گروه استانهای خبرگزاری دانشجو، تاریخ ایران را که ورق میزنیم، بیشتر از کشورگشایی ها، سیاستمداری ها، کشورداری ها، جنگها و ... هنر میبینیم و تمدنی که بر پایههای هنر شکل گرفته است. هر گوشه از کشورمان اثری هنری به نام خود دارد که برخی از آنها حتی بین محافل هنری جهانی نیز شناخته شده اند؛ فرش، خوشنویسی، موسیقی، شعر و ادب، سفال و ... از جمله این هنرها هستند. این هنرها به قدری شهره شده اند که برخی شهرهای ایران به نامشان در دنیا شناخته میشوند؛ مانند سفال لالجین.
شاید سفال لالجین همه ظروف خانههای ایرانی را تشکیل ندهد که آن هم به دلیل کوچک شدن زندگی و سبک زندگی ساندویچی است و جایگزین شدن ظروف سبکتر و کم جاتر، اما باز هم در اکثر خانههای ما جایی برای این ظروف اختصاص داده میشود.
رنگهایی که در ظروف سفالی ایرانی، به ویژه لالجین به کار میرود، بی ربط به رنگ کاشیها در دورههای مختلف نیست و اصلا دلیل اینکه در ایران هم کاشی با عمق تاریخی بسیار تولید میشده هم سفال، شباهت در ساخت این دو کالا است. رنگ فیروزهای شاید یکی از مهمترین مشخصههایی ظروف سفالین و سرامیکی باشد که بر پایه تمدن ایرانی تولید میشوند و به همین دلیل وقتی از سفال لالجین سخن به میان میآوریم، ظروفی به ذهن تبادر میشوند که رنگشان یا خاکی است یا آبی. میناکارای روی سفال هم با اینکه مختص لالجین نیست، اما این شهر و صنعتگران آن در تولید این محصول زیبا و خوش رنگ در دنیا شهره اند.
اما صنعت سفال متعلق به آن دوره تاریخی است که بشر همراه با طبیعت و در کنار آن زندگی میکرد؛ انقلاب صنعتی هنوز رخ نداده بود تا بشر به دنبال تولید انبوه باشد و خود را مستولی بر طبیعت بداند؛ بنابراین این صنعت کم کم جایگاه خود را در سبد مصرفی ظروف خانوارها از دست داد و پس از آن ظرف سفالی بیش از آنکه کالایی مصرفی در خانواده باشد، کالایی تزیینی شمرده شد. همین مساله باعث رکود بازار سفال بود تا اینکه سفالگران برای احیای این هنر کهن تلاش کردند باز هم بازاری برای محصول خود بیابند. از همین جهت اکنون با اینکه تولید سفال به شیوههای سنتی در همه کشور انجام میشود، اما مرکزیت آن در لالجین است و به نوعی رهبری سفالگری در ایران به عهده صنعتگران این شهر قرار گرفته است.
سفالگر برای عرضه محصول خود به بازار، لازم دید که محصول را مطابق سلیقه مشتریان تولید کند. این امر با اینکه ممکن است هنر را گرفتار افول کند، اما از این جهت که هنر سفالگری و میناکاری همراه با تاریخ تمدن حرکت خود را ادامه میدهد، به نوعی مایه رشد این هنر فراهم آورده میشود.
اما مساله اینجاست که در چند سال اخیر خطر خارج شدن این شهر از لیست جهانی تهدیدش میکند. رقابت با چینیها برای لالجینیها سخت شده و از سوی دیگر برنامه ریزی نامناسب مسئولان برای احداث دبیرخانه سفال لالجین، نبود سرمایه گذار، گرانی مواد اولیه و ... باعث شده این صنعت با چالشهای جدی مواجه شود.
شاید بتوان گفت که کارگاههای سفال در لالجین نیاز کمتری به زیرساخت دارند؛ این کارگاهها چند قرن است که پابرجا هستند و نحوه تولید محصول هم تغییری نکرده است؛ بنابراین به نظر میرسد حمایت از این صنعت ایرانی بیشتر در حوزه بازاریابی، معرفی این محصول در بازارهای جهانی و مقابله با کالاهای چینی بی کیفیت است که در برابر این محصولات در بازارهای جهانی و حتی ایران عرضه میشوند.
در این میان، نباید کتمان کرد که برخی فروشندگان سفال لالجین هم لابه لای کالاهای خود برخی محصولات چینی را هم قرار میدادند. محصولی با کیفیت و قیمت کمتر که در هر صورت برخی مشتریان را جذب میکرد. اما بی تردید آسیب اینگونه فروش، بیشتر از سود آن خواهد بود. هرچند نهادهای دولتی مانند اداره کل صنایع دستی استان همدان تلاش کرده بازار لالجین را از کالاهای چینی خالی کند، اما هنوز برخی هستند که سود شخصی و اندک را به منفعت همگانی ترجیح میدهند. به همین دلیل است که نیاز به فرهنگ سازی برای حمایت از صنایع دستی به ویژه محصولات لالجین، هنوز برطرف نشده و برنامه ریزیهای دقیق تری برای آن باید انجام شود.
زنده نگه داشتن صنایع دستی و سنتی ایرانی که بخشی از هویت ما را درخود جای داده اند، امری ضروری است. در موضوعی مانند سفال لالجین همدان، هم حمایتهای دولتی نیاز است و هم توجه مردم. برخی فعالان این صنعت از ارگانهای دولتی میخواهند که از محصولات سفالین برای هدیه به همکاران استفاده کنند و همین امر را حمایتی اثرگذار در تولید این محصول میدانند، اما نباید از ایجاد بازارهای جهانی برای سفال لالجین غفلت کرد؛ موضوعی که باز هم نیاز به حمایتهای دولتی به ویژه حمایت وزارت امور خارجه دارد.