به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ سالهاست که به مناسبت میلاد حضرت فاطمه (س) در نقاط مختلف کشور همایشها و جلساتی برای بانوان برگزار میشود. در این جلسات عموما به شرح مقام حضرت و لزوم الگو برداری بانوان از سیره ایشان پرداخته میشود؛ و معمولا بعد از اتمام جلسه همه چیز فراموش شده تا در مناسبت بعدی دوباره تکرار شوند. درحالی که سیره ایشان باید از نوجوانی و چه بسا کودکی در فرزندان این کشور نهادینه شود تا آزاده باشند.
در تمام طول تاریخ ایران، زنان حتی با وجود محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی دوران خود در بزنگاههای تاریخی نقش اساسی داشتند. از نهضت تنباکو و انقلاب مشروطه گرفته، تا انقلاب اسلامی. اما تازه پس از انقلاب بود که سعی شد زمینههای رشد و تعالی زنان به صورت گسترده در جامعه فراهم شود. انقلاب اسلامی با نگاهی جدی به موضوع زنان، کرامتی را برای آنها تعریف کرد و تمام تلاش خود را در راستای فراهم سازی محیط مناسب برای حضور آنها در عرصههای مختلف انجام داد. از همین رو خانوادههایی که بستر جامعه را برای حضور دخترانشان مناسب نمیدیدند، بعد از انقلاب عرصه را برای حضور و فعالیت دختران و تحصیل دخترانشان مهیا دیدند. در همین زمینه، نقاط ضعفی هم وجود دارد که باعث شده است منافذی را برای نفوذ و خراب کاری به وجود بیاورد.
سپرهای جنسیتی و انسانی
اغتشاشات اخیر صحنه نمایش بزرگی از ضعف کار فرهنگی و رسانهای ما بود. صحنهای که در آن تمام تلاشها و سیاستهایی که در راستای احقاق حقوق زنان و تکریم آنها انجام شده بود رنگ باخت. کاملا عیان است که اگر دشمنان ما به حضور فعال بانوان ما در جامعه یقین نداشتند، هیچگاه روی نفوذ روی این قشر فکر و برنامه ریزی نمیکردند. متاسفانه دشمن کاملا آگاهانه از مواضعی استفاده کرد که جوانان ما علیرغم زندگی در این مرزها از آنها بی خبر بودند و یا به آن باور نداشتند.
نمونه بارز این سوء استفاده و نا آگاهی را میتوان در میدان اغتشاشات دید. جایی که دختران در صفهای متعدد در جلوی جمعیت قرار داشتند. این صف آراییها با شعارهایی در وصف پیشتاز بودن زنان و قدرتمند بودنشان صورت میگرفت، ولی حقیقت آن چیزی جز ساختن سپر انسانی نبود. ساخت سپر از دستهای که مطمئن بودند نیروهای امنیتی تا جای ممکن به آنها آسیب نخواهند رساند و انجام عملیاتهای خراب کارانه پشت صفی که با تهییج ساخته شده بود.
اما باید دید در سالهای اخیر جای چه چیزی خالی بوده که از جوانان ما از شعار «صد پسر در خون بغلتد، گم نگردد دختری» به ساخت سپر انسانی و قربانی کردن همان دخترانی که رهبری از آنها با عنوان ریحانه یاد میکند رسیده اند.
بیسوادی در رسانه
زندگی ما به رسانهها وابسته است. به گونهای که ما امروزه در یک جهان رسانهای شده زندگی میکنیم. در عصر کنونی رسانهها و به طور ویژه رسانههای تعاملی جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده اند. به طوری که زندگی بسیاری از نوجوانان به رسانهها و بویژه رسانههای تعاملی پیوند خورده است.
متاسفانه باید بپذیریم که شبیخون فرهنگی که سالها قبل رهبری درباره آن هشدار داده بودند اتفاق افتاده، درحالی که ما همچنان در حوزههای فرهنگی با ضعف مواجه هستیم. برای نمونه بخشی از جامعه زنان ما با وجود تمام موفقیتها و پیشرفتها هنوز تصور مناسبی از حضور زنان در جامعه ندارد و این یعنی رسانههای ما نتوانسته اند جایگاه زن ایرانی را برای خودش و برای دنیا به درستی تبیین کنند. ما نتوانستهایم در موضوع فرهنگی و رسانه جلوتر و یا حتی همگام با دنیا گام برداریم؛ و درست همین جاست که مساله فراگیری و تقویت سواد رسانهای برای همه اقشار به میان میآید.
در دنیایی که سرعت انتشار اخبار راست و یا دروغ هزار برابر سریعتر از سرعت تعقل کردن و صحت سنجی اخبار است، سواد رسانهای که به ما کمک میکند تا در مواقع بحران، هیجانات خود را کنترل کنیم. از خود بپرسیم این پیام با چه هدفی ارسال شده است؟ به دنبال ایجاد چه نوع اثرگذاری بر جامعه بوده و از چه ابزارها و تکنیکهایی برای اثرگذاری بر من استفاده کرده است؟ این پیام از طرف چه کسی و برای کدام مخاطب ارسال شده است و قرار بوده که چطور نظر مخاطب را جلب کند؟ برای جلوگیری از تاثیر پذیری احساسی بسیار مهم است که منابع اخبارمان تنها یک منبع خاص نباشد و اخبار را از تعداد زیادی از منابع موجود پیگیری کنیم.
از دیگر مواردی که سواد رسانهای به ما آموزش میدهد، این است که در هر کاری رد پای منافع افراد را دنبال کنیم. از خودمان بپرسیم این پیام چه سود یا چه منفعتی برای چه کسی یا گروهی ایجاد میکند؟ در روزهای گذشته جملهی «کار خودشان است» را زیاد شنیده ایم. ولی چند نفر از خودشان پرسیده اند چرا «خودشان» کاری میکنند تا بدون ذرهای منفعت برایشان هزینه ایجاد کند؟
متاسفانه در جنگ رسانهای که در دنیا در حال وقوع است، ما شاهد مرگ اخلاقیات حرفهای و صداقت هستیم؛ و در این هجوم اخبار، تنها خودمان میتوانیم کمک کنیم تا مرعوب رسانهها نشویم.