به گزارش خبرنگار استانهای خبرگزاری دانشجو، بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در بیانیهای نسبت به اتفاقات اخیر واکنش نشان داد.
ضمن عرض تسلیت به جامعه شریف دانشگاهی درخصوص اتفاقات اخیر که منجر به از دست رفتن جان تعدادی از هموطنان عزیز کشورمان شده است، نکاتی را محضر ملت شریف ایران عرض مینماییم:
متأسفانه پس از فوت خواهر عزیز اهل سنت و کردزبانمان، حوادثی در کشور رخ داد که نیاز به بررسی و واکاوی بیشتر دارد. آنچه مسلم است اینکه اجرای نادرست و ناکامل برخی قوانین مرتبط با حوزه حجاب و عفاف، آن هم به صورت تبعیض آمیز در بین اقشار مختلف جامعه که ناشی از کوتاهی دستگاههای متولی در این حوزه میباشد، باعث بروز این اتفاق گردیده که زمینه جریحه دار شدن احساسات عمومی را فراهم آورده است.
نکتهای که باید بدان توجه داشت این است که فارغ از دستگاههای دارای مسئولیت سلبی در برخورد با بدحجابی در کشور، چندین دستگاه، سازمان و نهاد با مسئولیت ایجابی و تبیینی، از جمله وزارت ارشاد، آموزش و پرورش و مجموعههای دیگر وجود دارند که باید پرسید تا چه حد در انجام رسالت خود موفق بوده اند؟ چرا همیشه راه حل آخر که برخورد نیروی انتظامی با بدحجابی است بیشتر مورد توجه بوده و راهکارهای قبل از آن، درجه اهمیت کمتری برای مسئولین داشته اند؟ در واقع چرا همیشه بجای پرداخت به علت بدحجابی، به معلول پرداخته و با آن برخورد کردهایم؟ و اینکه آیا همین روش ناکامل، توان و کارایی برخورد با بدحجابی در فستیوالهای پرطمطراق و جشنوارههای هنری را که خانمهای بازیگر با بدترین پوشش در مقابل دوربین عکاسان قرار میگیرند، دارد؟ آیا ون گشت ارشاد قادر است با بدحجابی در مناطق بالانشین و برخوردار پایتخت و ویلاهای میلیاردی سرمایه داران برخورد کند؟ آیا اگر آن خواهر کردزبانمان بجای سوار شدن به مترو، با خودروی گرانقیمتی به تهران سفر می-کرد، بازهم اینگونه توسط عوامل انتظامی کشور با وی برخورد میشد؟
باید به این واقعیت توجه نمود که آنچه مردم را گلهمند کرده، ضریب دادن اصل نهی از منکر بعنوان اصلی دینی و اسلامی به مواردی در حوزه حجاب، بیش از سایر منکرات از قبیل فسادهای اقتصادی، فقر و نابرابری طبقاتی میباشد. رجوع به نگاه باارزش حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر این موضوع که مردم فقر را تحمل میکنند، ولی بی عدالتی را هرگز تحمل نخواهند کرد، موید همین مطلب است که برخی سیاست گذاریهای نادرست و اجرای ناعادلانهی آن، تا چه حد به اعتماد عمومی مردم خدشه وارد کرده است.
در این میان، اما نباید فراموش کنیم کشورمان، بدخواهان و کینهتوزانی دارد که از صدر انقلاب، تخم کینه و حسد را در دل خود پرورش داده و در طول تاریخ جمهوری اسلامی تلاش نمودهاند با تکیه بر نقاط ضعف و نارساییهایی که ممکن است در هرجای دنیا وجود داشته باشد، آتش نفاق را در بین مردم شعلهور ساخته و باعث ایجاد چنددستگی در جامعه شوند.
باید توجه داشت که فارغ از دلسوزان واقعی کشور که دغدغه سعادت و سربلندی ایران را داشته و متعهدانه انتقاد سازنده خود را به روشهای صحیح و مدنی مطرح میکنند، افراد و گروههای دیگری نیز وجود دارند که زخمخورده از نظام بوده و بدون توجه به اصل موضوع و با نادیده گرفتن منشأ اعتراض و ناراحتی مردم، با اصل نظام به مبارزه برخاسته و همواره با پنهان شدن در قفای مطالبات بحق مردم، سعی بر منحرف ساختن آنها داشته، و با وسیله قرار دادن مفاهیم ارزشمندی، چون آزادی، برابری و امثالهم، مقاصد شوم خود را دنبال میکنند.
مقاصدی که حامیانی از کشورهای بیگانهای، چون انگلیس دارد که در طول تاریخ این کشور، دستشان به خون میلیونها ایرانی آغشته است. به راستی این افراد از خود نمیپرسند چرا حکومتهایی که داروی بیماران پروانهای را بر کودکان ایرانی تحریم میکنند، امروز برایشان دایهی مهربانتر از مادر شدهاند؟!
آری! وقتی مسیر صحیح مطالبات مردمی به دست تجزیهطلبان و دشمنان این ملت منحرف شود، حکومتی، چون آمریکای جنایتکار که به اعتراف سردمدارانش از هیچ جنایتی علیه بشریت فروگذار نکرده و فرقه مخوف داعش را پایه ریزی کردهاند، مسرورانه پیام حمایت فرستاده و خود را پشتیبان آنان معرفی میکنند.
در این میان، اما برخی رفتارهای مشمئزکننده از قبیل تخریب و آتش زدن بانک-ها و خودروهای امدادی، به آتش کشیدن مساجد و قرآن کریم به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان، و نیز هتک حرمت بانوان محجبه کشورمان، از جمله رفتارهایی است که در طول این روزها مرزبندی منتقدین دلسوز از فرصتطلبان و بدخواهان را به روشنی آشکار نموده و جای هیچ تردیدی را در این خصوص باقی نگذاشته است.
ملت شریف ایران!
این چه اعتراض مسالمتآمیزی است که در روز روشن، بنزین به روی مأمور نیروی انتظامی ریخته و او را زندهزنده میسوزانند و ناظرین نیز به سوت و کف و هلهله مشغول میشوند؟ این چه اعتراض مدنی است که چاقو در سینهی یکی از پاکترین جوانان وطن فرو میکنند و حسین اوجاقی عزیز را به شهادت میرسانند؟ این چه مصیبتی است که چادر از سر ناموس مردم میکشند و او را به قدری مورد ضرب و شتم قرار میدهند که یکی از چشمهایش را از دست میدهد؟
شکی نیست که دامنه اعتراضات مدنی تا جایی قابل پذیرش است که زمینه خطرآفرینی و آسیب به زیرساختهای کشور را فراهم نیاورد. به عنوان نمونه از مصادیق مطالبه گری صحیح میتوان به اعتراضات گسترده جامعه فرهنگیان کشور در ماههای اخیر اشاره نمود که بدون هزینهزایی برای کشور، تجمعات خود را از مجرای قانونی آن، برگزار کردند و از قضا به خواسته خود که اجرای طرح رتبه بندی معلمان بود رسیدند و از قرار معلوم احکام جدیدشان در ماههای اخیر به مرحلهی اجرا رسیده است.
موضوع مهم دیگری که نباید از آن غافل شد، ضعف کار فرهنگی درست برای نوجوانان کشور در طول یک دهه گذشته ازسوی دستگاههای مسئول است، چنانکه میبینیم قشر مهمی از معترضین در کف خیابان، جوانان دهه هشتادی کشورمان هستند که اگر تبیین درستی از اصول و ارزشهای انقلاب در طول سالهای گذشته خصوصا توسط نظام تعلیم و تربیت کشور و دستگاه آموزش و پرورش در مدارس و نیز سازمان عریض و طویل صداوسیما انجام میشد، هرگز شاهد این سطح از ابهام در نسل جوان کشور نبودیم. شاید یکی از مهمترین ضعفها و کم کاریهای دولت به اصطلاح تدبیر و امید، همین رهاسازی و فراموش کردن کار فرهنگی برای جوانان در یک دهه اخیر باشد که تاثیر مخرب آن را اکنون و در قضایای اخیر نظارهگر هستیم. بیشک در سالهایی که دلسوزان نظام تعلیم و تربیت کشور فریاد وا اسفاه سرمیدادند، باید توجه میشد که برخورد سلبی و دفعی تنها راه حل موجود نبوده و فرهنگ سازی و اقناع نوجوانان از مهمترین نیازهای فکری کشور بوده است.
در شرایطی که دشمنان میهن عزیزمان به دنبال ایجاد تفرقه و اختلاف در جامعه هستند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب به دنبال زخم میگردند تا همچون مگسی روی آن بنشینند، نباید بهانه به دست اجانب داد تا با ضریب دادن بیش از حد و مانور روی موضوعاتی که منفعتشان در آن است، به کشورمان ضربه بزنند.
همچنین موضوعی که در این چند روز اسباب ناراحتی دانشگاهیان را فراهم کرده، بازداشت عدهای از دانشجویان در دانشگاههای مختلف کشور بوده است. دانشگاه همواره مبدا تحول و منشا پویایی جامعه بوده و میبایست مشکلات کشور در یک فضای نخبگانی در آن بررسی گردند. قطعا جریحهدار شدن احساسات برخی از دانشجویان عزیز در حوادث اخیر منجر به این اعتراضات شده و گوش شنوای مسئولین و سعهصدر کافی در این مسئله از انتظارات اصلی این تشکل است. سخن دانشجو به عنوان موذن جامعه در خط مقدم منتقدین باید با گوش جان شنیده شده و آگاهی و دغدغه آنها به عنوان سرمایهای گرانقدر در جهت تعالی کشور در نظر گرفته شود. با این حال بسیج دانشجویی درخواست آزادی برای دانشجویانی که احیانا حتی اعتراضات خود را به تندی و اهانت آمیز به گوش مسئولین رسانده و حتی خارج از دانشگاه با مامورین امنیت درگیری داشتهاند را دارد. البته هر فردی که ارتباطش با تجزیهطلبان و دشمنان ایران به اثبات برسد و عمدا در راستای برهم زدن امنیت کشور قدم بردارد، میبایست با جدیت تمام با وی برخورد شود و در این خصوص تعارفی با هیچ قشری، حتی از قشر دانشجویان و نخبگان وجود ندارد.
نکته مهم بعدی، رفتار نادرست برخی چهرههای معروف و به اصطلاح سلبریتی-های کشور که شهرت و ثروتشان را به اعتبار نگاه همین مردم عزیز کسب کرده-اند، در ایجاد القائات غلط روانی بر جامعه جوان کشور میباشد. این افراد عمدتا بخاطر عقب نماندن از قافلهی دیگر سلبریتی ها، موضعگیریهایی در فضای مجازی انجام میدهند تا کسب و کارشان آسیب نبیند و از بازار رقابت مخاطب-گیری عقب نمانند. آقای فوتبالیست سابق که از پول بیت المال لوکسترین منازل و ویلاها را برای خود خریداری نموده و حالا به دور از ناآرامیها به همراه خانواده اش در دبی نشسته و از مردم میخواهد با خانوادهشان به کف خیابان بریزند یا آن مجری معلوم الحال که یک روز بعد از دریافت سی میلیارد تومان از صداوسیما بابت اجرای چند قسمت از یک برنامه، از تلویزیون میخواهد تا تصویر او را پخش نکنند!
یا آن نمایندهای که در کسوت مسئولیتهای مختلف، از جمله وزارت بهداشت، نائبرئیسی مجلس و ... بوده و خود یکی از مسببین وضع موجود است، طبق معمول به جای پاسخگویی به عملکرد خود، در مقام یک طلبکار و مطالبهگر بر آمده است! ایشان بهتر است بجای مغلطهسرایی و حاشیهرانی، به عملکرد خود و افتضاح رکود اقتصادی و فرهنگی در دولتهای محبوبشان پاسخ دهند! بهتر است پاسخگوی نابودی ذخایر ارزی و طلای کشور و تصمیمات ویرانگر حوزه اقتصادی در دولتهای همسوی خود باشند! متاسفانه ایشان بعد از اینکه سالها در مسئولیتهای مختلف بودهاند، هنوز نتوانستند به آن حد از پختگی سیاسی برسند که آتش تفرقه میان مردم نینداخته و دانسته یا ندانسته کشور را به سمت ناامنی نکشانند. امروز که جولان جریان منافقین و تجزیهطلبان را در کشور شاهد هستیم، تمامی خواص باید از سخنان خود مراقبت نموده و با موضعگیری شفاف، مرز واضحی میان خود و بدخواهان ایران عزیز ایجاد کنند.
نکته مهم دیگر که شایسته است در این جستار بدان پرداخته شود، لزوم توجه به مسئله حجاب و عفاف در کشور است که از دستورات اکید دین مبین اسلام بوده و ریشه در فرهنگ و تاریخ کشورمان دارد. سوالی که مطرح میشود اینکه فارغ از دلایل دینی و فقهی در ادیان الهی، آیا داشتن حجاب برای انسان براساس فطرت او و نیز طبق قواعد و اصول جامعه شناختی در کل جهان، لازم است یا خیر؟ اصلا تعریف طرفداران حذف قانون حجاب اسلامی از میزان حجاب مناسب برای مردان و زنان چیست؟ آیا در صورت رفع قانون رعایت حجاب اسلامی در کشور، صرف نظر کردن از آن حد یقفی دارد که بتوان بدان استناد نموده و مطمئن بود که نقض کنندگان قانون حجاب، دیگر پا را از آن حد فراتر نخواهند گذاشت؟ آیا در کشورهای غربی قوانین پوشش برای کارکنان ادارات مختلف و یا دانشجویان دانشگاههای گوناگون تعریف نشده است که همگان ملزم به رعایت آن باشند؟ به عبارت دقیق تر، این کاهش حدود حجاب که برخی طرفداران حذف قانون رعایت حجاب اسلامی در کشورمان مطرح میکنند، تا کجا پیش خواهد رفت؟
شکی نیست که قوانین حجاب در کشورمان صرفا ناظر به عرصه اجتماعی و انظار عمومی است، اما مطلبی که توسط بسیاری از طرفداران نظریه حجاب اختیاری مطرح میشود، این است که حکومتها نمیتوانند حتی در عرصه اجتماعی نیز در انتخاب نوع پوشش افراد جامعه دخالت کنند و نظر شخصی هر فرد برای خود او مشروع است. آیا این تفکر صحیح است؟ اگر مثلا در قوانین راهنمایی و رانندگی هم چنین استدلالی بیان شود، دیگر سنگ روی سنگ بند خواهد شد؟ در آن صورت آیا مفهوم نظام اجتماعی و دولت تعریفی خواهد داشت؟ اگر اصالت را بر نظر شخصی افراد بگذاریم، اصلا میتوان تعریفی از قانون و نظام و جامعه داشت؟
علیای حال هر جامعهای قوانینی در زمینه پوشش دارد که براساس عرف، فرهنگ و آداب و رسوم آن تعیین شده و رعایت آن توسط مردم آن جامعه الزامی است و این موضوع که پوشش افراد را از قانون مدنی خارج کنیم، چندان منطقی و معقول بنظر نمیرسد. به عبارت دقیق تر، تمامی کشورهای جهان، متناسب با شرایط خود قوانینی برای پوشش افراد آن جامعه وضع کرده اند، پس چرا کشور ما باید از این قاعده مستثنی باشد؟
بررسی تاریخ کشورهای غربی نشان میدهد در دوران باستان، زنان مسیحی حجابی مستور و پوشیده داشته اند. ولی در دهههای اخیر خصوصا بعد از رخداد انقلاب جنسی در اروپا که آزادی پوشش رواج یافت، تجربه این کشورها نشان داد که سیاست آزادی پوشش هرگز به آنچه از آن بعنوان آزادی و استقلال زنان یاد میشود، منجر نشد و نگاه ابزاری و جنسی به زنان در طول سالهای اخیر در کشورهای غربی افزایش قابل توجهی یافته که شنیعترین مصداق آن، استفاده ابزاری از زنان در تبلیغات شرکتهای مختلف و حتی بدتر از آن، بعنوان کارگران جنسی برای رونق صنعت پورنوگرافی جهت تولید ثروت بیشتر میباشد. اما در مقابل، توجه به تاریخ چهل و اندی سالهی انقلاب اسلامی نشان میدهد که زنان در کنار ایفای نقش اصلی در پرورش کانون گرم خانواده، به رشد توانمندیهای اجتماعی از قبیل تحصیلات عالیه و پذیرش مسئولیتهای مهم اجتماعی و سیاسی پرداخته اند. چه بسیارند بانوانی که در سایه سار انقلاب اسلامی به درجات متعالی علمی، اخلاقی و اجتماعی رسیده و در عین حال فرزندان فداکاری را در دامان شان برای تعالی کشورمان پرورانده اند. درواقع توجه به مشارکتهای مهم زنان در عرصههای مختلف از المپیک و مسابقات جهانی ورزشی گرفته تا المپیادهای علمی و فنی همه و همه نشان از آن دارد که حجاب هرگز محدودیت نبوده و زنان کشور ما را از اهداف آرمانی شان دور نساخته بلکه بسیار نزدیکتر کرده است. بعبارت دقیق تر، اسلام تمرکز بر ابعاد زنانگی که برای بشر جذبه دارد را به کانون خانواده منحصر ساخته و نسخهی اجتماعی بانوان را مبتنی بر ابعاد انسانی آنان ارائه کرده است. دقیقا برعکس شرایطی که امروزه در جهان غرب نظاره گر آن هستیم.
موضوع مهم دیگر اینکه ضرورت حفظ شان و حیثیت نیروهای نظامی و انتظامی کشور بعنوان سنگ بنای امنیت ملی که دقیقا در غائله اخیر بعنوان هدف اصلی دشمنان کشور بدان حمله شده است، باید بعنوان اصلی خدشه ناپذیر قلمداد شود. چنانکه انعکاس تصاویر هتک حرمت مامورین انتظامی کشور در شبکههای خارجی و صفحات مجازی رسانههای معاند، قطعا راهبردی است که توسط دشمنان در جهت ضربه زدن به امنیت کشور تعریف شده و بصورت گسترده دنبال میشود. البته این مطلب بعنوان تطهیر معدود صحنههای رخ داده طی روزهای اخیر در برخورد نامناسب نیروی انتظامی کشور با مردم عادی که اخیرا در رسانهها پخش شده نیست و بایستی با پیگیری و تنبیه متخلفین، از وقوع مجدد چنین وقایعی جلوگیری شود.
ولی با توجه به نقش مهم نیروی انتظامی در تامین امنیت کشور مراتب قدردانی خود را به جهت تلاش برای مقابله با عوامل ایجاد ناامنی و آشوب در کشور از ایشان اعلام نموده و تقاضا داریم با رعایت احترام ملت و نیز تمیزدادن مردم معترض از افرادی که تصمیم به اغتشاش در کشور را دارند، به وظیفه مهم شان در راستای آرام ساختن اوضاع بیش از پیش عمل نموده و در برخورد قاطع با برهم زنندگان امنیت کشور، لحظهای کوتاهی نورزند.
در پایان با ندایی برخاسته از حس دلسوزی و خیرخواهی نسبت به کشورمان اعلام میداریم راه حل برون رفت از مشکلات پیش آمده در طول سالهای گذشته که به وقایع هفتههای اخیر منتهی شده است، بازنگری و بروزرسانی در برخی قوانین دستگاههای متولی در زمینه گسترش عفاف و حجاب در کشور، متناسب با دستورات دینی و ارزشهای اخلاقی و انسانی میباشد، که این مهم، توجه به شرایط روز اجتماعی و نیز حفظ شان و جایگاه افراد جامعه خصوصا بانوان عزیز کشورمان را میطلبد و نیاز به ورود نخبگان و بهره مندی از آرای صاحب نظران را دارد. بعنوان نمونه ومصداق، شکل فعلی سیاست گشت ارشاد، آن چنان که باید در گسترش عفاف و حجاب موفق نبوده و از قضا با ایجاد روشهای سلبی و دفعی در برخورد با جوانان موجب از دست رفتن بخش مهمی از سرمایه اجتماعی کشورمان شده است. البته این گفتار نباید بعنوان مخالفت با هرگونه برخورد سلبی تلقی گردد، چراکه لازمهی تحقق هر قانونی، تعبیه روشهای مناسب سلبی است؛ اما این روش باید در اولویتهای بعدی نسبت به سیاستهای تبیینی و ایجابی قرار گیرد؛ و به عنوان کلام آخر سخن نورانی رهبر آزادی خواهان و مستضعفان جهان، امام خامنهای (مدظله العالی) را یادآور میشویم که فرمودند:
«انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است، اما تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حساسیت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بی عمل میشمارد. اما به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدلله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظام سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی، تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.»