به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، اگر اهل تماشای فیلم و سینما باشید، حتما فیلمهایی با ژانرهای دانشجویی از کشورهای مختلف دیدهاید. فضاهایی آموزشی با ساختارهایی متفاوت از کتابخانه و کلاس درس گرفته تا آزمایشگاه و باشگاههای ورزشی؛ بسیاری از ما تا قبل از ورود به فضای حقیقی آکادمیک شاید چنین تصوری از دانشگاه داریم، اما به محض قبولی و آغاز ترم شاهد دنیای دیگری هستیم که انگار مختص ایران است. دانشگاههایی که انگار رسالتشان چیزی شبیه به ماشین بوده و قرار است تنها انسانهایی را با تعدادی اطلاعات از پیش تعیین شده به جامعه تحویل دهند.
دانشگاههای ایران فارغ از برند بودن یا نه. در بسیاری موارد هنوز از فاکتورهای تولید انسان خلاق برای ساختن جامعهای پویا دور مانده و شاید معدود مرکز آموزشی را بیابیم که با استانداردهای جهانی هماهنگ شده و به دو مقوله علم و روح با هم میپردازد. نمایش این موضوع را میتوانیم در امتیازدهی به دانشگاهها در رتبهبندیهای جهانی که به همهی حوزهها از سرفصلهای درسی تا فضاهای مطلوب آموزشی توجه میکنند و با بررسی آنها به رتبهبندی میپردازند، مشاهده کنیم.
بر اساس آخرین رتبهبندی جهانی QS در سال ۲۰۲۱؛ مؤسسه فناوری ماساچوست، استنفورد، هاروارد، موسسه فناوری کالیفرنیا و آکسفورد به عنوان پنج دانشگاه برتر جهان معرفی شدهاند در این میان نام پنج دانشگاه برتر ایران « دانشگاه صنعتی شریف با رتبه ۴۰۹، دانشگاه صنعتی امیرکبیر با رتبه ۴۷۷، دانشگاه تهران با رتبه ۶۰۰-۵۹۱، دانشگاه علم و صنعت ایران با رتبه ۶۵۰-۶۰۱ و دانشگاه شیراز با رتبه ۱۰۰۰-۸۰۱» نیز به چشم میخورد.
طبق معیارهای اعلام شده از سوی موسسات رتبهبندی دانشگاهها شهرت و اعتبار علمی، شهرت و اعتبار کاری، نسبت استاد به دانشجو، میزان ارجاعات به ازای هر استاد، نسبت اساتید بینالمللی و نسبت دانشجویان بینالمللی، تولید علم، اشتغال فارغ التحصیلان، رضایت دانشجویان، سطح استادان، تعداد داوطلبان، کیفیت تحصیلی و ... برای انتخاب بهترین دانشگاه مورد توجه قرار میگیرد.
حال سوال اصلی اینجاست که در دانشگاههای ایران به جز همان تعداد انگشت شمار که باز هم نسبت به استانداردهای جهانی عقب هستند آیا در سایر دانشگاهها شرایط مطلوب برای ارتقا کیفیت تحصیلی وجود دارد؟ شرایطی همچون فضای آموزشی مناسب، اساتید و اعضای هیئت علمی، ارائه مقالات بینالمللی و چاپ در مجلات علمی طراز اول دنیا و سرفصلهای درسی متناسب با علم روز تا چه میزان وجود دارد.
اعضای هیئت علمی و اساتید، اصلیترین و گرانبهاترین رکن دانشگاهها هستند که عمدهترین وظیفه آنها تدریس و آموزش دانشجویان است. کیفیت تدریس و آموزش در ارتقای انگیزه، نشاط، نوآوری و افزایش کارآیی استاد و دانشجو تاثیر بسزایی دارد. اگر این باور صحیح باشد که وظیفه تدریس در آموزش از جمله وظایف خطیر و با اهمیت است، توجه به این وظیفه، چگونگی اجرای آن، عوامل موثر بر آن و نیز حیطههایی که این وظیفه در آنها صورت میگیرد، از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود.
روش تدریس، ویژگیهای انتقال شفاف مطالب خلاقیت و نوآوری در تدریس، ایجاد انگیزه در دانشجو، تدوین طرح درس، ایجاد فرصت مناسب برای مشارکت دانشجویان در درس، استفاده از وسایل کمک آموزشی، مدیریت کلاس، عدالت در ارزشیابی و دسترسی آسان به استاد اولویتهای مهمی هستند که سبب میشود تا کیفیت تدریس یک استاد در دانشگاه و به سبب آن میزان یادگیری دانشجویان افزایش یابد.
مسئله استاد و حضور وی در کلاس درس به اندازهای اهمیت دارد که دانشگاههای جهان با اعمال قوانینی اساتید را موظف کردهاند تا به شیوههای یاد شده به دانشجویان تدریس کنند و در نهایت از طریق همان موارد ارزیابی میشوند و در رتبهبندیهای جهانی قرار میگیرند که متاسفانه در بسیاری از مراکزی آموزشی به اصطلاح دانشگاههای ایرانی شاهد آن هستیم که به دلیل کمبود نیرو افرادی را به عنوان حق التدریس جذب میکنند که برخی از آنها صلاحیت علمی چندانی نداشته و یا صرفا برای گذران وقت در سر کلاس حاضر شده و با بیحوصلگی مطالبی را ارائه میکنند. یا در مواردی کلاس به اموری خارج از درس گذشته و در نهایت به امتحانات پایان ترم با چند سوال مشخص ختم به خیر میشود بدون آنکه دانشجو محتوای کاربردی را فرا گرفته باشد.
تغییر و تحولات سریع جهانی و ضرورت به روزرسانی مطالب درسی به منظور همراه شدن با این تغییرات یکی از مواردی است که بسیاری از اندیشمندان برای دست یافتن یک جامعه به پیشرفت و حرکت در مسیر توسعه دانش محور به آن تاکید کردهاند. نخستین گام در این مسیر تلاش برای تبدیل شدن به جامعه یادگیری از طریق تغییر سرفصلهای درسی و به روز رسانی آنها در راستای تحولات جهانی است. با این فرایند دانشجویان همواره به سمت آشنایی با مسائل روز و در جهت رفع آنها حرکت خواهند کرد.
کافیست یک بار لیست دروس ارائه شده در دانشگاههای ایران را دیده و یا به عنوان دانشجو سرکلاس درس نشسته باشید آن وقت متوجه خواهید شد که همواره چند کتاب تالیف داخلی یا ترجمه پای ثابت هر ترم تحصیلی هستند که در نهایت به جزوهای چند صفحهای تبدیل میشوند.
البته ناگفته نماند وزارت علوم در این خصوص چند سالی میشود که اختیار بازنگری برنامههای درسی را به دانشگاههای رتبه یک کشور داده که ظاهرا به همان فضای دانشگاه اکتفا شده و قصدی برای تعمیم آن به همه موسسات آموزشی کشور وجود ندارد. در واقع هیچ ضرورتی در تغییر سرفصلهای درسی از سوی این وزارتخانه به دانشگاهها اعمال نشده است؛ به طوری که اکنون در بسیاری از دانشگاهها شاهد این موضوع هستیم که یک استاد هیئت علمی قریب به ۲۰ سال تنها بر اساس یک سرفصل درسی به آموزش دانشجویان میپردازد و این به نحوی درجا زدن در علوم کهنه است، زیرا علم خصوصا در قرن حاضر با سرعتی باورنکردنی در حال رشد و تغییر است.
با نگاهی به دانشگاههای برجسته جهانی شاهدیم که محوطههای سرسبز، کارگاههای مجهز، آزمایشگاههای به روز و باشگاههای ورزشی درجه یک از ملزومات اصلی برای آموزش به حساب میآید. به طور مثال دانشگاه میزوری در آمریکا از حیث وجود مراکز تفریحی در بین دانشگاهها رتبه اول را دارد به نحوی که دانشجویان این دانشگاه میتوانند از یکی از بهترین رقابتهای شنا در آمریکا لذت ببرند. همچنین این دانشگاه یک کمپ برای آرامش دانشجویان خود دارد. داشتن زمینهای ورزشی در رشتههای مختلف، باشگاههای بدنسازی، کلاسهای آشپزی و مدیتیشن و حضور در رقابتهای بین دانشگاهی موجب شده تا دانشجویان در این دانشگاهها برای رسیدن به اهداف آینده خود با فراق بال بیشتری تصمیمگیری کنند اتفاقی که هنوز در کشور ما رخ نداده است.
ورزش برای دانشجویان ایرانی به دو واحد تربیت بدنی آن هم در سراهای ورزشی عاریهای ختم میشود مگر آنکه دانشگاه مختص رشته تربیت بدنی باشد که البته در آن هم، اما و اگرهایی وجود دارد.
سیستم آموزشی در ایران فاصله زیادی با سیستمهای برتر جهانی دارد، از فضاهای آموزشی هم هرچه کمتر سخن بگوییم دلمان کمتر میسوزد. به طور مثال به جای اینکه در هر استان یک دانشگاه برتر با فضای آموزشی عالی و جذب اعضای هیئت علمی برجسته ایجاد شود در هر شهر و شهرستانی بر سردر یک ساختمان نه چندان استاندارد تابلو دانشگاه خورده است. ساختمانهایی که بعضا حیاط هم برای قدم زدن ندارند و چند طبقه روی هم بالا رفته یا حتی در فضایی به قدر دو باب مغازه تابلو دانشگاه داشته است که همین یک جمله کافیست تا جان کلام نمایان شود.
متاسفانه با وجود اینکه ایران کشوری جوان بوده و اتفاقا تب تحصیل در دانشگاه بسیار تند است؛ اما هیچ نظارت و بازنگری در آن وجود نداشته است. به قولی مسئولان حوزه علوم تنها وظیفه جذب دانشجو و صدور مدرک را برعهده دارند و میانه کار که انسان سازی است به دست فراموشی سپرده شده است. شاید شروع هزاره جدید در ایران فرصتی باشد برای ادغام دانشگاههای خرد به یک دانشگاه مادر با امکانات درجه یک در سطح دانشگاههای جهانی؛ اقدامی که میتواند علاوه بر رشد بیشتر علمی و انسانی دانشجویان ایرانی فضا را برای جذب دانشجویان خارجی بیشتر فراهم کند.