گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - سید رضا میرجعفری، استاد قنبریان بعد از شهادت حمید رضا الداغی طی درگیری با افرادی که قصد آزار، اذیت و تجاوز به دو دختر را داشتند واکنش جالبی در یک یادداشت به ماجرا داد، وی در این یادداشت که با توضیحاتی از کتاب دو جلدی "امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی" از ماجرای متروی شیکاگو اثر مایکل کوک بود نوشت: «نهی از منکر،پیشگیری از قربانی شدن هاست. اگر آن رفت، امداد و نجات هم نمیماند!» به همین بهانه خبرگزاری دانشجو گفت و گوی مفصلی با قنبریان داشت که به آن میپردازیم.
در عرف عقلایی همه جهان امداد و نجات به قربانی پذیرفته شده است؛
محسن قنبریان در ابتدا و در مورد ماجرای متروی شیکاگو که باعث نوشتن کتابی در مورد اندیشه اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر شد گفت: دو مرتبه در مواجهه با بدیها داریم، جایی که فردی قربانی می شود و در واقع به آن قصد تجاوز و تعرض دارد که مثل قربانی در وقایع طبیعی مثل زلزله یا سیل و حتی سرقت است، طیف بعدی جایی که یک فرد بر اساس رغبت کاری کرده، مثل مرتکب شدن به روابط نامشروع در سطح کمتر یا بیشتر، ظاهرا در عرف عقلایی همه جهان بر نوع اول یک اجماع عقلایی و اخلاقی وجود دارد که باید در مواجهه با آن واکنش نشان داد و یاری رساند که مایکل کوک در کتاب دو جلدی خود در اندیشه اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر از آن با سنت امداد و نجات یاد می کند. مثل کسی که در زلزله گیر کرده آیا کسی شک دارد باید به آن کمک کنیم؟ مثل کسی که در معرض تجاوز جنسی قرار می گیرد و باید به آن کمک کنیم. حالا فرض کنیم کسی بر حسب رضایت کاری را انجام می دهد که آنجا دقیقا مفهوم عام امر به معروف و نهی از منکر را باید بازیابی کنیم.
در عرف عقلایی و دلیل انکه از مایکل کوک که درس خوانده دانشگاه کمریج است و در دانشگاه آمریکا هم در حال تدریس است این است که یک نگاه بین المللی و عقلایی به آن کنیم نه یک نگاه شرعی و عرفی در جامعه خودمان ایران که اگر کسی چه در یک حادثه انتخابی چه در حادثه اجباری مثل تجاوز گرفتار شد، اجماع عقلایی است که باید به آن امداد نجات کرد.
ماجرای متروی شیکاگو و کشفی بزرگ به نام امر به معروف و نهی از منکر
کوک اتفاقی را در روزنامه می خواند که در متروی شیکاگو به یک زنی در حضور مخاطبان و آدم های زیادی که در مترو هستند در ساعت شلوغی آن تجاوز میشود که مردم هیچ واکنش نسبت به آن نشان ندادند در حالی که آن زن هم مورد تجاوز قرار گرفت و روزنامهها بحث خود را متمرکز کردند بر عدم یاری که چطور این امداد و نجات اصلا صورت نگرفته و بعد از اینکه متجاوز کار خودش را انجام داد و فرار کرد تازه یک نفر او را تعقیب می کند به پلیس اطلاع می دهد، ماشین پلیس میآید و متجاوز را باز داشت می کند و چند نفر هم شهادت می دهند و از قضا به شاهدان و تعقیب کنندگان هم جایزه میدهند، از همینجا برای مایکل کوک هم همین مسئله می شود، سوال اساسی این بود که با وجود اینکه اجماع اخلاقی فیلسوفان و حقوقدانان را داریم که جایی که یک شهروند کمک می خواهد چطور مردم هیچ امدادی نکردند؟ خودش هم یک پاسخی می دهد که قابل توجه است: اینکه ما در فرهنگ و زندگی روزمره خود نامی برای این موضوع نداریم. اینکه در فرهنگ آمریکایی نهادی برای آن نداریم سپس خودش بعد از دوازده سال به یک کشف بزرگ در اسلام میرسد که آن امر به معروف و نهی از منکر است. در بحث امداد و نجات همه عرف عقلایی دنیا آن را قبول می کنند که اگر کسی مورد تجاوز واقع شد وظیفه مردم است که آن را امداد کنند. بر همین اساس وقتی در انگلستان آمار زیادی از تجاوز می دهند.
نکته ای که مایکل کوک به آن رسیده آنچیزی است که آنها در فرهنگ خودشان چیزی به نام امر به معروف و نهی از منکر ندارند، همه ادیان در شش چیز مشترک اند و یکی از آنها امر به معروف و نهی از منکر است اما این موضوع مهم در همه ادیان از جمله مسیحیت از بین رفته اند به جز در دین اسلام که هنوز این امر به عنوان یک اصل باقی ماندهو
شهید الداغی ثابت کرد فرهنگ نهی از منکر و امداد به قربانی تجاوز در ایران زنده است
بهتر است سر یقینی ها به اشتراک برسیم، امداد رساندن به یک فرد وقتی مورد تجاوز واقع می شود یک اشتراک اخلاقی و عرفی برای همه است. اگر این مرحله را هم زیر سوال ببریم یعنی اگر کسی قربانی سرقت، تجاوز، شرارت و قربانی تجاوز قرار گرفت کسی هیچ اقدامی نکند چون به تعبیر ایشان کار نفله شدنی و بیهوده ای است و به نظرم حرف اشتباهی است و وجدانهای عمومی می گوید جایی که کسی کمک خواسته یا زبان حال وی کمک است و میل خودش نیست که برود اینجا باید کمک کرد.
پاسخ قنبریان به استاد حقوقی که به شهید الداغی صفت نفله شدن را داد / وجدان عمومی بیدار جامعه این حرفها را بر نمی تابد
بهتر است سر یقینی ها به اشتراک برسیم، امداد رساندن به یک فرد وقتی مورد تجاوز واقع می شود یک اشتراک اخلاقی و عرفی در همه جای دنیاست.
اگر این مرحله را هم زیر سوال ببریم به این معناست که اگر کسی قربانی سرقت،تجاوز یا هر نوع شرارتی قرار گرفت کسی هیچ اقدامی نکند.
اینکه بگوییم اقدام شهید الداغی کاری نفله شدنی یا بیهوده است حرف اشتباهی است و وجدان عمومی بیدار جامعه این حرفها را بر نمی تابد.
نهی از منکر خاصیت پیشگیرانه دارد
جای اختلاف جاییست که آن منکر با اختیار آن فرد انجام می شود که مایکل کوک هم در جلد دوم کتاب امر به معروف و نهی از منکر در ادندیشه اسلامی به آن پرداخته که با عنوان تفاوت بین امداد و نهی از منکر این را طرح کرده که تفاوت بین این دو دقیقا همین است که امداد جاییست که فرد به هر دلیلی نیاز به کمک دارد اما در موارد دیگری هم هست که خود او انتخاب کرده، مثلا انتخاب کرده که با مرد نامحرمی بدون وجود رابطه شرعی برود که اینجا هم می گوید هرچیزی که مبنای اخلاقی و شرعی ندارد و وظیفه درستی نیست هم باید نهی شود، این می تواند محل اختلاف باشد که اسلام در آن به نهی از منکر خاصیت پیشگیرانه برای قربانی شدن می دهد.
عقلانی بودن امر واجب امر به معروف و نهی از منکر
اگر ما منکرات را در مرحله ای که حتی با رضایت انجام می شود که امر به معروف لطیف انجام ندهیم ، که امر به معروف یک مسئله طرفینی است که هم من می توانم یک فرد بی حجاب را امر و نهی کنم و هم او می تواند من به عنوان یک روحانی را امر و نهی کند. که از آن می توان به عنوان یک دیالیز اجتماعی نام برد که در حال تصفیه خون است، امر به معروف و نهی از منکر یکی از عقلایی ترین روش ها برای اصلاح و ساخت جامعه است برای همین فقهای ما در بحث وجوب امر به معروف و نهی از منکر که آیا این امر عقلایی است یا خیر؟ یعنی ما اصلا حتما نیازمند آیه و روایت برای واجب بودن امر به معروف و نهی از منکر هستیم؟ یا عقل هم در این زمینه هست که آن را واجب می شمارد.
من توصیه می کنم کتاب دو جلدی مایکل کوک را که دوازده سال تحقیقی این استاد دانشگاه در زمینه اندیشه اسلامی در مورد امر به معروف و نهی از منکر است و مفصل ترین کتاب در این زمینه است را بخوانند تا آنهایی که هر چه غربیها نگویند و تأیید نکنند را قبول نمیکنند این فریضه مهم در اسلام را درک کنند.
ریشه امر به معروف در قرآن بر اساس «ولاء» طرفینی جامعه است
یعنی آیه « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» یعنی ابتدا یک ولاء در بین افراد جامعه ایجاد می کند سپس بر اساس آن شروع به امر به معروف و نهی از منکر کردن می کند که دو روی سکه دارد یک روی آن در آیه 72 سوره انفال می فرماید که: همدیگر را نصرت می دهند و این دوستی را برای آن تعریف می کند سپس در سوره توبه توصیه به امر و نهی می کند. یعنی افراد یک جامعه هم باید به یکدیگر یاری دهند و حامی هم باشند که شهید الداغی نمونه بارزر این است که قبل از آنکه برود آن دختر را نهی از منکر کند وی را نصرت داد این یک روی سکه ولاء اجتماعی است و روی دیگر سکه آن امر و نهی کردن است یعنی هم حمایت از یکدیگر باشد یا به تعبیر رهبر انقلاب انسجام اجتماعی و اتحاد ملی و مهربانی باشد هم امر و نهی کردن، توصیه می کنم کتاب ده گفتار استاد شهید مرتضی مطهری بحث امر به معروف را بخوانند که ایشان می فرماید: پند و کار فرهنگی لازم است، بند هم به معنای برخورد قضایی باید باشد اما هیچکدام کافی نیست و اینجا نیاز به تدبیرهای اجتماعی هم داریم، که تدبیر اجتماعی فرا تر از پند و بند است که اینجا کامل می تواند این موضوع را برای عزیزان روشن کند.