامهای مردمی
تنها یک ماه از پس از روی کار آمدن کودتا بود که اولین قیام مردم افغانستان در اول جوزای ۱۳۵۷ از دره «ویگل» ولایت نورستان آغاز شد و ۲ روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نخستین قیام مردم منطقه دره صوف علیه حکومت مارکسیستی افغانستان آغاز شد.
بزودی قیامهای مردمی در تمام مناطق این کشور شعله ور شد که از مهمترین آنها میتوان به قیام خونین ۲۴ حوت ۱۳۵۷ در شهر هرات اشاره کرد که در این حادثه بیش از چند هزار نفر از مردم هرات کشته و چندین شهر به تصرف اشغالگران درآمد.
حکومت افغانستان که توان مقابله با قیام و مقاومت مردمی را نداشت همیشه دولتهای همسایه افغانستان بخصوص ایران و پاکستان را متهم به دخالت در افغانستان و حمایت از نیروهای مردمی میکرد.
رهبران شوروی با ارزیابی اوضاع افغانستان بیم آن داشتند که این قیامها به جمهوریهای آسیای میانه هم سرایت کند و بنابراین برای نجات حکومت دست نشانده خود در افغانستان و جلوگیری از گسترش قیامهای مردمی تصیمی گرفتند که به افغانستان نیروی نظامی بفرستند.
روزنامه «کیهان» چاپ تهران در همان ایام طی یادداشتی به ارزیابی وضعیت افغانستان پرداخت و نوشت که کرملین چنان در حمایت از مارکسیستهای کابل پیش رفته است که دیگر نمیتواند از پشتیبانی نظامی ایادی خود ابا ورزد و علاوه بر این با توجه به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مسکو از آینده تاثیر ایران، نه تنها در افغانستان، بلکه در تمام آسیای میانه بیم داشت.
همچنین رقابت جنگ سرد میان آمریکا و شوروی و ترس ارتش سرخ از حضور نظامی آمریکا در منطقه نیز عامل مهم دیگری بود که روند حضور نظامی شوروی به افغانستان را افزایش داد.
* تجاوز ارتش سرخ به افغانستان
سرانجام در ۶ جدی ۱۳۵۸ نیروهای ارتش سرخ شوروی از مرزهای زمینی و هوایی با تمام امکانات نظامی خود با افغانستان هجوم آوردند و بر این باور بودند که مقاومت مردم بیدرنگ خاموش خواهد شد.
طبق یادداشت ستاد کل نیروهای مسلح اتحاد شوروی، در ۱۵ دسامبر ۱۹۷۹ در محور کابل- لشکر گاه، لشکر زرهی حوزه نظامی ترکستان مستقر در ترمز از طریق پل شناور از رود آمو عبور و خود را به کابل رساندند و چند ساعت بعد نیز نیروهای اصلی لشکر کماندویی نیروهای هوایی ارتش سرخ وارد پایتخت افغانستان شد.
در همان شب که لشکر زرهی و چرخبالهای نیروی هوایی ارتش سرخ شوروی از محور هرات وارد افغانستان شدند و در مجموع با هجوم ۱ لشکر زرهدار و تیپ کماندویی تکاور و ۴ هنگ مستقل دیگر نیروهای ارتش سرخ در افغانستان تقویت شدند.
با ورود نیروهای ارتش سرخ و بر خلاف آنچه که تصور میشد مقاومت مردم نه تنها فروکش نکرد بلکه بر اثر روحیه بیگانه ستیزی مردم افغانستان بر شدت مبارزات مردم و مقاومت مجاهدین افزوده شد و البته رقابت جنگ سرد میان آمریکا و شوروی و حمایتهای پاکستان از مجاهدین که هم پیمان آمریکا بود بیتاثیر در بخشی از این مقاومت نبود، چرا که اکثریت مطلق نیروهای مجاهدین مقیم «پیشاور» توسط پاکستان حمایت مالی و نظامی میشدند.
در این دوران گروههای جهادی مقیم ایران نیز توسط جمهوری اسلامی ایران حمایت میشدند که اکثریت آنها در مناطق مرکزی و شمال افغانستان و برخی نیز در غرب این کشور فعالیت داشتند.
هنوز بیش از ۲ سال از تجاوز شوروی به افغانستان سپری نشده بود که ارتش سرخ دریافت که در باتلاق افغانستان گرفتار شده است و زمزمههای مذاکره علنی و غیر علنی برای خروج نیروهای متجاوز از افغانستان آغاز شد، به قدرت رسیدن گورباچف در شوروی نیز در خروج نیروهای نظامی این کشور از افغانستان نقش اساسی ایفا کرد.
«گورباچف» رهبر شوروی با شعار اصلاحات سیاسی و اقتصادی در این کشور به قدرت رسید و به صراحت اعلام کرد که حضور نیروهای نظامی ارتش سرخ در افغانستان برای شوروی زخم چرکینی شده است و باید به این تجاوز پایان داده شود.
* عقبنشینی و شکست
در ۲۹ سرطان ۱۳۶۶ بود که خروج اولین گروه از نظامیان از افغانستان آغاز شد و به تدریج یگانهای زمینی و هوایی ارتش سرخ از افغانستان عقب نشینی کردند و آخرین نیروهای نظامی ارتش سرخ در ۲۶ دلو ۱۳۶۶ بعد از ۹ سال و ۵۰ روز بدون هیچگونه دستاوردی و در حالی که بیش از هزاران نیروی نظامی خود را در افغانستان از دست دادند خاک این کشور را ترک کردند.
* حکایت تکان دهنده روسها از حضور در افغانستان
آنچه که سربازان شوروی بر سر مردم افغانستان آوردند، به تازگی در کتابی با نام «پسرانی از جنس روی» اثر «سوتلانا آلکسیویچ»، نویسنده و روزنامه نگار روسی منتشر شده است و این نویسنده حکایتهای تکان دهندهای از حضور سربازان شوروی را در افغانستان از زبان خود آنها بیان کرده است.
«سوتلانا الکسیویچ» که در زمان حضور سربازان شوروی در کنار نیروهای نظامی این کشور از نزدیک حضور داشته است در این کتاب با جزئیات تمام، به سراغ سربازان و خانوادههای رفته است که مدتی را در افغانستان به سر برده اند و با مردم این کشور جنگیده اند.
حالا خود روسها پس از گذشت سالها، آنچه که بر سر مردم افغانستان آوردهاند را بیان و نشان دادهاند که خود آنها نیز در این راه قربانی حکومت مارکسیستی خود شده بودند.
سربازان روسی دست به افشاگری زدهاند و از خیانت، دروغ و تبلیغات حکومت مارکسیستی شوروی پرده بر داشته و به صراحت مطرح کردهاند که سربازان شوروی در افغانستان توسط حاکمان وقت قربانی شده و بر سر جان و روح آنها قمار شده است.
سربازان شوروی اعتراف میکنند که «تلویزیون شوروی ما را در افغانستان در حال کاشت درختان سیب در روستاهای افغانستان نشان میداد، در حالی که ما به درون خانههای کاهگلی که زنها و کودکان به آن پناه برده بودند، نارنجک پرتاب میکردیم.»
یکی ازسربازان روسی حضور خود در افغانستان را این گونه بیان کرده است: «در افغانستان کشته شدن به سادگی کشیدن یک ماشه بود، به ما یاد داده بودند برای آن که زنده بمانیم، باید اولین کسی باشیم که شلیک میکنیم و این قانون جنگ است که فرمانده ما میگفت: باید بلد باشید با سرعت خود را جابجا کنید و با دقت شلیک کنید.
حالا خودم را ناظر بیرونی میدانم و به آن گذشته از دید امروزی نگاه میکنم، هنوز به این سوال پاسخ نداده ام که چطور شد که به افغانستان رفتم؟ راستش من خودم درخواست کردم که مرا به آن جا اعزام کنند تا خلق افغانستان را نجات دهم.»
* ۳۳ سال پس از خروج
اینک، اما ۳۳ سال از خروج آخرین نیروهای شوروی از افغانستان سپری شده و معادلات سیاسی جهان و منطقه دستخوش تحولات فراوانی شده است و طالبان تلاش دارد که با تمام همسایگان و قدرتهای بزرگ که روسیه هم یکی از آنها محسوب میشود رابطه خوبی داشته باشد.
مردم افغانستان ۱۴ سال تمام با ارتش سرخ شوروی و حکومت دست نشانده آن جنگیدهاند و خاطرات خوشی از روسها ندارند، ولی حالا دولت جدید افغانستان تلاش میکند که از ذهنیت تاریخی مردم افغانستان خصومت زدایی کند.
آنگونه که یکی از اعضای «مرکز مطالعات استراتژیک وزارت امورخارجه افغانستان» هم بر آن تاکید کرده است در حال حاضر پذیرش جایگاه و ظرفیت روسیه به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ جهان برای ایجاد افغانستان امن و با ثبات، از محورهای اساسی سیاست خارجی افغانستان محسوب میشود.
«میروس بلخی» عضو مرکز مطالعات استراتژیک وزارت امورخارجه سابق افغانستان چندی قبل اعلام کرد که دولت افغانستان تمام تلاش خود را به کار میبرد تا روابط خود را با روسیه در زمینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی بهبود بخشد.
در حال حاضر بخوبی مشهود است که حکومت سرپرست افغانستان در تلاشند که با در نظر داشت منافع ملی خود روابط حسنهای با رهبران کرملین داشته باشند.
منبع: فارس