کد خبر:۱۲۳۴۴۷۱
در گفت‌و‌گو با دانشجو مطرح شد

حبیب آقا؛ دانشجویی که از تحصیل در آلمان به فرماندهی در میدان نبرد رسید +فیلم

مستند «حبیب آقا» که به گوشه‌ای از زندگی سردار شهید «حبیب‌الله افتخاریان» (ابوعمار) می‌پردازد؛ وی یکی از یکی از چهره‌های برجسته‌ی انقلاب و دفاع مقدس است که زندگی‌اش سراسر مجاهدت، ایثار و شجاعت بود.

حبیب آقا؛ دانشجویی که از تحصیل در آلمان به فرماندهی در میدان نبرد رسید +فیلم

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ مستند «حبیب آقا» که در ۳۳ دقیقه از سوی معاونت فرهنگی و هنری بسیج دانشجویی تولید شده است، به بررسی شخصیت علمی، فرهنگی و سیاسی «حبیب‌الله افتخاریان» (ابوعمار) دانشجوی شهید اهل بهشهر و همچنین مساله مهاجرت می‌پردازد. 

تقریبا در اواخر سال ۱۳۵۶ ساواک «حبیب‌الله افتخاریان» (ابوعمار) را شناخت و دستگیر می‌شود. شهید هم به سرعت از اصفهان راهی بهشهر شد و خانه‌اش را فروخت و به آلمان رفت و در آنجا در رشته دندانپزشکی ثبت‌نام کرد؛ ایشان فردی انقلابی و مبارز بوده که به ناچار به آلمان رفت و شروع به تحصیل کرد. شش ماه در این کشور در امر تحصیل اهتمام ورزید و با فراهم شدن شرایط به دنبال حضور حضرت امام در پاریس، وضعیت برای ادامه مبارزه ایشان هم مهیا شد و در یک سفر از فرانکفورت آلمان به پاریس می‌رود. وقتی در پاریس به دیدار امام خمینی (ره) رفت، با مشورت امام به تردید و دو دلی خود پایان داد و مسیر خدمت به کشور در بحبوحه انقلاب را به تحصیل در آن موقعیت زمانی ترجیح داد.

سردار شهید «حبیب‌الله افتخاریان» (ابوعمار) سال‌ها بعد به شهادت می‌رسد و در سال ۱۴۰۲ به عنوان «شهید سال دانشجویی» کشور معرفی می‌شود تا دانشجویان با گوشه‌هایی از زندگی وی آشنا شوند.

 

از این رو با حمیدرضا بنایی کارگردان مستند «حبیب آقا» درخصوص این مستند به گفتگو پرداختیم.

بنایی در خصوص انتخاب سوژه گفت: سوژه‌ی انتخاب «حبیب آقا» برای ساخت مستند داستانی از آنجا شکل گرفت که بسیج دانشجویی هر سال یک شهید شاخص را از میان شهدای دانشجو معرفی می‌کند تا او را به مردم  به‌ویژه دانشجویان، بیشتر بشناساند. در جریان این فرآیند و پس از بررسی‌های انجام‌شده، تصمیم بر آن شد که «حبیب آقا» به‌عنوان شهید شاخص بسیج دانشجویی انتخاب شود. ما نیز پس از ارائه‌ی طرح و انجام پژوهش‌های لازم، طرح خود را به بخش فرهنگی ارائه دادیم که با استقبال و تأیید دوستان همراه شد و این‌گونه روند ساخت مستند داستانی «حبیب آقا» آغاز شد.

 

از مهاجرت تا بازگشت؛ تصمیمی که تاریخ‌ساز شد

وی افزود: شهید افتخاریان ویژگی‌های برجسته‌ای داشت که برای من، به‌عنوان سازنده‌ی این اثر، بسیار جذاب بود. او پیش از انقلاب از مبارزان علیه ساواک به‌ شمار می‌رفت و در کنار رفیق خود، «سردار جاهد» (که اکنون با این عنوان شناخته می‌شود و در آن زمان با نام آقای عظیمی جاهد در استان مازندران و اصفهان فعالیت می‌کرد)، درگیری‌های بسیاری با ساواک داشت. در جریان این مبارزات، «آقای جاهد» دستگیر شد و «شهید افتخاریان» نیز برای جلوگیری از دستگیری، تصمیم به مهاجرت گرفت.

بنایی گفت: او که در آن زمان متأهل بود، خانه‌ی شخصی خود را فروخت و برای همسر و فرزندش مسکنی فراهم کرد تا آنها را در شرایطی مناسب و مستقل بگذارد. سپس خود به آلمان، شهر کُلن، رفت و در رشته‌ی دندان‌پزشکی مشغول به تحصیل شد. در این مدت، او همچنان پیگیر مسائل انقلاب بود تا اینکه در حدود سال‌های ۱۳۵۵ یا ۱۳۵۶، یکی از نوار‌های صوتی امام خمینی (ره) که از نوفل لوشاتو به ایران ارسال شده بود، به دست او رسید. این نوار، تلنگری برایش بود و سبب شد که به پاریس برود و مستقیماً با امام (ره) دیدار کند.

 

کد ویدیو

وی خاطرنشان کرد: در آن دیدار، شهید افتخاریان از امام (ره) پرسید: «من دانشجوی رشته‌ی پزشکی در آلمان هستم؛ آیا شما صلاح می‌دانید که به تحصیلم ادامه دهم یا به ایران بازگردم و مبارزه را ادامه دهم؟» امام (ره) در پاسخ، مثالی زدند و فرمودند: «فرض کنید خانه‌تان در حال سوختن است و همسر و فرزندتان در آن گرفتار شده‌اند. در این شرایط، آیا فرار می‌کنید یا برای نجات آنها اقدام می‌کنید؟» شهید افتخاریان بی‌درنگ پاسخ داد: «قطعاً برای نجات آنها اقدام می‌کنم.»

 

آموزش نظامی در کنار دکتر چمران و بازگشت به ایران

بنایی در ادامه بیان کرد: امام (ره) فرمودند: «ایران نیز اکنون در چنین وضعیتی قرار دارد. شما باید همراه با سایر دانشجویان همت کنید و کشور را از دست این دژخیمان نجات دهید.» پس از این دیدار، شهید افتخاریان تصمیم گرفت برای آموزش‌های نظامی و چریکی به لبنان برود و در کنار«دکتر مصطفی چمران» دوره‌های لازم را بگذراند. در آنجا، به دلیل شرایط امنیتی و مبارزاتی، دکتر چمران به او پیشنهاد داد که نام جهادی «ابوعمار» را برای خود برگزیند تا هویتش مخفی بماند. از آن پس، او در سوریه و در کنار امام خمینی (ره) نیز با نام «ابوعمار» شناخته می‌شد.

 

فرمانده‌ای که امنیت را اولویت می‌دانست

کارگردان فیلم مستند «حبیب آقا» گفت: پس از انقلاب، شهید افتخاریان به ایران بازگشت و در سپاه پاسداران فعالیت خود را ادامه داد. او فرماندهی سپاه بندر ترکمن و پس از آن، فرماندهی سپاه مریوان را بر عهده گرفت. یکی از معاونان او، آقای امیری، از وی پرسید:« ابوعمار، چرا از آلمان برگشتی؟ خیلی‌ها آنجا ماندند؛ امکانات، رفاه و زندگی بهتری داشتند. تو چرا آن را رها کردی و بازگشتی؟» شهید افتخاریان پاسخ داد: «حسین، اگر این اتفاق ده بار دیگر هم تکرار شود، باز هم برمی‌گردم، کشورم را می‌سازم، به هم‌وطنانم خدمت می‌کنم و اگر فرصتی باشد، دوباره تحصیلم را ادامه می‌دهم تا برای کشورم مفید باشم.»

وی در ادامه خاطرنشان کرد: او همواره بر مفید بودن برای کشور تأکید داشت و این موضوع را یک اصل اساسی می‌دانست. این پیام مهمی برای دانشجویان است؛ اینکه تنها مهاجرت کردن و رفتن، راه‌حل نیست. بسیاری از افراد، از جمله «شهید چمران» که در آمریکا تدریس می‌کرد، یا خودِ «شهید افتخاریان» که در آلمان تحصیل می‌کرد، پس از درک شرایط کشورشان، بازگشتند و به میهن خدمت کردند. تجربه‌ی آنها نشان می‌دهد که هیچ‌جا برای یک فرد وطن‌دوست، جای خاک وطنش را نمی‌گیرد.

 

ماموریت سرنوشت ساز

بنایی گفت: پس از بازگشت شهید افتخاریان به ایران، او همچنان در مسیر مبارزه و خدمت به کشور گام برمی‌داشت. نکته‌ای که کمتر به آن پرداخته شده، نقش او در تیم حفاظت از امام خمینی (ره) در پاریس است. به دلیل اعتماد ویژه‌ای که امام (ره) به او داشت، در سال ۱۳۵۷، هنگامی که امام با پرواز ایرباس به ایران بازگشتند، مأموریت ویژه‌ای به شهید افتخاریان محول شد که  انتقال خانواده‌ی امام (ره) از فرانسه به ایران به‌صورت زمینی بود. این مأموریت به او سپرده شد، چراکه امام (ره) به شدت به او اعتماد داشتند.

وی افزود: پس از پیروزی انقلاب، «ابوعمار» به دلیل مهارت‌های نظامی که در کنار «دکتر مصطفی چمران» کسب کرده بود، به‌عنوان مسئول آموزش نظامی در استان مازندران منصوب شد. او نیرو‌های مبتدی را آموزش می‌داد و آنها را برای دفاع از کشور آماده می‌کرد. در غائله‌ی جنگل نیز تأثیرگذاری ویژه‌ای داشت. پس از آن، به فرماندهی سپاه بندر ترکمن منصوب شد و در جریان ناآرامی‌های آن منطقه، نقشی کلیدی ایفا کرد.

 

کد ویدیو

بنایی در ادامه بیان کرد: یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی او، ایجاد وحدت میان شیعه و سنی در بندر ترکمن بود. بسیاری از برادران اهل سنت که آن زمان در کنار او بودند، هنوز هم از او به نیکی یاد می‌کنند. برایش تفاوتی نداشت که فردی شیعه باشد یا سنی؛ آنچه اهمیت داشت، اسلام و وحدت میان مسلمانان بود. او معتقد بود که باید از تمام نیروها، فارغ از مذهبشان، برای دفاع از کشور استفاده کرد و بسیاری از نیروهایش نیز از اهل سنت بودند که ارادت ویژه‌ای به او داشتند.

وی افزود: پس از شهادت شهید احمد متوسلیان، «ابوعمار» به‌عنوان دومین فرمانده سپاه مریوان منصوب شد. او در یکی از جلسات مهم سپاه که تا ساعت ۴ صبح ادامه داشت، شرکت کرد. پس از پایان جلسه، برای استراحتی کوتاه راهی منزل شد تا صبح روز بعد جلسه‌ی دیگری برگزار شود. اما در همین فاصله، عراق حمله‌ی هوایی سنگینی انجام داد و او در این بمباران به شهادت رسید. پیکر مطهرش طی مراسمی باشکوه به زادگاهش منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.

 

انتخابی که الهام‌بخش دانشجویان است

کارگردان فیلم مستند «حبیب آقا» گفت: زندگی شهید افتخاریان، درسی بزرگ برای دانشجویان و تمام مردم است. او از آن دسته افرادی نبود که تنها به فکر خود باشد. رژیم شاه را ظالم می‌دانست و حاضر نشد از امکاناتی که آن رژیم در اختیار دانشجویان می‌گذاشت، استفاده کند. برای تحصیل در خارج، خانه‌ی خود را فروخت و با هزینه‌ی شخصی مهاجرت کرد. او می‌توانست مانند بسیاری دیگر در خارج از کشور بماند و از رفاه آنجا بهره‌مند شود، اما انتخابش چیز دیگری بود؛ او برگشت تا در کنار مردم خود باشد و برای کشورش بجنگد. این، درسی ارزشمند برای دانشجویان است که بدانند هدف، تنها مهاجرت یا زندگی در رفاه نیست، بلکه باید دانست چگونه می‌توان برای کشور و مردم مفید بود.

 

وی خاطر نشان کرد: زندگی او پر از خاطرات و لحظات الهام‌بخش است. یکی از این خاطرات را معاونش، آقای امیری، نقل می‌کند: «روزی برای سرکشی به مریوان رفته بودیم. در نقطه‌ای مستقر شدیم که هم ما بر عراقی‌ها اشراف داشتیم و هم آنها ما را می‌دیدند.» ابوعمار به نیرو‌ها گفت که جان‌پناهی حفر کنند تا در برابر گلوله‌ها در امان باشند. زمین بسیار سخت بود و کندن آن دشوار. من در حال کار بودم که از صدایی که در اطرافم می‌پیچید متعجب شدم؛ صدایی مانند وزوز زنبور از ابوعمار پرسیدم که این صدا چیست؟ خندید و گفت: «حسین، اینها نفیر گلوله است که از کنار گوشت رد می‌شود! »

 

لحظه‌ای که سرنوشت تغییر کرد

بنایی گفت: وقتی این را شنیدم، وحشت‌زده شدم و با تمام قدرت شروع به کندن جان‌پناه کردم. نگاهی به ابوعمار انداختم و دیدم که همچنان ایستاده و لبخند می‌زند. به او گفتم: «ابو، تو هم بیا داخل جان‌پناه! گلوله می‌آید، ممکن است برخورد کند.» ، اما او با آرامشی عجیب پاسخ داد: «حسین، مطمئن باش اگر این گلوله قسمت تو باشد، حتی اگر در جان‌پناه باشی، به تو برخورد خواهد کرد و اگر قسمتت نباشد، حتی اگر در میان تیر‌ها بایستی، آسیبی نخواهی دید.» این، نشان از ایمان و توکل بالای ابوعمار داشت. او به تقدیر و اراده‌ی الهی ایمان کامل داشت و همین باور، شجاعت بی‌نظیری به او داده بود.

 

شهادت در مسیر انقلاب

کارگردان فیلم مستند «حبیب آقا» در پایان گفت: زندگی «شهید حبیب‌الله افتخاریان»؛ معروف به «ابوعمار»، مملو از لحظات تأثیرگذار است. او الگویی است که هم دانشجویان و هم مردم عادی می‌توانند از آن درس بگیرند. مستند داستانی او، اگر توسط دانشجویان و عموم مردم دیده شود، بی‌شک تأثیر عمیقی خواهد گذاشت و این قهرمان را به آنها خواهد شناساند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
کارمند ساده
Iran (Islamic Republic of)
۱۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۷
در بهار آزادی جای شهدا خالی ....
0
0
پربازدیدترین آخرین اخبار