به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، ملکه الیزابت دوم پس از 70 سال سلطنت در خاندان پادشاهی انگلیس درحالی درگذشت که در سیاستهای استعماری این کشور در دهههای اخیر نقش محوری داشت و دستش به خون هزاران فرد بیگناه در کشورهای جهان سوم آلوده است.
درحالی که برخی بر این باور بودند که مقام ملکه در انگلیس هم مثل سایر نظامهای مشروطه سلطنتی، تشریفاتی است، اما ملکه نقش مهمی در جهتدهی به سیاستهای داخلی و خارجی این کشور بازی میکرد و فرمان هدایت این کشور را در دستان خود داشت. ملکه الیزابت برخلاف چهره خندانی که داشت، اما در پس این لبخندها، میراث خونینی نهفته است که در بسیاری از کشورها میتوان رد پای آن را به خوبی مشاهده کرد.
انگلیس که زمانی بزرگترین کشور استعمارگر در جهان بود و میگفتند که «آفتاب در بریتانیا هیچگاه غروب نمیکند»، این سیاستهای استعماری در دوران بعد از جنگ جهانی دوم هم که نفوذ بریتانیا افول کرد ادامه پیدا کرد که همگی تحت لوای ملکه انجام شد.
هرچند حاکمان انگلیس و خاندان سلطنتی همواره سعی میکردند تا از الیزابت دوم چهرهای رئوف و مهربان در دنیا ترسیم کنند که حامی حقوق بشر، حامی محیطزیست و حیوانات است، اما تاریخ سیاسی این کشور در اقصینقاط جهان پر است از خشونت و جنایتهایی که بخشی از آنها نیز در دوران زمامداری ملکه انجام شده است.
اولین سال حکمرانی ملکه با کودتای 28 مرداد 1332 در ایران همزمان شد و با همکاری انگلیس و آمریکا دولت محمد مصدق، نخستوزیر وقت ایران از قدرت برکنار شد. هرچند بسیاری این کودتا را طرح آمریکایی میدانند، اما در اصل این برنامه با نقشه انگلیسیها، ولی به دست آمریکاییها انجام شد. براساس برخی اسناد، انگلیس که قصد داشت تا همچنان نفت ایران را چپاول کند، تنها با صرف هزینه 72 هزار دلار در بین برخی اوباش داخل ایران، این کودتا را به سرانجام رساند و با این اقدام در ناخودآگاه همه ایرانیها تصویر منفوری از حاکمان انگلیس نقش بسته و ملکه در آن سهم بسزایی داشته است. نقش مخربانه انگلیس علیه ایران در دوره زمامداری ملکه تنها به کودتا محدود نمیشود بلکه لندن در سال 1971 زمانی که بریتانیا قصد داشت تا نیروهای خود را از غرب آسیا خارج کند، با مکر استعماری، بحرین را از سرزمین ایران جدا کرد و ایرانیها هیچگاه این اقدام لندن را از یاد نخواهند برد.
قحطی بزرگ و نسلکشی میلیونها ایرانی، سرنگونی نهضت مشروطه، شهادت رئیسعلی دلواری رهبر قیام جنوب در تنگستان و بوشهر علیه استعمار انگلیس، شهادت شیخ فضلالله نوری از روحانیون برجسته دوره مشروطه، دست داشتن در عزل و قتل میرزا تقیخان امیرکبیر، حمایت از رژیم دیکاتوری پهلوی، جدا سازی افغانستان از ایران، خدمات و حمایتهای کمنظیر به صدام در جنگ تحمیلی و تجهیزکننده ماشین جنگی صدام به تسلیحات شیمیایی و هستهای، جنایت و حمایت از جانیان و تروریسم علیه ملت ایران، فهرستی عریض و طویل از تحریمها ایران در حوزههای مختلف و... تنها گوشهای از جنایات انگلیس علیه ملت ایران در سده گذشته بوده است.
بهرغم مداخلات و جنایات انگلیس بهویژه در منطقه غرب آسیا، پس از مرگ الیزابت دوم در عصر روز پنجشنبه، برخی از کشورهای عربی در اقدامی تملقآمیز قبل از انگلیس برای مرگ ملکه عزای عمومی اعلام کردند. نخستین کشور اردن بود؛ بشر الخصاونه نخستوزیر اردن ضمن ابراز تاسف به سرعت ۳ روز عزای عمومی در این کشور اعلام کرد. این در حالی بود که لندن هنوز مدت زمان عزای عمومی در انگلیس را اعلام نکرده بود. نجیب میقاتی نخستوزیر دولت پیشبرد لبنان نیز طی یادداشتی سه روز عزای عمومی به مناسبت فوت ملکه انگلیس اعلام کرد. کشورهای امارات، کویت، بحرین و قطر به تبعیت از تملق و چاپلوسی بقیه کشورها، ضمن نیمه افراشته کردن پرچمها ۳ روز عزای عمومی اعلام کردند. عمان نیز یک روز عزای عمومی برای فوت ملکه اعلام کرد.
اما مرگ ملکه انگلیس رسوایی دیگری برای بنگاه خبرپراکنی بیبیسی فارسی به بار آورد و رفتار شبکههای مختلف کمپانی خبری BBC به علت اتصال مستقیم به دربار سلطنتی انگلستان به نحو دیگری مورد توجه کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفت.
رسانهای که بارها سعی کرده بود خودش را مستقل جلوه دهد، در اولین گام بخش نظرات خودش را بست. در ادامه با سانسور جنایات، داراییها و اموال خانواده سلطنتی غالب اخبار خودش را به موضوع مرگ ملکه که برای ایرانیان دارای ارزش خبری پایین است، اختصاص داد. حتی مجریان مرد این شبکه همه با کراوات سیاه و مجریان زن با لباس مشکی برنامه اجرا کردند. رسانههای اول جهان هم بهرغم بازتاب واکنش کشورهای جهان در سطوح دولتی و ملی به این واقعه، از بازتاب ملتهای خاورمیانه به این اتفاق سر باز زدند. بیبیسی فارسی و عربی هر کدام با اشتراکگذاری ۱۵ پست مربوط به مرگ الیزابت، درصدر حسابهای منشعب از بیبی سی به لحاظ پوشش این واقعه هستند. مسئلهای که از سوی دنبالکنندگان هر کدام به ترتیب با حدود ۱۷ و ۲ میلیون فالور، مورد نقد و حتی تمسخر قرار گرفت تا جایی که این دو اکانت مجبور به بستن کامنتها شدند. بازدید هیچیک از پستهای حساب فارسی از ۱۳۰ هزار فراتر نمیرود و پربازدیدترین پست اکانت عربی هم به زحمت به رقم ۵۰ هزار رسیده است.
این موضوع بدون تردید به سابقه مواجهه انگلستان با ملتهای فارسی و عربزبان خاورمیانه بازمیگردد. مواجههای که در طول تاریخ همواره مملو از استعمارگری، سوءاستفاده از منابع ملتها و غارتگری و مداخله سیاسی و نظامی در امور داخلی کشورها به نفع بریتانیا بوده است. مسدود شدن امکان ارسال نظرات خصوصاً در دو حساب فارسی و عربی بیبیسی نشان میدهد این شبکه علیرغم داعیه استقلال و آزادی بیان، در همه شعبههای خود رویکردی یکدست داشته است. موضوعی که به نظر میرسد حتی در سطح رسانههای جریان اصلی جهان نیز تکرار شده و منافع سیاسی و اقتصادی دولتها و رسانهها، آنان را از بازتاب واقعیتها درباره ۷۰ سال سلطنت ملکه بریتانیا بازداشته است. حال سؤال این است چرا باید سلطنت موروثی در انگلستان، بلژیک، هلند، اسپانیا و... و بسیاری از کشورهایی به ظاهر دموکراتیک که زادگاه لیبرال دموکراسی بودهاند، حفظ گردد و اینقدر با زرق و برق جلوه داده شود؟ پاسخ همین جمله بر تصویر ملکه است که شبکه بیبی سی اقرار کرده است: «نقطه ثبات در جهان متحول». به تجربه فهمیدهاند که دموکراسی مطلق یک آرزوی بیهوده و بسیار رمانتیک است. نمیتوان در همه موارد به دموکراسی رفتار کرد، موضوعاتی پیش میآید که در نهایت یک نفر باید تصمیم نهایی را بگیرد.
نظامهای غربی که با عقل مادی ضرورت یک محور ثباتآفرین در نظام سیاسی را فهمیدهاند و در این روزگار دموکراسیزده بدون خجالت و با تمام امکانات از سلطنت و یا رهبر ویژه (همچون آمریکا که رئیسجمهور اختیارات خاص دارد) آشکارا دفاع میکنند. مویه و ناله عمله و مزدبگیران بیبیسی را بنگرید!
اما هر محور ثباتآفرین را در کشورهای مستقل از سیاستهای غرب، استبدادی و در تعارض با دموکراسی، توصیف میکنند. چرا؟! چون نقش و اهمیت این جایگاه را میفهمند!
نکته قابل تامل، اما واکنش رسانههای طیف مدعی اصلاحات بود که همانند صحنهگردانان اجارهای مجالس عزا، در غم فقدان ملکه کشوری جنایتکار علیه ملت ایران جامهدرانی کردند. خطی که این رسانهها در واکنش به مرگ ملکه انگلیس در پیش گرفتند، دقیقاً همراستا با خط رسانهای بیبیسی فارسی و دیگر رسانههای معاند بود.
روزنامههای سازندگی، هم میهن، شرق و آرمان ملی در گزارشهای مفصل بدون اشاره به جنایات انگلیس خبیث علیه ملت ایران در دوره سلطنت الیزابت دوم، تلاش کردند ضمن تطهیر وی چهرهای رئوف و مهربان از این ملکه جنایتکار ترسیم کنند که حامی حقوق بشر، محیطزیست و حتی حیوانات بود منعکس کنند! بهعنوان مثال روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «عصر جدید بریتانیا» نوشت: «توفیق ملکه الیزابت دوم در حفظ سلطنت و برقراری ثبات در بریتانیا در پرتلاطمترین دوران با چالشهای داخلی و خارجی فراوان و جهانی به سرعت در حال تغییر، از نقاط مثبت این سلطنت ۷۰ ساله محسوب میشود. با درگذشت ملکه الیزابت، چارلز پسر ارشدش که ۷۳ سال دارد، قرار است رسماً عنوان پادشاهی به او اعطا میشود.»
در ادامه این مطلب آمده است: «چارلز هفت دهه در صف تاج و تخت قرار داشت. نه او و نه درباریان هرگز مایل نبودند که درباره این لحظه خاص بهطور علنی صحبت کنند. چشمانداز مرگ ملکه همیشه برای آنها یک موضوع خصوصی غمانگیز در نظر گرفته میشد؛ اما با ابراز نگرانی پزشکان ملکه از وضعیت سلامتی الیزابت دوم، به تغییر در وضعیت نقش وارثی که زندگی چارلز را از سهسالگی یعنی از سال ۱۹۵۲ که مادرش به سلطنت رسیده بود، تحت تأثیر قرار داده بود، نزدیک شد... در نظرسنجی اخیر مؤسسه YouGov در ماه می... محبوبیت و مقبولیت ملکه ۸۱ درصد بود.»
این طیف سیاسی همچنین در جریان انتخاب «ماری الیزابت تراس» به سمت نخستوزیری انگلیس در اقدامی هماهنگ در صفحه اول خود و به شکلی برجسته به استقبال این نخستوزیر ضدایرانی و دوست نزدیک اسرائیل رفتند.
روزنامههای اصلاحطلب با تیترهایی از جمله «خانم نخستوزیر»، «یکی از آن سه زن»، «تمام چالشهای خانم نخستوزیر» و... به خبر انتخاب نخستوزیر جدید انگلیس پرداختند. این رسانهها به هیچ عنوان به مواضع «لیز تراس» نخستوزیر جدید انگلیس درباره ایران پرداختند.
فردی که نقشی مخرب در جریان مذاکرات رفع تحریمها ایفا کرد و در بحبوحه گفتگوهای وین با برگزاری دو نشست سیاسی در سطح وزرای امور خارجه کشورهای عضو گروه هفت و شورای خلیجفارس و همچنین اظهارنظرها و نوشتارها سعی بلیغی داشت که به فضاسازی منفی علیه گفتگوها بپردازد. تراس بهمن سال گذشته در سخنانی غیرسازنده و متناقض با آنچه در روند مذاکرات میگذشت، مدعی شد که گفتگوها در حال نزدیک شدن به بنبستی خطرناک است.
او در آخرین مناظره انتخاباتی هم ضمن تکرار اتهامات علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران و حمایت از رژیم صهیونیستی، ادعا کرد که در صورت پیروزی در انتخابات، اولویت نخست دولت وی جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی است. «تراس» در قبال جمهوری اسلامی ایران با بیپروایی تمام، بهصورت کورکورانه و بدون هیچ تأملی از سیاست مخرب و هرجومرجطلب رژیم صهیونیستی تبعیت میکند. یائیر لاپید، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی تیرماه گذشته در صفحه توئیترش از گفتگو با لیز تراس، خبر داده و ضمن دوست خطاب کردن وی نوشته بود: با لیز تراس، وزیر امور خارجه (وقت) انگلیس صحبت کردم و از او بابت موضع مصمم انگلیس علیه ایران قدردانی کردم.
بدون تردید ملکه متوفی انگلیس که قریب به 70 سال ریاست انگلیس را برعهده داشت، در سیاستهای خارجی این کشور نقش تعیینکنندهای داشته است و خون میلیونها مردم بیگناه که به خاطر سیاستهای استعماری لندن ریخته شده است بر ذمه ملکه نیز هست. بنابراین، هرچه بخواهند او را تطهیر کنند که هیچگونه نقشی نداشته است تا خاطرهای خوش در اذهان عمومی جهان به یادگار بماند فایدهای ندارد و در مدت چند دهه ریاست ملکه بر همگان آشکار شد که او طراح و هدایتگر سیاستهای لندن بود و برخلاف تصورات عمومی این نخستوزیر بود که نقش تشریفاتی داشته و مجری اوامر ملوکانه شخص ملکه بوده است.
«علیرضا نظری» نماینده مردم خمین در مورد نقش مخرب انگلستان و ملکه انگلستان در اقدامات مخرب علیه مردم ایران و دیگر کشورهای منطقه به کیهان گفت: با توجه به خبری که این روزها در رسانهها با موضوع مرگ ملکه انگلیس منتشر شد و گزارشها و تصویرسازیهای خلاف واقعیتی که از ملکه انگلیس در رسانههای فارسی زبان خارج از ایران و بهخصوص در بیبیسی فارسی منتشر میشود لزوم روشنگری درباره سیاستهای مخرب انگلیس که با محوریت ملکه اتخاذ میشدند را بیشتر از قبل کرده است.
این نماینده مجلس افزود: عملکرد دربار انگلیس و دولت این کشور همواره درباره ایران منافقانه و خصمانه بوده و پس از انقلاب اسلامی بر شدت این دشمنی و نفاق افزوده شده است. اگر به عقب برگردیم در وقایع مهم تاریخ معاصر همه جا نقش انگلیس و ردپای این کشور را میتوانیم ببینیم. در دهه اخیر همراهی این کشور با آمریکا در شکل دادن به جریان تکفیری داعش علیه ملتهای منطقه اعم از لبنان، سوریه، عراق و حتی ایران که به لطف خدا و جانفشانی شهدای عزیزمان دستشان به این مرز و بوم نرسید.
وی گفت: یکی دیگر از جنایات انگلیس علیه مردم ایران در سالهای نخست پس از انقلاب شکل گرفت. این کشور پس از یورش و هجوم صدام به مرزهای ایران و در طول 8 سال دفاع مقدس جزو حامیان اصلی صدام بود و به او تسلیحات پیشرفته میداد. همچنین در مجامع بینالمللی نیز با رای یا موضعگیری علیه ایران به صدام یاری میرساند.
نظری سپس اظهار داشت: اگر در تاریخ به عقبتر برگردیم با کودتای 28 مرداد روبهرو میشویم. جایی که ملکه انگلستان و دربار انگلیس به کمک آمریکا کودتایی را علیه قیام مردم ایران رقم زدند و شاه متواری از ایران را به ایران بازگرداند. پس از کودتا و بازگشت شاه به ایران در حالی که در اکثر کشورهای دنیا نگاهی مثبت به محمدرضا پهلوی و بازگشت او به قدرت با کودتا نبود ملکه انگلیس خود شخصا به ایران آمد تا بهواسطه این سفر به رژیم کودتایی پهلوی مثلا مشروعیت عطا کند.
نماینده خمین تاکید کرد: نکته دیگر در مورد این کشور تکاپو و تلاش آنها برای جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت ایران است هر کاری که میتوانست انجام دهد با این همه، اما وقتی ملی شدن صنعت نفت ایران به تصویب رسید این کشور در اقدامی واقعا مشمئزکننده به تحریم نفتی ایران روی آورد. همچنین نیروهای انگلیسی در ایران در سرکوب قیامهای قهرمانان این مرز و بوم نقشی فعال و دستی به خون آلوده داشتند. قیامهایی از قبیل قیام رئیسعلی دلواری در جنوب که انگلیسیها به صورت مستقیم با او درگیر شدند و یا قیام میرزا کوچکخان در شمال که انگلیسی رضامیرپنج (که بعداً رضاشاه) شد را به سرکوب قیام ضداستعماری میرزا گسیل داشتند. او گفت: انگلیس همچنین در دهه اخیر در کنار آمریکا بیشترین نقش را در تحریمهای ظالمانه علیه ایران ایفا کرد و با تحمیل سختی رنج به مردم ایران خواب برانداختن نظام ایران را میدیدند. همچنین دستگاه خبرسازی و خبرپراکنی انگلیس در فتنه سازی در ایران و ایجاد هرج و مرج نقشی فعال داشته است.
«نصرالله پژمانفر» نماینده مردم مشهد در مصاحبه با کیهان گفت: در انگلیس نظام حکمرانی به صورت لایهای است که این لایهها در بالاترین حد خود و یا در مرکز خود به دربار انگلیس (ملکه یا پادشاه انگلیس) میرسد. اگرچه سعی شده با عنوان کردن تشریفاتی بودن مقام ملکه یا پادشاه انگلیس مشروعیتی برای وی حفظ کنند و او را در اقدامات انگلیس بیخبر نشان دهند تا از گزند مسائلی که در خود انگلستان روی میدهد حفظ کنند. حال آنکه انتصابها در انگلیس با نظر یا امضای ملکه انجام میشود.
عضو کمیسیون اصل نود افزود: نمونهای که از این موضوع (یعنی تلاش برای بری نشان دادن ملکه از اقدامات انگلیس) میتوان ذکر کرد ماجرای لشکرکشی انگلیس به کانال سوئز است که بسیار دردناک و شرمآور است. در زمانی که جمال عبدالناصر در مصر به حکومت میرسد کانال سوئز را ملی اعلام میکند. پس از این اقدام اوست که انگلستان به همراه فرانسه و آمریکا به سمت مصر لشکرکشی میکنند و با این کشور به نبرد میپردازند. یعنی در حقیقت گویا انگلستان و ملکه انگلستان به مردم مصر به صورت نمادین دارد میگوید که شما حتی اختیار سرزمین خودتان را هم ندارید.
پژمانفر خاطرنشان ساخت: پس از این لشکر کشی بود که خبرهایی عنوان شد مبنی بر اینکه این کار با دستور نخستوزیر انجام شده و ملکه با آن مخالف بوده است. پس از آن بود که افشاگریهای نخستوزیر وقت انگلستان نشان داد که این تصمیم دقیقا با نظر ملکه اجرا شده است.
نماینده مردم مشهد افزود: در انگلستان ارتش بهعنوان ارتش پادشاهی شناخته میشود و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی این کشور زیر نظر دربار هستند. همچنین بنگاههای خبرپراکنی نیز به دربار متصل هستند. در انگلستان سرود ملی این کشور دعا برای ملکه است.
پژمانفر تاکید کرد: یکی از فجیعترین جنایاتی که در تاریخ ایران رقم خورده و به جرأت میتوان گفت بزرگترین نسلکشی در جهان توسط انگلستان در سرزمین مظلوم ایران به اجرا درآمد. انگلستان با ایجاد قحطی بزرگ چیزی قریب به 8 تا 10 میلیون ایرانی را به طرزی بسیار ناراحتکننده به کام مرگ فرستاد. وقتی گزارشهایی را که مثلا سفیر آن وقت آمریکا از تهران به وزارت خارجه آمریکا نوشته میبینیم نهایت استیصال ملت ایران در مقابل دژخیمان انگلیس کاملا مشهود است و البته دردناک.
وی در ادامه گفت: البته این استیصال به لطف حضرت باریتعالی و انقلاب مردم ایران و عزم آنها برای ایستادگی و پیشرفت و قدرتمند شدن به پایان رسید و نشانه آن را در زمانی که انگلستان با بیشرمی اقدام به دزدی دریایی کرد و نفتکش ایرانی را که در حال عبور از تنگه جبلالطارق بود توقیف کرد هنوز دو سه روزی نگذشته بود که در این سو نیروهای نظامی ایران نیز نفتکش انگلیسی را توقیف کردند که این اقدام سبب شد تا انگلیس که فرمانروای دریاها خوانده میشد از ایران به خاطر این اقدام عذرخواهی کند.
نصرالله پژمانفر نماینده مردم مشهد و علیرضا نظری نماینده مردم خمین در مصاحبه با کیهان به جنایات انگلیس پرداختند که با محوریت دربار و ملکه به وقوع پیوسته است.