به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، حدود ۸ ماه است از انتصاب شهردار اصول گرا و فساد ستیز تهران گذشته است، در افکار و رسانههای کوچک بارها و بارها شاهد افشاگری و بیان مطالب بعضا دروغ، اما چالش برانگیز برای مدیران و مدیریت شهری بوده ایم داستان از چه قرار است؟
اگربرشی به مدیریت اصلاحات در دوره گذشته در اصلاحات بزنیم خواهیم دید در زمان به قدرت رسیدن اولین کار چینش مهرههای موثر خود در گلوگاههای شهرداری و در مرحله دوم به اذعان معاون شهردار وقت حذف و کنار گذاشتن افرادی بود که هم فکر جریان اصلاح طلب نبودند بود، با این کار کلیه راههای نشر خبر را از اقدامات خود میبستند و خود مدیریت اخبار را به دست میگرفتند، حتی برای تنظیم این مهم با شناسایی افراد موثر جریان مخالف خود آنها محدود به یک فضای دربسته، یا عدم اختصاص فضا و یا با بدترین حالت درحقوق و مزایا این افراد باعث رفتن از مجموعه شهرداری برای آنها میشدند
طوری که حتی کانالهای قارچ گونه تاسیس شده برای برای بقای خود مجبور به تعریف و تجمید و در نهایت تطمیع از طرف رابطین برای تحسین میشدند.
اما این روند در مدیریت جدید شهری با نگاه دیگری پا به عرصه ظهور گذاشت مهره گردانان اصلاحات با حفظ بقای خود حتی در پستهای کلیدی شهرداری علاوه برحفظ پست خود به راهبری پنهان از دو جهت مشغول به فعالیت هستند یکی حفظ بقای شبکه اصلاح طلبان در شهرداری با سفارشهای مختلف و تولید اخبار از داخل مجموعه چه درست و چه غلط و تامین خوراک برای شبکههای خود و کانالهای قارچ گونه ایی که باهدف اصولگرایی راه اندازی شده، اما خط دهی آنها توسط سر شبکههای اصلاح طلبان مدیریت میشود.
سوال از متفکران جریان انقلابی مدیریت شهری این است که وقت این نرسیده است بجای دغدغه و وقت گذاشتن برای جمع کردن چالشهای بیهوده این افراد و تمرکز برخدمت رسانی صادقانه، فکردرستی برای کنار گذاشتن این افراد در پستها و مشاورههای نزدیک به مدیران ارشد به بهانههای مختلف مثل تغییر رویکرد، توبه کردن، پیوستن به تفکر جدید مطرح میکنند بشود و الا چالشهای این مدیریت در دوران خدمت صرف این افراد معلوم الحال و در آینده هزینه زیادی برای نیروهای جریان انقلابی در ادامه خدمت در شهرداری خواهد شد.