گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حضور پررنگ دختران در دانشگاهها میطلبد تا بخشی از فعالیتهای تشکلهای دانشجویی نیز رنگ و بوی دخترانه به خود بگیرد؛ اما اینکه دختران چقدر توانسته اند در هسته مردانه تشکلها برای خود جای پا باز کنند و به تبع آن پیگیری مطالبات زنان و دختران را در اولویت فعالیتهای تشکلی قرار دهند مسئلهای است که باید مورد واکاوی قرار بگیرد.
شواهد امر نشان میدهد که امروز دختران حضور نمایشی و ویترینی در عرصه تشکل دانشجویی را برنمی تابند؛ از این رو به نظر میرسد که این طیف از فعالین دانشجویی در قدم نخست باید جایگاه خود را در عرصه تشکل دانشجویی بیابند تا در قدم بعدی بتوانند نقش خود را در مسیر آرمان خواهی و مطالبه گری جنبش دانشجویی به خوبی ایفا کنند.
با این اوصاف؛ «خبرگزاری دانشجو» به منظور بررسی میزان تاثیرگذاری فعالیتهای دختران در تشکلهای دانشجویی در پیگیری و مطالبه گری مسائل زنان در قالب ویژه برنامه ۱۶ آذر با مهتاب مهوری، دبیر سابق شورای هماهنگی خواهران بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران بزرگ، معصومه محمد زاده، دبیر واحد خواهران اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و کوثر قاسمی، عضو شورای مرکزی اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی به گفتگو پرداخته که در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
دانشجو: در صحبتهای فعالین دانشجویی و فرهنگی در مورد الگوی سوم زن زیاد بحث میشود تعریف شما از الگوی سوم زن چیست و چرا این واژه به یک کلیدواژه پرتکرار تبدیل شده است؟
مهوری: وقتی به سیر تاریخی و تطوری زن نگاه میکنیم ابتدا به یک زن شرقی با یک تعریف سنتی میرسیم. زن شرقی در محور اتفاقات نبوده و معمولا یک نگاه حاشیه ای، نامتعادل و از نوع جنس دوم نسبت به آن وجود داشته و در تاریخ نیزهر چه به گذشته برمی گردیم این نگاه پررنگتر بوده. مضاف بر این زن شرقی در تناسب و در کنار مرد معنا مییافته و حتی تعریف میشده و اصولا خیلی نمود اجتماعی نداشته و بیشتر یک نقش خانگی برعهده داشته است.
بنده اصرار دارم که از نقش خانگی به جای نقش خانوادگی برای زن شرقی استفاده کنم؛ چون در الگوی شرقی برای خانواده خیلی نگاه تمدن سازی، اجتماعی، تربیتی و ازدیاد نسل نسبت قائل نبودند؛ از این رو این الگو به عنوان یک الگوی نامتعادل قادر بود تا هم به مرور نظم اجتماعی را به هم بزند و هم رشد و تعالی زن و اجتماع را دچار مشکل کند و همین روند موجب شد تا تحرکات و مبارزاتی در قالب موجهای فمینیستی علیه این نگاه سنتی شکل بگیرد؛ البته این مبارزات ابتدا در جوامع غربی شروع و سپس به جوامع شرقی سرایت پیدا کرد و در نهایت به الگوی دوم منتج شد.
الگوی دوم زن همان الگوی زن غربی و مدرن است؛ اما این الگو نیز متعادل نیست، چون منشاء فکری آن عدالت را در برابری معنا میکند تا زن را از نقش خانگی صرف بیرون بیاورد و بخواهد به آن یک هویت جدید بدهد. الگوی زن غربی هویت را فقط در نقش اجتماعی زن خلاصه میکند و اتفاقا زن را در یک جدال نابرابر با مرد قرار میدهد. این الگو، زن را زمانی موفق میبیند که در جدال نابرابر با مرد پیروز شود و بتواند یک جایگاه اجتماعی به دست آورد.
به زعم بنده در الگوی زن غربی چنسیت زن بر انسانیتش غلبه یافته، چون زن برای اینکه بتواند در این اجتماع به موفقیت برسد به ناچار باید سراغ استفاده از جذابیتهای زنانه و جنسیتی خودش برود. نکته دیگر اینکه الگوی دوم زن هیچ تعادلی بین ساحتهای روحی و نقش زن برقرار نساخته است. با این اوصاف در چنین فضایی سیر رشد بشری به سمتی میرود که الگوی زن غربی را هم از بین ببرد؛ کما اینکه امروز شاهدیم در جوامع غربی زنان به مشکلاتی برخورده اند و سیمای زن در این جوامع یک سیمای غیرقابل دفاع است و هر چه هم زمان بیشتر میگذارد رسوایی آن بیشتر مشخص میشود؛ پس طبیعتا زن غربی به سمتی حرکت میکند که بتوان یک الگوی جدید را برای او معرفی کرد.
انقلاب اسلامی با توجه به الگوهایی که در تاریخ اسلام وجود دارد نه تنها به تعریف یک الگوی جدید و متعادل از زن با عنوان الگوی سوم زن پرداخته؛ بلکه میتواند به عنوان یک کاتالیزور سیر رسیدن ما به الگوی سوم زن را سریعتر کند. حرف مهم الگوی سوم زن این است که باید بین ساحتهای نقشی زن اعم از ساحت خانوادگی، اجتماعی و فردی تعادل وجود داشته باشد و این تعادل نیز به معنای برابری ساحتها و نقشها نیست؛ بلکه دقیقا به معنای تعادل است.
محمدزاده: وقتی میگوییم الگوی سوم زن حضور اجتماعی، خانواده، کار و هر چیزی دیگری را در کنار خود دارد قطعا ما در حال ساخت یک ابر الگو از زن هستیم و این در حالی است که منظور ما از الگوی سوم این است که زن در ساحتهای مختلف نظیر مادری نیز بپذیرد که در قامت مادر بودن هم اثرگذار است. با این اوصاف الگوی سوم زن هویت بخشی به زن را انجام میدهد و انقلاب اسلامی نقطه شروع این هویت بخشی بوده است. به زعم بنده انقلاب اسلامی پدیدهای است که در عرصه اجتماعی و خانوادگی یک نگاه متعالی را ارائه داده و این بدان معناست که هر چیزی را در جایگاه خودش بپذیریم و به آن عاملیت بدهیم. در این صورت اگر زن در خانه هم حضور داشته باشد او هم الگوی سوم است.
نگاه متعادل الگوی سوم زن هم در حوزه زنان و هم در حوزه مردان وجود دارد و فقط مختص به زنان نیست؛ پس اگر بگوییم این الگو صرفا مختص به زنان است قطعا با جامعهای مواجه خواهیم شد که زنان در آن در ساحتهای مختلف اجتماعی و خانوادگی حضور فعال دارند، اما در نهایت به زنانی تبدیل میشوند که تحت فشار قرار میگیرند؛ لذا بخش بزرگی از الگوی سوم زن شاید به نقش دهی این الگو به جنس زن و مرد برمی گردد یعنی الگوی سوم تعادل جنسیتی در نقشها را ایفا میکند.
کوثری: ما سالها بین دوگانه زن متحجر و زن غربی گیر کرده ایم و این در حالی است که علی رغم تاکیدات صورت گرفته روی الگوی سوم زن باز هم نتوانسته ایم الگوی خودمان را عملی کنیم و شاید عمده این مسئله نیز به این برمی گردد که ما راه را برای زنان هموار نساخته ایم و تا این اتفاق هم نیفتد هر چقدر در مورد الگوی سوم زن گفتمان سازی کنیم باز هم از عملی کردن این الگو باز میمانیم و این خلل به ویژه در اتفاقات چند ماه اخیر خودش را بیشتر نشان داد. چرا که ما به جایی رسیده ایم که نه تنها دختران نوجوان انقلابی بلکه دیگر دختران هم نمیتوانند برای خود هویتی تعیین کنند به همین دلیل در بحران ساخت هویت خودشان بین زن شرقی و سنتی به زن غربی مانده اند و این عاملی است که موجب شده تا الگوی سوم زن بیشتر از قبل تکرار شود.
ما برای معرفی زنان از کلیدواژه زن طراز انقلاب اسلامی استفاده میکنیم و این در حالی است که استفاده از این کلید واژه شناساندن الگوی سوم زن را سخت میکند به گونهای که وقتی میگوییم یک زن باید طراز انقلاب باشد قطعا باید در همه زمینهها هم قوی باشد و این آسیب زاست؛ لذا با این استدلال ما نمیتوانیم بگوییم که مثلا خانم دباغ در همه زمینهها یک زن کامل بوده است. ما اگر بخواهیم زنان را با ملاک کامل بودن بسنجیم طبیعتا جز حضرت فاطمه (س)، حضرت زینب (س) و حضرت معصومه (س) نمیتوانیم زنی را به عنوان زن طراز پیدا کنیم.
در ابتدای انقلاب امر اجتماعی برای زنان بیشتر در دسترس بوده، اما بعد از طی آن سالها ما دوباره به سمت الگوی زن شرقی و سنتی که در خانه محدود شده پیش رفته ایم و امر اجتماعی را از او گرفته ایم و فکر میکنم به خاطر این مسئله است که از ابتدای انقلاب که گذر کنیم دیگر نمیتوانیم هیچ مثال و مصداقی را برای زن طراز انقلاب اسلامی پیدا کنیم. مسئله دیگری که وجود دارد این است که ما عمدتا در یک زیست بوم مردانه زندگی میکنیم به گونهای که این زیست بوم فقط ناظر به فضای تشکیلاتی نبوده و امر سیاست گذاری را هم شامل میشود.
در زیست بوم فعلی مسیر پیش روی زنان در حوزه سیاست، جامعه و تشکل یک مسیر کاملا مردانه است و طبیعتا، چون این مسیر را مردان طراحی کرده اند پس زنان برای شکوفایی خود باید تلاش بیشتری انجام بدهند و این مسئلهای است که میتواند در یک جایی سرخوردگی زنان را در پی داشته باشد. مضاف بر این بخشی از مردان تلاش میکنند زنان را تنها به سمت مسائل خودشان سوق دهند تا جایی که بنده حس میکنم بخشی از زنان چه در معاونت زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری و چه در تشکلها عمده کارهای خود را محدود به حوزه زنان میدانند و این در حالی است که به زعم بنده مسائل حوزه زنان چیزی نیست که صرفا با تلاش و کنشهای زنانه بتوان آنها را حل کرد؛ بلکه یک مجاهدت دوگانه از طرف زنان و مردان را میطلبد. مثلا ما معتقدیم همانطور که سربازی یک دغدغه مردانه نیست و ساختار خانواده را تحت الشعاع قرار داده مسائل خانواده و جمعیت هم یک دغدغه زنانه نیست و لازم است که مردان نیز در این امر دخیل باشند.
امروز به خاطر شرایط جامعه بخشی از دختران تشکیلاتی به سمت مسائل زنان سوق داده شده اند که البته این مسئله دغدغه خوب و مبارکی است منتهی خروجی که ما حداقل در چند سال اخیر در بین دختران تشکیلاتی دیده ایم این است که بعد از مدتی دچار سرخوردگی میشوند و حس میکنند که وارد یک تعبیدگاه و جزیره شدند که صرفا مخاطبان آنها زنان هستند و نتوانستند مطالباتی را که پرچم دار آن بوده اند به ثمر بنشانند. ما معتقدیم دختران علاوه بر مسائل زنان، خانواده و جمعیت طبق گفته رهبر معظم انقلاب هر جایی که هستند باید هم آنجا را مرکز دنیا بدانند و اگر دغدغههایی مثل مسائل سیاسی، کارگری، سربازی و دیگر مسائل را دارند در این زمینهها هم تا جایی که در توان شان است به کنشگری بپردازند.
ما در جنبش عدالتخواه دانشجویی در جاهایی شرایط را برای کنشگری کاملا مردانه میدانیم؛ اما سعی میکنیم در نظریه پردازیهای کنشهای مردانه دخیل باشیم پس اینگونه نیست که ما فعالیتهای خود را صرف در حوزه زنان انجام بدهیم. مثلا اگر قرار باشد تجمعاتی با محور سربازی و ائمه جمعه شکل بگیرد همانقدر که مردان ما در تجمع فعال هستند دختران ما هم در نظریه پردازی و رهبری آن تجمع نقش دارند و به مانند مردان به مطالبه گری میپردازند. به زعم بنده اگر ما با این نگاه به مسائل بنگریم شاید بهتر بتوانیم مشکلات کشور را حل کنیم تا اینکه بخواهیم با جزیره سازی به تفکیک زنان و مردان از هم بپردازیم و یا اینکه بخواهیم کنشهای زنان را به وسیله معاونت زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری و یا واحد خواهران تشکل محدود کنیم.
ما در رابطه با الگوی زن سوم در مرحله قبل از تعیین الگو قرار داریم؛ چون در این سالها آن قدر میدان باز نبوده که بخواهیم الگوها را نشان بدهیم. با این اوصاف الگو باید مشخص شود تا به جای معرفی کردن یک سری مدلها برای اینکه زنان را یکسان کنیم تکثر زنانه را به رسمیت بشناسیم. یعنی نه اینطور باشد که مصداق ما برای یک الگوی زن سوم انقلاب زنی باشد که صرفا به فرزندپروری پرداخته و یا کسی باشد که مدارج علمی را طی کرده. به هر روی وقتی ما صرفا از این الگوها استفاده میکنیم طیف کسری از زنان فراموش میشوند. به زعم بنده ما به جای الگوی زن سوم انقلاب به استاندارد نیاز داریم تا بتوانیم استانداردهای یک زن انقلابی و مسلمان را مشخص کنیم.
مشکلی که با آن مواجه ایم عدم وجود امنیت اقتصادی برای زنان اعم از زنان خانه دار و شاغل است و این در حالی است که حق پرداخت نفقه برای زنان وجود دارد، اما مردان این نفقه را نمیپردازند و فارغ از این نیز دولت موظف است حق الزحمهای را به عنوان بیمه زنان خانه دارد به آنها بپردازد، اما سال هاست که این پرونده روی زمین باقی مانده. مضاف بر این در قوانین نسبت به زنان و به ویژه زنان شاغل بی توجهی شده است؛ مثلا بسیاری از زنان، چون در مشاغل غیر رسمی کار میکنند ذیل قانون کار تعریف نمیشوند؛ بنابراین از حداقلیترین حقوق محروم هستند.
دانشجو: به نظر شما آیا اتفاقات اخیر ناشی از خلاءهای نظری انقلاب اسلامی پیرامون مسائل زنان بوده یا مسائل دیگری در وقوع این اتفاقات دخیل بوده اند؟
مهوری: نظریه الگوی سوم زن نظریهای است که رهبر معظم انقلاب آن را ارائه کرده اند، اما این نظریه از سال ۹۱ صرفا در سطح مباحث مطرح شده از سوی رهبری و گفتگوهای دانشجویی باقی مانده و این در حالی است که از بعد نظری باید بیشتر به این ایده کلی پرداخته شود. همچنین ما باید ببینیم که این ایده کلی را چطور میتوانیم در ساختارهای جمهوری اسلامی به فعلیت برسانیم. با این اوصاف ترکیبی از این دو موضوع موجب شده تا ما در حوزه نظری دچار ضعف شویم تا جایی که در کف خیابان و دانشگاه شعارهایی میشنیدیم که نمایی از زن، زندگی و آزادی داشتند، اما عملا در بطن آنها نه دغدغه زنان و آزادی وجود داشت و نه زندگی در آنها جاری بود.
ما علی رغم پشتوانههای فکری نتوانسته ایم تئوری الگوی سوم زن را به مردم انتقال بدهیم و یا آن را وارد ساختارهای حاکمیتی و نظم اجتماعی خود سازیم؛ از این رو ما همچنان در این ساختارها طبق الگوی دوم زن عمل میکنیم اگر چه بعضا نگاه زن سنتی را هم داریم. به زعم بنده نیز ما بسترهای رشد را مردانه تعریف کرده ایم و خوانش زنانهای از ساختارهای حاکمیتی نداریم و این آسیب زا بوده است. وقتی ما بستر رشد را متناسب با ویژگیهای زنان و مردان لحاظ نکنیم انگار داریم همان ایده برابری را دنبال میکنیم و این در حالی است که ایده ما باید مبتنی بر عدالت جنسیتی و متناسب با ویژگیهای دو جنس باشد، ولی عملا هنوز اینطور نیست.
امروز دغدغه اصلی زنی که به عنوان کارمند در بدنه یک وازتخانه کار میکند این است که شاید به واسطه بارداری امنیت شغلی نداشته باشد و یا، چون در ساختار اداری به فرزندپروری زنان توجه نشده امنیت روانی خود را از دست بدهد؛ اما ما هنوز مثلا درگیر این هستیم که در ساختار دولت و مجلس شورای اسلامی چه تعداد نماینده و یا وزیر زن داریم؛ البته وجود زنان در ساختار دولت و مجلس بخشی از نفوذ زنانه در ساختارهای حاکمیتی به شمار میرود، اما واقعا اولویتهای ما در حوزه زنان این مباحث نیستند و این نشان میدهد که ما هنوز الگوی سوم زن را در ساختارهای حاکمیتی خود نداریم.
محمدزاده: نقطه شروع التهابات اخیر شاید با مسئله زنان بود؛ اما سوال این است که چه عاملی باعث شد تا این اتفاقات بیفتد؟ شاید بتوان گفت که این اتفاقات به واسطه حجاب و گشت ارشاد شروع شد؛ اما ما باید به عقب برگردیم و نگاه حاکمیتی نسبت به مسائل زنان و خانواده را در این التهابات اخیر دخیل بدانیم. با این اوصاف وقتی این اتفاقات را متاثر از یک شروع زنانه میدانیم انگار در خلاء زندگی میکنیم.
متاسفانه طی این سالها در ساختار حاکمیتی رفت و برگشتی بین دانشگاه و نظر و عمل وجود نداشته و اگر بنا بوده نظری تعریف شود آن نظر در همان ساحت نظری خودش باقی مانده مگر اینکه فرهنگ سازی صورت گرفته و یا فشار اجتماعی حاکمیت را به تصمیم گیری مجبور کرده باشد.
ما الگوی سوم زن را برای اولین بار در سطح جهان مطرح کرده ایم، اما سوالی که وجود دارد این است که این الگو چقدر در بدنه دانشگاهی و ساحت حوزه علمیه صرف مسائل زنان مورد بحث قرار گرفته است؟ شاید بتوان گفت غلبه یک نگاه سنتی هم در ساحت دانشگاهی و هم در بدنه اجتماعی وجود دارد و وقتی ما میگوییم مسئله زنان صرفا مسئله خود زنان نیست و بروز و ظهور اجتماعی آن را هم در مردان میبینیم مردان هم باید این نگاه را داشته باشند، ولی ما متوجه این مسئله نمیشویم.
سیاست گذار در بدنه حاکمیتی باید این مسئله را در نظر بگیرد که ساختار شهری هم برای زن و هم برای مرد تعریف شده، اما وقتی به این مسئله توجه نمیشود این ناشی از ایراد سیاست گذاری ماست. مضاف بر این وقتی میگوییم زنان باید در بدنه حاکمیتی حضور داشته باشند و این حضور باید به واسطه تجربه زیستی آنها باشد عدم توجه به این مسئله نیز از دیگر ایرادات سیاست گذاری کلان حاکمیتی به شمار میرود و این اتفاقات وقتی به مرور روی هم جمع میشوند نتیجه آن حوادثی بود که در اتفاقات اخیر شاهد بودیم.
دانشجو: آیا اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان اقدامی در جهت تحقق سیاست گذاریهای صحیح در حوزه زنان انجام داده است؟
محمد زاده: گفتمان سازی و مطالبه گری دو وظیفه تشکلهای دانشجویی است و ما در بحث گفتمان سازی عمدتا سعی کرده ایم خواهرانی وارد این اتحادیه شوند که اولا نگاه صحیحی نسبت به خودشان و ثانیا نسبت به مسائل جامعه داشته باشند؛ همچنین در بحث مطالبه گری شعار اتحادیه در دو سال اخیر تحول در حکمرانی بوده که تحول در حوزه زنان و خانواده نیز بخشی از آن محسوب میشود و بر این اساس ما معتقدیم زن را نباید جدای از خانواده ببینیم.
دانشجو: به نظر شما تشکلهای دانشجویی چقدر توانسته اند در جا انداختن الگوی سوم زن در محیط دانشگاه موفق عمل کنند؟ موانع پیش روی تشکلها در این حوزه کدامند؟
مهوری: همانطور که نگاه الگوی سوم زن در ساختارهای حاکمیتی و آموزشی وجود ندارد در تشکلهای دانشجویی هم وضع به همین صورت است و این مسئلهای است که در درجه اول خود را در ساختار تشکلها نشان میدهد. نکتهای که وجود دارد این است که مثلا وقتی ما میخواهیم در سطح دانشگاه راجع به یک موضوع مرتبط با مسائل ساختاری مانند الگوی سوم زن به گفتمان سازی بپردازیم طبیعتا اول خود تشکل باید در این حوزه پیشرو و پیشگام باشد؛ اما چنین شرایطی حاکم نیست؛ لذا ما نیازمند بازخوانی و بازتعریف برخی حوزهها در تشکلها متناسب با الگوی سوم زن هستیم.
نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که شاید سخنرانی دختران تشکلی در محضر رهبر معظم انقلاب همه دغدغه ما نباشد، اما این مسئله نشان میدهد که در ساختارهای تشکلی اینکه دختران میخواهند چه نقشهایی را بپذیرند و در آنها به ایفای نقش بپردازند تعریف نشده است. با این اوصاف ما یک نگاه کلی داریم که تا به اینجا هم شاید متناسب با الگوی سوم زن سراغ اصلاح آن نرفته ایم.
یکی از آسیبها این است که ما در تشکل معمولا گرفتار یک نگاه نمایشی نسبت به حوزه زنان هستیم؛ البته ما، چون در بخش نخبگانی به اهمیت زنان پی برده ایم توانسته ایم دانشجویان را به سمت کار کردن در حوزه زنان سوق بدهیم، ولی به زعم بنده به این دانشجویان خط دهی درست نشده و همین مسئله باعث شده تا فعالیتها نمایشی شوند و بعضا از عمق نظری و فکری برخوردار نباشند. نکته دیگر اینکه ما در تشکلها دختران را صرفا به فعالیت در حوزه زنان سوق میدهیم و این در حالی است که منظور الگوی سوم زن این نیست که زنان فقط باید در حوزه زنان کار کنند بلکه نگاهش این است که نگاه زنانه باید در موضوعات مختلف جاری شود و این فعالیتها به تعادل برسند.
در تشکلها اگر در حوزه زنان هم بخواهد کاری صورت بگیرد باید این فهم وجود داشته باشد که خانمها متولی فعالیت در حوزه زنان باشند؛ اما قرار نیست که کنشگر و ایفای نقش کننده فقط دختران باشند پس به همان میزان هم آقایان میتوانند در تشکلها و در حوزه زنان ایفای نقش کنند و باید این اتفاق بیفتد در غیر این صورت تعادل به هم میخورد.
دانشجو: به نظر میرسد که صحبت نکردان دختران برخی تشکلهای دانشجویی در محضر رهبر معظم انقلاب جز مصادیقی است که نشان میدهد که در تشکلها هم آنقدر به الگوی سوم زن پرداخته نمیشود. با این اوصاف سوالی که وجود دارد این است که آیا سخنرانی دختران در این دیدارها آثار مثبتی برای تشکل هایشان در پی داشته است؟
مهوری: بنده نمیگویم که سخنرانی دختران در محضر رهبر معظم انقلاب صد در صد تاثیر مثبت دارد، ولی در روند هویت سازی برای دختران تشکلی تاثیرگذار است؛ چرا که سخنرانی در این دیدار مهمترین تریبونی است که تشکلهای دانشجویی در آن دیده میشوند و دغدغهها و مطالبات خود را بیان میکنند. اما اینگونه نیست که دختران هر تشکلی در این دیدار به سخنرانی میپردازند ساختار و نگاه آن تشکل مبتنی بر الگوی سوم زن بوده، اما به هر روی این سخنرانیها هم میتوانند مصداقی در این زمینه باشند.
محمد زاده: قطعا نمیتوان از اثرگذاری سخنرانی دختران تشکلی در محضر رهبر معظم انقلاب چشم پوشی کرد؛ چون بدنه دختران جامعه میبینند که میشود به گونهای فعالیت کرد که اثرگذار بود و در مقابل شخص اول مملکت به ایراد سخنرانی پرداخت.
دانشجو: بعضا تشکلها در حوزه بانوان به انجام کارهای نمایشی و سطحی متهم میشوند؛ اما آیا در این حوزه اتفاق شاخصی در تشکلها افتاده که اثرگذار هم بوده باشد؟
مهوری: بازتعریف ساختارها در بسیج دانشجویی با نگاه الگوی سوم زن در حال انجام است و این اتفاق خوبی است؛ اما در این رابطه یکی از وظایف تشکلها گفتمانی سازی مختص به مردم و حاکمیت است؛ تجربه نیز به ما نشان داده که مسئولین به شدت به این گفتمان سازی نیار دارند، چون خیلی پیش آمده که ما در حضور مسئولان مسائل زنان را بازگو کرده ایم، اما آنها در پاسخ گفته اند که ما خودمان هم نمیدانیم که چه باید بکنیم و شما به ما بگوید که چه بکنیم و این نشان میدهد که ما به گفتمان سازی در رده مسئولان هم نیاز داریم.
با توجه به اینکه تشکل دانشجویی از پایین به بالا تعریف میشود؛ لذا اولین نکته ایجاد دغدغه در بدنه تشکلی است و بنده میتوانم بگویم که در پنج شش سال اخیر بسیج دانشجویی در حوزه زنان توانسته این دغدغه سازی را انجام بدهد که در این راستا نیز اخیرا برنامهای با عنوان زنان تاریخ ساز متناسب با ولادت حضرت زهرا (س) در برج میلاد برگزار شد که دقیقا شروع یک گفتمان سازی از بدنه بسیج دانشجویی به مردم و دانشجویان محسوب میشود.
محمد زاده: در رابطه با اینکه تشکلها در حوزه زنان چه اتفاق بزرگی را رقم زدند باید گفت که ورود مسئله زنان به تشکلها با این ساختار بازتعریف نشده به نوبه خودش اتفاق واقعا بزرگی است؛ البته ما هم منکر کارهای نمایشی چه در سطح تشکلی و دیگر سطوح در حوزه بانوان نیستیم؛ اما باز هم باید ببینیم که از آن نگاه نمایشی چه بازخوردی دریافت میکنیم؛ چون یک زمانی همین نگاه نمایشی هم در اختیار گفتمان قرار میگیرد و اثر خودش را میگذارد.
دانشجو: اخیرا برنامهای با عنوان زنان اثرگذار از سوی دولت برگزار شد آیا برای برگزاری این برنامه از تشکلهای دانشجویی نظرخواهی صورت گرفت و آیا این جنس برنامهها را اثرگذار میدانید و یا آنها را مشابه کارهای نمایشی میپندارید؟
محمد زاده: در رابطه با برنامه زنان اثرگذار نظرخواهی از تشکلهای دانشجویی صورت نگرفته، اما اینکه در چنین برنامهای از زنان اثرگذار کشورهای مختلف دعوت شود واقعا اتفاق خوبی به شمار میرود و اگر ما بتوانیم به عنوان اولین کشور در زمینه ارائه الگوی سوم زن مطرح شویم این مهم است و این در نتیجه مشخص میشود.
دانشجو: در پایان اگر مبحثی باقیمانده که لازم است به آن اشاره شود، بفرمایید؟
مهوری: ما در ساحت نظریه پردازی در حوزه زنان در بین اندیشمندان انقلاب اسلامی از نظریات مترقی برخوردار هستیم، اما مسئله این است که ما به یک عزم برای تبدیل کردن این بنیه فکری قوی به یک نقشه راه و تسری آن در ساختارهای حاکمیتی و اجتماعی نیازمندیم و این یک سیر تربیتی ویژه زنان را میطلبد. در واقع ما باید زنانی را در ساختارهای اجتماعی و حاکمیتی تربیت کنیم که نزدیک به الگوی سوم باشند و البته از نظر ما هم الگوی سوم یک جایگاه دست نیافتنی و غیر قابل انعطاف نیست و از طرفی منظور ما این نیست که بخواهیم همه زنان را در یک چارچوب مشخص بگنجانیم و همه را شبیه هم کنیم؛ بلکه منظور ما این است که باید شاخصهایی را تعریف کنیم تا طبق آن به نظام سازی بپردازیم و بر این اساس زنان را در نسبت با این نظام سازی بسنجیم و هر کسی بتواند خود را متناسب با این الگو در مسیر رشد قرار دهد.
محمد زاده: اگر بخواهیم در رابطه با الگوی سوم زن صحبت کنیم اولین اتفاقی که باید بیفتد این است که نباید زن را از خانواده جدا کنیم و این اولین تفاوتی است که در کنار عاملیت دادن به زن در ساحتهای مختلف بین الگوی سوم زن با دیگر الگوها وجود دارد. مضاف بر این اگر ما میخواهیم در حوزه زنان اثرگذار باشیم رسیدن به یک مفهوم مشترک در این حوزه و در جهت فراهم کردن بستر و زمینه فعالیت از سوی حاکمیت یک ضرورت است و این نیز ورود حوزه و دانشگاه و فرهنگ سازی به واسطه تشکلها و گروههای مردمی را میطلبد که امیدوارم تشکلها هم بتوانند نقش خود را به خوبی ایفاء کنند.