به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حمید ابوطالبی مشاور روحانی و معاون سیاسی دفتر وی در دولت سابق، به خبرآنلاین گفت: دیپلماسی خارجی ما در یک چرخه باطل گرفتار شده و در سطوح مختلفی نیز دچار خطای استراتژیک است و تا زمانیکه عزم و ارادهای برای اصلاح این خطاها وجود داشته باشد، در همچنان بر همین پاشنه خواهد چرخید. پس از مذاکرات وین و بنبست مذاکرات قطر و رها شدن برجام در سیاست سکوت و بینتیجه بودن سفر نیویورک و اعلام بسته شدن پنجره گفتوگوها؛ اکنون دیگر تردیدی وجود ندارد که چنانکه درک روشنی از منافع ایران وجود داشت، نباید وضعیت مذاکرات به این نقطه میرسید.
خطای استراتژیک، به سردرگمی در دیپلماسی و افتادن در چرخه باطل صورت و معنای مذاکره انجامیده است. آنچه که نشان میدهد مذاکره مستقیم تابو است و لذا چگونگی شکل و صورت مذاکره با آمریکا مذاکرات را ناکارآمد و امکان هرگونه تحرکی را سلب کرده است.
در این زمینه و از همه مهمتر خطای مفهومی انطباق مذاکرات بر مبنای «حق» است که راه به جایی نخواهد برد. زیرا هر دو طرف خود را ذیحق میدانند. ایران میگوید هستهای حق ایران برای تامین منافع ملی است؛ آمریکا هم میگوید تحریم حق آمریکا برای تامین منافع ملی است. از نگاه هر دو طرف هم کوتاه آمدن از حق، نابودی سرشت انسانی است!
وی افزود: یکبار برای همیشه باید بنشینیم و مشکلات خود را با آمریکا حل کنیم. برداشت نادرست و منفی از مذاکرات و موقعیت ایران است. اینکه موفقیت مذاکرات، خواست و نیاز آمریکا و غرب است؛ ایران، تبعات منفی تحریم و فجایع حاصل از آن را از بین برده است؛ اقتصاد ما در مسیر رشد و پیشرفت افتاده و دیگر نیازی به برجام و رفع تحریمها ندارد!
ما چگونه از آمریکا انتظار داریم بدون مذاکره مستقیم و ایجاد اعتماد فیمابین بر تعهداتی که چندان محکم و مورد تایید سنا نیستند استوار باشد؟ این سؤال استراتژیک که وقتی آمریکا از برجام خارج شد، چرا ساختار 5+1 قادر به حفظ برجام نبود، و اکنون هم در صورت بروز این اتفاق، این ساختار قادر به حفظ برجام نخواهد بود و هیچ اهرمی برای آن وجود ندارد؛ لذا برجام همیشه لغزان و ناپایدار خواهد بود مگر آنکه اعتمادی میان ایران و آمریکا بهوجود آید.
یادآور میشود حمید ابوطالبی همان کسی است که دولت روحانی در دوره ماه عسل برجام (توهم نسبت به آمریکا) بهعنوان نماینده ایران در سازمان ملل معرفی شد، اما با گروکشی و رفتار توهینآمیز آمریکا در ندادن ویزا مواجه گردید.
در همین حال امثال او باید توضیح بدهند با وجود ادعای درایت و مهارت دیپلماتیک، چرا پای توافقی را امضا کردند که امروز میگویند معلوم بود به خاطر فقدان اعتماد، از سوی آمریکا زیر پا گذاشته میشود؟ و چرا پیشاپیش، همه امتیازات نقد را در برجام به همین آمریکای عهدنشناس واگذار کردند و شش سال بعد را ناکامانه و با ژست گدایی و التماس، برای زنده کردن چک برگشت خورده برجام تقلا کردند؟
همچنین باید پرسید اگر اعتماد سازی واقعیت داشت، چرا دولت مستکبر و کلاهبردار آمریکا (اوباما، ترامپ و بایدن) هرکدام به نوبه خود، برجام را بهعنوان اولین قدم اعتماد سازی زیر پا گذاشتند، تحریمها را دو برابر کردند و حاضر به جبران هم نشدند؟! سردرگمی واقعی در حوزه دیپلماسی دقیقا در همین دوره و توسط برخی مشاوران و مدیران دولت روحانی اتفاق افتاد. ضمنا باید به آقای ابوطالبی یادآور شد مذاکرات مستقیم و چندباره، بارها در دولت روحانی و توسط کسانی، چون ظریف و حسین فریدون (دستیار وقت حسن روحانی) انجام شد و ماجراهای به ظاهر عاطفی را هم رقم زد، اما سر سوزنی در تغییر اخلاق خیانتکارانه، عهدشکنانه و طلبکارانه آمریکا نداشت.
با همه اینها باید نهیب امیر مومنان علیهالسلام به ابوموسی اشعری در بحبوحه مذاکرات حکمیت (نبرد صفین) را یادآور شد که فرمود: «أن الشقى من حرم نفع ما أوتى من العقل و التجربهًْ. همانا بدبخت کسی است که از سود عقل و تجربه داده شده به او، محروم بماند».(نامه ۷۸ نهجالبلاغه)