به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در مقدمه این اثر آمده است: «اسلام در نزد همه مسلمین عبارت از شهادتین - یعنی شهادت و اقرار بر توحید و یگانگی خداوند و شهادت و اقرار بر نبوت و رسالت خاتم پیامبران محمد مصطفی - است. هرکس شهادتین را بر زبان جاری، کند جان و عرض و مال او محترم و حکم به طهارت و جواز ازدواج با او و حلال بودن ذبیحه او و جریان احکام میراث بین او و مسلمین و وجوب تجهیز جنازه وی میشود.
تعریف مذکور از اسلام مورد توافق همه فرق مسلمین به جز جماعتی از خوارج و نواصب و وهابیان است، ولی متأسفانه از این حکم قطعی عدول کرده، و همواره به تکفیر مسلمانان میپردازند.
روایات متعددی از عامه بر این حکم قطعی بین مسلمین دلالت دارد که به برخی از این روایات اشاره میشود تا اساس اندیشه وهابیــان کـه تکفیر مسلمین است از میان برود:
١- أخرج البخاری عن أنس قال: قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: أمرت أن أقاتل الناس حتى یقولوا: لا إله إلا الله، فإذا قالوها وصلوا صلاتنا، واستقبلوا قبلتنا، وذبحوا ذبیحتنا، حرمت علینا دماؤهم وأموالهم. بخاری به اسنادش از انس نقل میکند که پیامبر خدا صلى الله علیه وسلم فرمودند: من مأمور شدم با مردم نبرد کنم تا بگویند: «لا اله الا الله» پس آنگاه که چنین گویند و نمازهای ما را برپای دارند و به طرف قبله ما روی آورند، و ذبیحه ما را ذبح کنند، خون و اموالشان بر ما حرام میشود.
٢- وفی البخاری «بالإسناد إلى ابن عمر، وفی مسلم» بإسناده إلى أبـی بکـره قـالا: قـال النبی وهو بمنى قد أشار إلى مکة المعظمه: أتدرون أی بلد هذا؟ قالوا: الله ورسوله أعلم قال: فإنّ هذا بلد حرام، أتدرون أی یوم هذا؟ قالوا: الله ورسوله أعلم، قال: إنه یوم حرام، أتدرون أی شهر هذا؟ قالوا: الله ورسوله أعلم، قال: شهر حرام، قال: فإنّ الله حرم علیکم دماء کم و أموالکم وأعراضکم کحرمة یومکم هذا فی شهرکم هذا، فی بلدکم هذا.
بخاری با سند خودش از ابن عمر و مسلم به اسنادش از ابی بکره نقل میکنند که رسول خدا در حالی که در منا بود به مکه معظمه اشاره فرمود و گفت: آیا میدانید این چه سرزمینی است؟ پاسخ گفتند: خدا و رسولش داناتر است. فرمود: پس به راستی که این سرزمین دارای حرمت است. آیا میدانید امروز چـــه روزی است؟ پاسخ دادند خدا و رسولش داناتر است. فرمود: به راستی امروز دارای حرمت است آیا میدانید این ماه چه ماهی است؟ پاسخ گفتند: خدا و رسولش داناتر است. فرمود ماهی است دارای حرمت، سپس اضافه کرد، به درستی که خدا جانهایتان و اموالتان و نوامیستان را مانند احترام امروز و این ماهی که در آن قرار داریم و این سرزمینتان را بر شما حرام کرده است.
وفی صحیح مسلم قال: إنّ رسول الله الله قال: لأعطین هذا الرایة رجلاً یحبُّ الله ورسوله -وفی روایه أخرى هی فی الصحاح أیضاً ویحبه الله ورسوله» ـ یفتح الله على یدیه. قال: قال عمر بن الخطاب: ما أحببتُ الإمارة إلا یومنذ فتساورت لها رجاء أن أدعى لها. قال: فدعا رسول الله صلى الله علیه وسلم علی بن أبی طالب، فأعطاه إیاها وقال: امش، ولا تلتفت احتــى یفتح الله علیک قال: فسار علی شیئاً ثم وقف ولم یلتفت فصرخ: یا رسول الله، على ماذا أقاتل الناس؟ قال: قاتلهم حتى یشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله، فإذا فعلوا ذلک، فقد منعـوا منک دماءهم. مسلم در صحیحش گوید: به راستی رسول خدا صلى الله علیه وسلم فرمود: به تحقیق ایــن پرچم را به مردی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد - و در روایت دیگری که در کتب صحاح آمده است فرمود: «خدا و رسول نیز او را دوست دارند» ـ خداوند پیروزی را بر دستان او جاری میکند. عمر بن خطاب:گفت من ریاست و فرماندهی سپاه را دوست نداشتم مگر آن روز. پس در آن روز گردن خود را کشیدم به امید اینکه برای این ریاست بر سپاه خوانده شوم. راوی گوید: پس رسول خدا، علی بن ابی طالب را فراخواند و پرچم فرماندهی را به او داد و فرمود حرکت کن و به جای دیگری نرو تا خدا قلعههای خیبر را به دست تو گشاید. راوی گوید علی مقداری حرکت کرد سپس ایستاد و بدون اینکه به جهتی توجه کند پس با صدای بلند: گفتای پیامبر خدا بر چه اساسی با مردم بجنگم؟ رسول خدا پاسخ: گفت با آنان نبرد کن تا اقرار کنند به یگانگی خدا و به رسالت محمد پس هرگاه این دو اقرار و شهادت را انجام دادند پس به تحقیق از ریختن خون آنان منع میشوی.»
به گفته آیت الله هادی نجفی این روایات و روایاتی از این دست درباب اهمیت پذیرش اسلام بسیارند؛ از این روی احدى حق ندارد گوینده کلمه «لا إله إلا الله» را کافر بخواند و به جان و ناموس و مال او تعرض پیدا کند در حالی که متأسفانه اساس اندیشه وهابیان بر تکفیر مسلمین بنا نهاده شده است و هر جا پای وهابیت باز شده، ارمغانی به جز قتل و جنایت و خونریزی و برادر کشی و تجاوز به اعراض و نوامیس و اموال دیگران به همراه نداشته است.
این اثر در بردارنده 42 جلسه درس آیت الله نجفی است که در دروس کلام و عقائد و در پایان بحث «توحید» متعرض به بحث «شرک» شده و از آنجا به نقد اندیشه «وهابیت» پرداخته است.
شفاعت موهبتی از جانب پروردگار، معنای لغوی و اصطلاحی شفاعت، شفاعت دردنیا و آخرت کاربرد دارد، دیدگاه وهابیت درباره شفاعت در دنیا، تفاوت شفاعت با اعتقاد مشرکان زمان جاهلیت، زیارت قبور از دیدگاه عقل و شرع، معنای زیارت در لغت و اصطلاح، فواید زیارت قبور، زیارت قبور از دیدگاه اسلام، سیره عملی مسلمانان بر زیارت قبور زیارت قبور از دیدگاه قرآن، ممنوعیت خواندن نماز برای منافق، ممنوعیت ایستادن نزد قبر منافق، دلالت عقلاء بر زیارت قبور و... از جمله عناوین فهرست این کتاب اند.