گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، دیدار اخیر تشکلهای دانشجویی با رهبر معظم انقلاب در واپسین روزهای ماه مبارک رمضان برگزار شد و این بار نیز نمایندگان اتحادیههای دانشجویی در فضایی صمیمی به بیان نقدها و نظرات خود در خصوص مسائل مختلف پرداختند و رهبر معظم انقلاب نیز به مانند دورههای قبل صبورانه پاسخگوی سوالات و نقدها بودند.
بدون شک دیدار دانشجویی رهبر معظم انقلاب یکی از مهمترین رویدادهایی است که در آن فعالان دانشجویی این فرصت را پیدا میکنند تا ضمن بیان مسائل و مشکلات کشور به بیان راهکارهای خود برای رفع این مشکلات بپردازند؛ البته اینکه نقدها و راهکارهای بیان شده از سوی جنبش دانشجویی چقدر مورد توجه سایر قوا و دستگاههای اجرایی کشور قرار گرفته و جنبه اجرایی یافته اند موضوعی است که باید مورد واکاوی قرار بگیرد، ولی باید بپذیریم که دیدار فعالان دانشجویی با رهبری از جمله دیدارهایی است که به دلیل روحیه مطالبه گرایانه و آرمان خواهانه جنبش دانشجویی در بیان مشکلات، نقدها و راهکارها همواره مورد توجه مردم و جامعه دانشگاهی بوده است.
با این اوصاف «خبرگزاری دانشجو»، به منظور بررسی کم و کیف مسائل و راهکارهای ارائه شده و همچنین بررسی واکنشهای رهبر معظم انقلاب به مسائل مطرح شده با محسن نراقی، نماینده بسیج دانشجویی، محمد حسین کاظمی، نماینده اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و علی بزرگخو، نماینده دفتر تحکیم وحدت در دیدار اخیر دانشجویان با رهبری به گفتگو پرداخته که در ادامه این گفتگو را میخوانید:
دانشجو: آقای نراقی شما در سخنرانی تان درباره کثرت مراجع تصمیم گیر صحبت کردید آیا به ماهیت شکل گیری این نهادها اشکالی وارده بوده و یا مشکل در اجراست؟ لطفا به طور مصداقی نظرتان را در مورد دستگاهها بفرمایید؟
نراقی: یکی از مشکلات عرصه تصمیم گیری کشور این است که مسئولین وقتی میخواهند در رابطه با مسائل سخت تصمیم گیری کنند به خاطر اینکه خود را در افکار عمومی به عنوان یک مسئول خوب جلوه دهند و نگاهها نسبت به آنها منفی نشود اقدامی برای تصمیم گیری نمیگیرند و کشور را معطل میگذارند و البته این اصحاب قدرت هستند که با فضای سازی رسانهای در مورد مسائل مختلف ذهنیتی را در مردم ایجاد میکنند که گویا اگر فلان تصمیم گرفته شود بر خلاف مصالح آنها خواهد بود و قطعا مردم نیز تحت تاثیر چنین فضاسازی قرار خواهند گرفت. مضاف بر این ممکن است در گذشته تصمیماتی اتخاذ شده باشد که برخلاف مصالح کشور بوده اند و این احتمال وجود دارد تغییرات جدید در مورد این تصمیمات تبعاتی برای کشور داشته باشد؛ مثلا ما میدانیم ارز ۴۲۰۰ تومانی به بستری برای فساد و سوء استفاده برخیها تبدیل شده، اما به دلیل فضاسازیهایی که برای ممانعت از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی صورت گرفته مردم میگویند که اگر این اتفاق بیفتد احتمالا برخی از کالاها گرانتر میشوند. با این اوصاف در اینجا لازم است که مسئولین مسائل را به درستی برای مردم تبیین کنند و به آنها بگویند که اگر این اتفاق بیفتد از فساد و رانت برخیها جلوگیری میکند؛ پس این تصمیم باید گرفته شود.
بنده در متن سخنرانی خود در محضر رهبر انقلاب بر لزوم اتخاذ «تصمیم توام با تببین» تاکید کردم؛ چرا که بعضا شاهدیم آقایان برخلاف خواست ظاهری مردم مثلا قیمت بنزین را گران میکنند بدون اینکه به تبیین این تصمیم بپردازند و این شیوه تصمیم گیری قطعا غلط است. در مجموع عرض بنده این است که مسئولین در مورد مسائلی که فساد زا هستند باید مبادرت به تصمیم گیری کنند هر چند که این تصمیم برای آنها هزینه داشته باشد و البته در گام نخست باید با مردم به گفتگو بپردازند و موضوع را برای آنها تبیین کنند و اگر این اتفاق بیفتد مردم هم کمک خواهند کرد که تصمیمات جدید اجرایی شوند و این روند نیز به هیچ وجه برخلاف جمهوریت نیست.
دانشجو: آقای بزرگخو شما در صحبت هایتان از رهبر انقلاب درخواست کردید عنوان مجلس انقلابی را از مجلس پس بگیرد، مبنا و هدف شما از بیان این مطلب چه بود؟
بزرگخو: شفافیت آراء شعار انتخاباتی اکثر نمایندگان مجلس یازدهم بوده و به همین واسطه نیزآقایان، نمایندگان مجلس قبل را مورد نقد قرار میداند. با این اوصاف حدود دو سال از عمر این مجلس میگذرد؛ اما هنوز شفافیت آراء به تصویب نرسیده است و این در حالی است که یزدی خواه نماینده مردم تهران در همان هفتههای اول شروع به کار مجلس با افتخار اعلام کرده بود که ما ۲۰۰ امضاء برای تصویب طرح شفافیت آراء جمع کرده ایم و این بدان معناست که دوستان بعد از ورود به مجلس نیز در رابطه با شفافیت آراء به شواف پرداختند؛ اما همین آقای یزدی خواه پیش از سال تحویل در شبکه پنج سیما از خجالت طرح شفافیت درآمد و البته ما مصداقهای زیادی مثل آقای یزدی خواه را داریم که قبل از انتخابات و حتی تا یک زمانهایی بعد از ورود به مجلس به صورت جدی با شفافیت آراء همراهی کردند، اما در طول زمان نظر آنها تغییر کرده و حتی وقاحت آنقدر زیاد شده که حاضرند علیه این طرح مصاحبه کنند؛ از این رو ما تغییر نظر نمایندگان مجلس نسبت به طرح شفافیت آراء را یک حرکت ارتجاعی میدانیم.
ما معتقدیم که نمایندگان از صفت انقلابی که رهبر معظم انقلاب به این مجلس نسبت داده به صورت مستمر سوء استفاده میکنند به گونهای که هر نقدی به مجلس وارد میشود با به کار بردن این عبارت که این مجلس، مجلس انقلابی است منتقدین را وادار به سکوت میکنند و این در حالی است که مردم به نمایندگان رای داده اند و آنها نیز وظیفه دارند به وظایف خود عمل کنند در غیر این صورت در دوره بعد مردم وظیفه مییابند که به این نمایندگان رای ندهند؛ با این اوصاف ما از این حیث انتظاری از رهبر انقلاب نداریم؛ منتهی تنها درخواست ما این بود که صفت انقلابی از روی مجلس یازدهم برداشته شود که ایشان این موضوع را صلاح نداستند.
یکی از دلایل ما از طرح موضوع برداشته شدن صفت انقلابی از مجلس یازدهم این بود که از نهادی که در حد توان به دل مردم کار نمیکند و با فضای آنها همراه نیست تقدس زدایی کنیم.
دانشجو: آقای کاظمی شما در سخنرانی تان درباره مسئله مشارکت پایین در انتخابات صحبت کردید، به نظر شما چه عوامل و یا جریانی باعث کاهش این مشارکت شده و جنبش دانشجویی در جهت برطرف کردن این عوامل چه نقشی میتواند ایفاء کند؟
کاظمی: اگر نتایج انتخابات چند دوره گذشته را بررسی کنیم متوجه روند نزولی مشارکت خواهیم شد و این در حالی است که سرمایه اجتماعی نظام نیز دارد با تصمیمات برخی از کارگزاران رفته رفته کمتر میشود. به هر روی اینکه مجلس و دولت وعده بدهند، اما به وعدههای خود عمل نکنند طبیعتا شاهد دلسردی و بی انگیزگی مردم و در نتیجه کاهش مشارکت خواهیم بود. چون این باور در مردم به وجود میآید که آقایان با وعده و وعید رای را میگیرند، ولی در نهایت مردم هیچ نظارت و نقشی در تصمیم گیری و تصمیم سازی مسئولان ندارند.
نکته دیگری که بنده در این دیدار به آن اشاره کردم و بیشتر جنبه هشدار داشت بحث حزب دولت ساخته بود؛ چون بعضا تحرکاتی از سمت دولت در جهت برنامه ریزی برای انتخابات مجلس پیش رو وجود دارد. ما معتقدیم که اگر دولت بخواهد برای از بین بردن اختلافاتی که بعضا بین دولت و مجلس پیش میآید به حزب دولت ساخته رو بیاورد و در چینش ترکیب مجلس دوازدهم دخالت کند طبیعتا این دخالت موجب ایجاد سردرگمی و بی انگیزگی در بین سیاسیون انقلابی و جوانی که به تازگی وارد میدان سیاست شده اند، میشود. به هر روی از آنجا که دولت بدنه و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری برگزاری انتخابات را در اختیار دارد میتواند به صورت غیرمستقیم در ترکیب اعضاء موثر باشد و این مسئلهای است که میتواند سرمایه اجتماعی نظام را تهدید کند.
انقلاب اسلامی در سال ۵۷ با حضور مردم شکل گرفت با این وجود مردم سرمایه اصلی انقلاب اسلامی را شکل میدهند؛ پس سرمایه اجتماعی نظام نباید با رفتار و اعمال کارگزاران سهوا و یا عامدا کاهش یابد و ظهور و بروز کاهش این سرمایه هم در مشارکت مردم در انتخابات خود را نشان بدهد.
دانشجو: آقای نراقی شما در بخشی از سخنرانی خود به لزوم توجه به عقلانیت انقلابی در انتخاب کارگزاران نظام و همچنین برخی موانع انتصاب مدیران تحولی اشاره کردید در ابتدا بفرمایید که اصل مخاطب شما چه کسی بوده و از طرفی موانع انتصاب تحولی را چه میدانید؟
نراقی: اصل مخاطب بنده مسئولان کشور بوده اند. در شرایط فعلی کشور برای تحقق پیشرفت جامعه نیازمند امید است و این امیدآفرینی نیز نیازمند تحول است. بنده در چند ساحت به بررسی تحول پرداختم و یکی از این ساحتها هم این بود که کارگزارانی باید روی کار بیایند که بتوانند تحول را رقم بزنند.
ما اگر بخواهیم یک ابرویژگی برای کارگزار تحولی تعریف کنیم این ابرویژگی عقلانیت انقلاب است. عقلانیت انقلابی موضوعی است که توسط خیلی از دولتمردان درباره آن بحث شده و آقایان نیز تلاش میکردند تا عقلانیت و انقلابی گری را از هم مجزا کنند که ثمره عقلانیت مورد نظر آنها نیز برجام بوده است.
کارگزارانی که دارای ویژگی عقلانیت انقلابی هستند و قرار است تحول را رقم بزنند ضمن اینکه نباید در سازوکارهای کهنه متوقف شوند باید دارای نگاه تحولی و شجاعت در تصمیم گیری باشند؛ مثلا یکی از نهادهایی که در آن تحول صورت گرفته معاونت خبر سازمان صدا و سیما بوده و یا در بحث محرومیت زدایی از زمان شروع این فعالیتها بحثهای معمولی مثل توزیع بستههای معیشتی اقداماتی خوبی بوده، اما اکنون فهمی که گروههای جهادی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب دارند این است که محرومیت زدایی در مناطق محروم باید با توان افزایی مردم صورت بگیرد و این مهم با اقداماتی مثل توزیع بستههای معیشتی صورت نمیگیرد.
ما در کشورمان دستگاههای عظیم محرومیت زدایی داریم؛ اما این دستگاهها به جای اینکه با یک نگاه تحولی یک اتفاق سخت، مهم و زمان بر را در جهت محرومیت زدایی رقم بزنند این تحول را در سیستم خود اعمال نمیکنند و با همان امور جاری محرومیت زدایی را پیش میبرند. مضاف بر این ما شجاعت در تصمیم گیری را در برخی از دولتمردان نمیبینیم. کارگزار خوب جمهوری اسلامی که واقعا به فکر مردم است نباید اقتضائات فلان حزب، دستگاه و جریان سیاسی را در تصمیم گیریهای خود ملاک قرار دهد و بنده نیز در سخنرانی خود اشاره کردم که ما نمیتوانیم با راضی نگه داشتن تمام جریانات سیاسی کشور را اداره کنیم و دولت اگر میخواهد در حوزههای مختلف نظیر صنعت خودرو تصمیم قاطع بگیرد حتما باید اقدام کند نه اینکه یک روز مسئول ارشد اجرایی کشور بگوید خودرو گران نمیشود و چند روز بعد گران شود. خب اگر جمع بندی کارشناسی این بوده که خودرو باید گران شود آقایان نیز باید بگویند خودرو گران میشود. مثال دیگر اینکه ما میبینیم مسئول کشور میگوید از سال بعد قرعه کشی خودرو نداریم، ولی در ابتدای سال قرعه کشی خودرو برگزار میشود. خب مردم این گزارهها را در کنار هم قرار میدهند و اصطلاحا میگویند ثم ماذا شما دارید چه کار میکنید اگر بر اساس حرف کارشناسی گفته اید که قرعه کشی خودرو برگزار نمیشود پس این اتفاقی که دارد میافتد، چیست؟ معتقدم چنین رویهای امید را در مردم کمرنگ میکند.
کسی که عقلانیت انقلابی دارد میفهمد که برای کوچکترین اظهارنظر هم باید فکر کند و مثلا اگر میخواهد بگوید قرعه کشی خودرو برگزار نمیشود باید یقین حاصل کند که آیا میتوان کاری انجام داد که قرعه کشی انجام نشود و یا اگر میگوید خودرو گران نمیشود باید بررسی کند که آیا زمینه این اتفاق وجود دارد یا نه. در بحث شجاعت در تصمیم گیری نیز مثالی که میتوانم بزنم در رابطه با طرح صیانت از کاربران فضای مجازی است به گونهای که فارغ از درست یا غلط بودن این طرح نه مجلس و نه دولت آن را گردن نمیگیرند و این درحالی است که هر کسی این تصمیم را گرفته باید آن را بپذیرد، ولی مسئلهای که وجود دارد این است که برخیها میخواهند همه را از خود راضی نگه دارند.
یک سری سازوکارها در کشور وجود دارد که اصلا مدیران غیرتحولی بر اساس این سازوکارها در سیستم میمانند؛ مثلا این مدیران در فدارسیون فوتبال یک قرارداد میبندند و کلی هزینه به کشور تحمیل میکنند و همان آدم در سیستم میماند. به نظر بنده سازوکاری که میتوان روی آن بحث کرد این است که مسئولین نتیجه محور حرف بزنند و نتیجه عملکرد خود را در بازههای زمانی مختلف اعلام کنند و اینگونه مشخص میشود که آیا مسئولان به وظایف خود به درستی عمل کرده اند یا نه. نکته دیگر اینکه مسئولین باید بنابر توانمندی و شایستگی انتخاب شوند نه اینکه مثلا ادوار فلان تشکل و یا فارغ التحصیلان فلان دانشگاه بروند فلان دستگاه و یا فلان بخش از دولت را در اختیار خود بگیرند. معتقدم اگر سازوکاری برای ارائه گزارش نتیجه محور، ایجاد صندلی داغ، ایجاد سازوکار برای جلوگیری از رانت و قرار گرفتن هزینه اشتباهات بر دوش مسئولان رقم بخورد میتوان امیدوار بود که مدیران تحولی روی کار بیایند و اتفاقات خوبی را رقم بزنند و اگر بخواهم در این زمینه مثال بزنیم یکی از دستگاههای دولتی که دارد نسبتا تحولی کار میکند وزارت اقتصاد است.
دانشجو: آقای بزرگخو در بخشی از سخنرانی شان مسئولان و تشکلهای دانشجویی را خطاب قرار داد و به برخی از آفتهای آنها اشاره کرد و در انتها هم از رهبر معظم انقلاب درخواست کرد که در این رابطه به ارائه رهنمود بپردازند، اما ایشان در سخنان خود گلایه کردند که چرا جریان دانشجویی کمتر به ارائه راه حل میپردازد به نظر شما جنبش دانشجویی چقدر توانسته در ارائه راه حل به ایفای نقش بپردازد؟
بزرگخو: رهبر معظم انقلاب در بیانات شان خیلی واضح و صریح در خصوص مطالبه گری دانشجویان و لزوم دادن امید به مردم صحبت کردند. همچنین ایشان در خصوص کلیت بحثها گفتند که جنبش دانشجویی ممکن است گاهی وقتها به خاطر ماهیت اعتراضی خودش مطالبی را ارائه کند که در آن راه حل نداشته باشد و در این وضعیت ممکن است مخاطب بگوید ما با مسئلهای مواجه هستیم که راه حلی ندارد. به هر روی تشکلهای دانشجویی هم ممکن است به مانند هر نهاد دیگری آسیبها و آفتهایی داشته باشد با این وجود برای ما مهم است که از رهنمودهای رهبر انقلاب استفاده کنیم. با این اوصاف ما فکر میکنیم و طبیعتا برای ارائه راهکار هم تلاش میکنیم، ولی تشکلها هم ظرفیتی دارند و ممکن است در مورد برخی مسائل به راه حل نرسند به همین دلیل تشکلها از یک مراحلی به بعد سراغ صاحبنظران میروند و از آنها سوال میپرسند که مثلا در مواجه با فلان مسئله چه کنند.
رهبر معظم انقلاب در بیاناتشان اشاره کردند که الزامی ندارد تشکلها سراغ تمام مسائل کشور بروند و این بدان معناست که هر تشکلی میتواند روی دو سه مسئله دست بگذارد و در مورد آنها حرف بزند، ولی آیا این مسئله باعث میشود که تشکل نسبت به مسائل دیگر منتقد نباشد؟ نه قطعا. مثلا کلان پروژه دفتر تحکیم وحدت مردم سالاری دینی است با این وجود مثلا اگر در فلسطین و یا حوزه اقتصاد اتفاقی میافتد آیا دفتر تحکیم وحدت نباید نسبت به آن اتفاق موضع داشته باشد؟ نه قطعا. برداشتی که بنده دارم این است که تشکلهای دانشجویی باید در بخشهایی متخصص شوند تا بتوانند در این بخشها حرف بزنند و راه حل ارائه بدهند و در باقی موارد هم با استناد به نظرات کارشناسان حداقل اشارهای به راه حل داشته باشند.
در این دیدار رهبر معظم انقلاب به تبیین چرایی وجوب مطالبه گری و چرایی وجوب عدم ناامیدی پرداختند و یک سری راهکار هم ارائه دادند؛ مثلا گفتند تشکلها از کار نمایشی مسئولان انتقاد کنند و یا وعدههایی را که مسئولان میدهند پیگیری کنند که اتفاقا بحث پیگیری شفافیت به عنوان بخشی از پروژههای دفتر تحکیم وحدت در همین چارچوب میگنجد، چون بحث شفافیت از طرف برخی مسئولان مطرح شده و ما هم داریم آن را پی گیری میکنیم؛ البته خدمت شما عرض کنم که پروژه شفافیت ۶ ماه است که در دفتر تحکیم در دست پیگیری است و ما این موضوع را در سطح دانشگاه، نماز جمعه و جاهای دیگر پیگیری کردیم و حتی با برخی از نمایندگان به گفتگو پرداختیم، اما متاسفانه به نتیجه نرسیدیم.
کاظمی: در بحث راهکارها اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان امسال سه راهکار در حوزه تعلیم و تربیت، خانواده و جمعیت و محیط زیست و کشاورزی آماده و تقدیم بیت رهبری کرد تا به دست رهبری برسد ما سعی کردیم که در کنار نقدها در حد توان و خلاقیت دانشجویی خودمان راهکار هم ارائه دهیم بعضا مطالبه جنبش دانشجویی از مسئولان به گونهای است که موجب سیاه نمایی میشود و این در حالی است که اصل مطالبه، مطالبه درستی است، ولی ادبیات و نوع چینش کلمات برای بیان این مطالبه باعث میشود که امپراطوری رسانهای دشمن روی این موضوع مانور بدهد و در پی آن اصل مطالبه به حاشیه برود و نکات سیاه برجسته شوند.
بنده عدالت خواهی مصداقی را از این قسم مطالبه گریها میدانم. معتقدم که عدالتخواهی حرف حقی است، ولی واقعیت که وارد مصادیق میشویم، چون ممکن است اطلاعات کافی نداشته باشیم در نتیجه امکان سیاه نمایی وجود دارد و این بازی کردن در پازل دشمن است همچنین ممکن است حرفهای جنبش دانشجیی موجب ناامیدی مردم شود.
اعتراض حق مردم است، ولی نوع اعتراض بیان آن مهم است با این توضیح میتوان گفت نوع بیان مطالبه از سوی جنبش دانشجویی مهم است و، چون هر کلمهای که مطرح میشود دارای بار حقوقی است با این اوصاف بیان مطالبه همراه با سیاه نمایی هم میتواند بازی در پازل دشمن باشد مثلا در ماجرای افزایش قیمت بنزین اتفاقاتی که رخ داد نتیجه تصمیمات یک کارگزار نظام بود بنابراین ما اگر بخواهیم کل نظام را در این ماجرا مقصر بدانیم در پازل دشمن بازی کردیم.
نراقی: در صحبتهای آقای کاظمی سیاه نمایی به عدالتخواهی مصداقی تعمیم داده شد به نظر بنده این تعمیم کلی غلط است چرا که عدالتخواهی مصداقی همواره غلط نیست مثلا ما گاهی اوقات در عدالتخواهی مصداقی با پدیدهای مواجه میشویم که وقوع آن ناشی از یک فساد بوده به عنوان نمونه شخصی که در ارتفاعات کوه دماوند خانه میسازد قطعا ساختن این خانه بدون فساد اتفاق نیفتاده پس اگر ما بخواهیم این ماجرا را در رسانهها بازگو کنیم ایراد نداریم، چون این قضیه بدون رانت نبوده است؛ البته اگر عدالتخواهی مصداقی برپایه محکمات دقیق نباشد غلط است.
بعضی وقتها جنبش دانشجویی نقدی را مطرح میکند و این نقد موجب امید آفرینی در بین مردم میشود مردم به این باور میرسند که عدهای وجود دارند و تلاش میکنند مطالبات آنها را پیگیری کنند، ولی در مقابل عدهای از مسئولان هستند که با مطابه گری دانشجویان منافع آنها ضربه میخورد بنابراین نقدهای مصرف شده از سوی جنبش دانشجویی را به عنوان سیاه نمایی وانمود میکند و این در حالی است که نقدهای مطرح شد سیاه نمایی به شمار نمیروند، چون سیاه نمایی آن چیزی است که موجب ناامیدی در مردم میشود مثلا پنج شش نسل دانشجویی درگیر مسائل خصوصی سازی به ویژه در شرکت کشت و صنعت هفت تپه بودند با این وجود گفتند که نباید روی این مسئله دست گذاشت آن را خلاف مسائل نظام میدانستند و این در حالی است که رهبری به خاطر پیگیری مسائل خصوصی سازی از جنبش دانشجویی تشکر کردند.
خبرگزاری دانشجو: در بخشی از اظهارات نمایندگان اتحادیههای دانشجویی به موضوع عدم ارتباط دانشگاه با مسائل اصلی کشور اشاره شد به نظر شما بزرگترین مانع این مهم چیست؟
نراقی: بنده در محضر رهبر معظم انقلاب در دو بخش ترسیم نقشه راه تحولی و فرآیند تحقق بخشی بحث کردم که در بخش ترسیم نقشه راه تحولی ارائه راه حل را در نهاد علمی یعنی دانشگاه و حوزه دانستم به این معنا که ما لوازمی اعم از طرح کلان و نظامات حکمرانی داریم که هر دو موضوع در نهاد علم قرار دارند با این اوصاف ما گزارشی را ناظر به نهاد علم و شرکتهای دانش بنیان آماده کردیم که قرار است تقدیم رهبری شود.
خبرگزاری دانشجو: بعد از ۲ سال که دیدارها به صورت مجازی برگزار میشد فعالان دانشجویی این فرصت را پیدا کردند تا به صورت حضوری نظرات و نقدهای خود را در مورد مسائل مختلف کشور در محضر رهبر انقلاب بیان کنند ارزیابی شما از کم و کیف مسائل مطرح شده از طرف نمایندگان اتحادیههای دانشجویی چیست آیا دوستان توانستند حق مطلب را به خوبی ادا کنند؟
نراقی: حرفی را که یک تشکل دانشجویی قرار است بزند باید حرف آن بدنه تشکل اعم از دفاتر و اعضای آن باشد، اما گاهی اوقات افرادی که در گذشته در تشکلها فعال بودند نمیخواهند از این فعالیت دل بکنند و به همین دلیل دوست دارند که در تنظیم یا نگارش متن سخنرانی نماینده تشکل سابق خود در محصر رهبر معظم انقلاب نقش آفرینی کنند از این رو ما بعضا شاهدیم حرفهایی در سخنرانیها گفته میشود که ادوار فلان تشکل مثلا سه ماه قبل آن را در فضای مجازی خود مطرح کرده و این مسئلهای است که از دو بعد ایراد دارد نخست اینکه ممکن است موضوع مورد نظر کل متن خوب سخنرانی نماینده تشکل دانشجویی مورد نظر را زیر سوال ببرد پس نمایندگان تشکلها خودشان نباید به این مسئله وورد کنند. نکته دیگر اینکه مثلا اگر بسیج دانشجویی یک بخش از سخنرانی خود را به موضوع که ادوار پیشنهاد دادند را اتخاذ دهد این اتفاق کل تلاش بچهها در مورد کل متن را زیر سوال میبرد و این باعث ناامیدی خواهد شد.
یکی از نقدهایی که رهبری هم در دیدار اخیر به آن اشاره کردند این است که اگر مسائل گفته میشود راهکاره هم ارائه شود با این وجود در دیدار اخیر در برخی عرصهها راهکارهایی هم ارائه شدند در برخی عرصهها هم راهکارهایی که ارائه شدند خوب نبودند مثلا یکی از بحثهایی که مطرح شد این بود که ساختارزایی باعث کندی برخی از زهوارها شده، ولی در عین حال در بین پیشنهادهای دوستان در برخی از مسائل راهکار ساختارسازی ارائه شده نکتهای که نباید غافل شویم این است که در بخش سخنرانی نمایندگان اتحادیههای دانشجویی زمان محدود است بنابراین بعضا تشکلها راهکارهای خود را تقدیم رهبری میکنند به گونهای که در دیدار اخیر بسیج دانشجویی راهکارهای خود را تقدیم رهبری کرد.
طبیعی است که ما از جنبش دانشجویی توقع داشته باشیم که در مورد دانشگاه دغدغهمند باشند و این توقع را هم داریم که جنبش دانشجویی در دانشگاه کار کند و مانند جنبش دانشجویی اول انقلاب دغدغههای فرهنگی خود از جمله انقلاب فرهنگی را به صورت پایلوت در دانشگاه اشاره کند و بعد در راستای اجرای آن در جامعه گام بردارد.
واقعیت این است که امروز حواس جنبش دانشجویی از انجام وظیفه اصلی اش در محیط دانشگاه پرت شده و این بدین معناست که در امتداد پرداختن به مسائل دانشگاه است که ظرفیت جنبش دانشجویی در مسائل سیاسی و اجتماعی کشور بروز و ظهور پیدا میکند و این در حالی است که عموما یک تفکر غلط در بین تشکلها وجود دارد مبنی بر اینکه ما از مردم دور شده ایم و در فضای آکواریوم خودمان قرار گرفته ایم با این وجود باید به سمت مردم برویم و برای این کار هم باید از دانشگاه فاصله بگیریم. قطعا کرونا هم این موضوع را تشدید کرده است. بنده معتقدم اولویت اول تشکلهای دانشجویی باید دانشگاه باشد و حضور در بین مردم در اولویت بعدی قرار گیرد امروز تنها وجه اشتراک دانشگاهی اعضای یک تشکل دانشجویی این است که آنها صرفا هم دانشگاهی هستند و هیچ وجه اشتراک دانشگاهی دیگر ندارند و در نتیجه حرکتهای درون دانشگاهی و ارتباط گیری با عموم دانشجویان به شدت کم شده و اتفاقا در این شرایط فضای آکواریوم خودش را بیشتر نشان میدهد، چون ما عملا از بدنه خاکستری و معاند دانشگاه فاصله گرفتیم و در یک فضای دیگر و در میان مردم حضور یافته ایم. قطعا برگزاری تریبون آزاد مردمی خیلی خوب است، ولی بحث این است که ما ابتدا باید نسبت به مسائل سیاسی و فرهنگی اهمیت قائل شویم تا جایی که رئیس دانشگاه باید برای تشکل دانشجویی از رئیس جمهور هم مهمتر باشد.
یکی از آسیبهایی که رهبری به آن چند بار اشاره کردند این بود که تشکلهای دانشجویی باید کم کم وارد مسائل علمی شوند همچنین موضوع دیگری که رهبری به خوبی به آن اشاره کردند این بود که فکر باید در پس علم وجود داشته باشد و این فکر هم طبیعتا باید ارتباطی با علم مدنظر داشته باشد و این بدان معناست که ما نمیتوانیم بگوییم میخواهیم یک نظریه علوم انسانی را در علوم مهندسی دخیل کنیم پس علم متناسب با هر رشتهای باید تولید شود و این موضوعی است که میتواند به یک کلان پروژه برای تشکل دانشجویی تبدیل شود و تشکل روی فکری که میتواند به علم در حوزه مختلف جهت دهد فکر کند.
رهبری در دیدار اخیر به داشتن استاد فکر تاکید کردند و آیت الله مصباح را هم به عنوان یک استاد فکر مثال زدند و این در حالی است که ما در تشکلهای دانشجویی معمولا خود را از اصل رجوع به استاد فکر بی نیاز میدانیم و آن را هم مهم برنمی شماریم و بعضا همین دوستان تشکلی ما آزادی در فکر را با من محور بودن یکی میکنند و همین مسئله یک توهم بی نیازی ایجاد میکند و به تبع آن ما فکر میکنیم خودمان باید کتاب بخوانیم و ایده بدهیم و بنده امیدوارم جنبش دانشجویی به این آفت که مسئله فکر را حاشیه بداند گرفتار نشود، چون این مسئله موجب انحراف جدی میشود. همچنین ما به عنوان جنبش دانشجویی برای انتخاب استاد فکر باید به سمت استادی برویم که بتوانیم اسلام را به سمت خودمان کج کنیم.
کاظمی: مسائل جمعیت و خانواده و درسهای آموزش عالی از اولویتهایی هستند که ما در اتحادیه جامعه اسلامی بنا داریم در دیدارهای مختلف به آنها بپردازیم. ما معتقدیم مسائل مربوط به آموزش عالی از جمله مسائلی هستند که آینده کشور را میسازند با این وجود یکی از مهمترین کلیدواژههایی که در دیدار اخیر مطرح کردیم شناور نبودن جذب دانشجو و نیاز جامعه است و این مسئلهای است که ناامیدی، فرار نخبگان و تربیت دانشجویان فاقد مهارت را درپی دارد.
در کنار معضل مدرک گرایی صرف در دانشگاه رهبری به این موضوع هم اشاره کردند که هویت دانشگاه باید شناسایی شود و این موضوعی است که نشان میدهد جنبش دانشجویی باید به این مسئله ورود کند به گونهای که تا دیدار بعدی به صورت مصداقی به این مسائل بپردازد.
بدون شک دانشگاه خانه جنبش دانشجویی است و چه بسا ما باید سعی کنیم که خانه خودمان آبادتر شود به گونهای که در کنار رئیس دانشگاه تغییر مدیریت فرهنگی هم باید برای تشکلها مهم باشد، چون تصمیم گیریهای این افراد در بعد کشوری حکمرانی دانشگاه در حوزه دانشجویی و مسائل دیگر را رقم میزند.
مورد دیگری که تشکلها را ملزم میکند به مسائل دانشگاه بپزدارند این است که ابتدا باید جذب حداکثری صورت بگیرد و در مرحله بعد تشکل به نخبه پروری بپردازد، ولی متاسفانه بعضا امروز گیتهایی گذاشته میشود که تشکلها را به جان هم بیندازد با این وجود آنچه که ما امروز در سطح دانشگاه میبینیم این است که تشکلها خود را از بدنه دانشگاه جدا کردند و فکر میکنند با جمع شدن تعدادی دانشجوی دور هم در تشکل برای دانشگاه نسخه پیچی میکنند در حالی است که در سطح دانشگاه عمومیت ندارد ما اولا باید جذب حداکثری را مدنظر قرار دهیم و بعد از آن کار تشکل برای تقویت مبانی و نخبه پروری شروع میشود.