برچسب ها - خاطرات جنگ

برچسب ها - خاطرات جنگ

برچسب ها
وبلاگ خاطرات انقلاب
صدای انفجار کوچکی نزدیک سنگر دیده‌بانی شنیده شد؛ دویدیم، حسن رضوانی فرمانده گردان رو به بالا افتاد، رنگش سفید شده بود و به سختی نفس می‌کشید.
کد خبر: ۳۶۱۷۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۹

در زیر به شرح زندگی و نحوه شهادت دردناک خلبان سیدعلی اقبالی پرداخته است.
کد خبر: ۳۵۹۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۷

اینکه تصور بشود که هنر دفاع مقدس در جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ما مخاطب ندارد، طالب ندارد، این خطای بزرگی است، از اشتباهات فاحش است؛ اگر کسی این را خیال کند.
کد خبر: ۳۵۸۱۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۱

قبل از عملیات بدر حاج اقاى انصاریان آمدن پادگان دوکوهه و تو یه شب بسیار فراموش نشدنى در حسینیه ى شهید همت یه سخنرانى بسیار عالى در مقام شهید داشتند که خیلى از بچه‌ها بعد جلسه آرزو می‌کردن ایکاش همین امشب شب عملیات بود و زود‌تر خدا توفیق شهادت رو نصیبمون می‌کرد.
کد خبر: ۳۵۶۲۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۲

وبلاگ رهسپار قدیمی
در جشن ۲۲ بهمن ۵۸ نخستین رژه نیروهای ذخیره سپاه دزفول برگزار شد؛ به‌ دلیل کمبود اسلحه ژ۳، ستون‌های یک و ۶ نیرو‌ها را مسلح کردند و ستون‌های داخلی به صورت غیر مسلح رژه رفتند.
کد خبر: ۳۵۴۸۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۰

وبلاگ بنگروز
از او خواستم آرزویش را بگوید. سرش را به زیر انداخت و فقط گفت: آرزویم این است کاش به جای ۷۰ درصد، جانباز ۱۰۰ درصد می‌شدم!
کد خبر: ۳۵۴۰۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۷

وبلاگ مسعود ده‌نمکی
«خورشیدی» برای اینکه ثابت کند علی‌رغم فرماندهی دسته، خود را کوچک‌تر از همه می‌داند شروع کرد به بوسیدن و پاک کردن گرد و خاک پوتین‌های تک‌تک بچه‌ها.
کد خبر: ۳۵۴۰۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۷

عراقی‌ها با آتش زدن پاهای یک اسیر ایرانی چنان لذت می‌بردند که گویی جذاب‌ترین صحنه دوران زندگی خود را به نظاره نشسته‌اند.
کد خبر: ۳۴۹۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۶

در عملیات والفجر۲ در منطقه حاج عمران شرکت کرد. مسئولین رده بالای عملیات از او می‌ خواستند تا فرماندهی کاری رابه عهده بگیرد اما او تاکید کرد می‌ خواهم به عنوان یک بسیجی ساده در این عملیات باشم.
کد خبر: ۳۳۸۰۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۵

در این تصویر، نمونه‌ای کارت‌های عروسی ساده و زیبای دوران دفاع مقدس را مشاهده می‌کنید.
کد خبر: ۳۳۷۹۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۵

شهید بابایی که ارتباط خوبی با فرمانده پایگاه آموزشی در آمریکا برقرار کرده بود، حتی به خانه او نیز می‌رفت. در این رفت‌وآمد‌ها عباس در مقابل همسر فرمانده همیشه سر به زیر بود که این رفتار او سبب شد فرمانده آمریکایی متحیر شود.
کد خبر: ۳۳۷۹۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۵

وبلاگ رهسپار قدیمی
سنگر استراحت ما بر روی دژ قرار داشت یک شب که آنجا خوابیده بودیم، هر لحظه یکبار سنگر از جایش کنده شده دوباره سر جایش قرار می‌گرفت، هر طوری بود با مزاحمت‌های صوتی و لرزه‌ای توپخانه، آن شب را صبح کردیم.
کد خبر: ۳۳۷۸۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۵

وبلاگ داستان کوتاه
برعکس تبلیغات این روز‌ها برای بچه‌های جنگ که می‌گویند همه رزمندگان ارتباطشان را با دنیا قطع می‌کردند؛ یک پای «حسن خوش‌نظر» همیشه توی تبلیغات بود برای گرفتن پاکت و نوشتن نامه برای نامزدش.
کد خبر: ۳۳۷۸۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۵

سرلشکر رحیم صفوی:
رحیم صفوی گفت: رهبری سیاسی جنگ، یعنی آقای هاشــمی، با حضرت امام و رهبری نظامی جنگ هماهنگ نبود. به نظر من، آقای هاشمی به فکر قدرت بعد از امام بود و می‌خواست بعد از امام کشــور را اداره کند.
کد خبر: ۳۳۶۴۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۸

شب اول ماه مبارک رمضان بود؛ گفتم که‌ای کاش در این چنین شبی در شهر بودیم و می‌توانستیم روزه بگیریم، علی با لبخندی که همیشه بر لب داشت رو به من کرد و گفت: «رساله من می‌گوید امسال روزه‌ام را می‌گیرم و به ثوابش هم نائل می‌شوم.»
کد خبر: ۳۳۳۴۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۴

وبلاگ رهسپار قدیمی
نوجوان ۱۵ ساله‌ای در تدارکات لشکر خدمت می‌کرد به نام حسنی که مسئولیت آبرسانی را به عهده داشت؛ یک روز یکی از رانندگان تانکرهای بزرگ آب با عصبانیت فریاد می‌زد: این حسنی کجاست؟! باید امروز او را بکشم! با کامیون او را زیر می‌کنم.
کد خبر: ۳۳۲۳۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۸

در بین ۱۴ کشوری که بعد از جنگ جهانی دوم درگیر جنگ شدند، جمهوری اسلامی ایران کمترین خدمات و امکانات را به از جنگ برگشته‎‎‎های خود داده است. اما در عین حال به‎دلیل تبلیغات دروغ، بیشترین منت بر سر این افراد و خانواده‎‌هایشان گذاشته می‌شود؛ به همین دلیل بعضی جانباز‎‎‌ها از گفتن اینکه جانباز هستند ابا دارند.
کد خبر: ۳۳۱۲۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۵

سراغ منزل امام را گرفتند، گفتم: "محل آن را نمی دانم." گفتند:"آیا تا به حال به ملاقات امام نرفته ای؟ " گفتم:"چرا، ولی راننده مرا برده است." گفتند: "آیا مسیرها را به خاطر می آوری تا از روی نقشه به ما نشان بدهی؟"
کد خبر: ۳۲۹۰۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۰۷

روزی یکی از بچه ها لباس هایی را که شسته بود روی یک دست و صابونی در دست دیگر داشت و بی خبر از اینکه خبرنگارها در داخل قاطع ها هستند، به طرف اتاق می رفت که ناگهان متوجه شد یکی از خبرنگارها دوربین خود را به طرف او گرفته است.
کد خبر: ۳۲۸۹۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۰۷

روایتی از فضای معنوی جبهه‌ها در ماه مبارک رمضان؛
بعد از نماز صبح تنها عزاداران آن روستای خالی از سکنه ما بودیم؛ سحرگاه بیست و یکم رمضان همه با این نوای بهمن سینه می‌زدیم که «مؤذن اذان مگو...»
کد خبر: ۳۲۳۶۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۰