کد خبر:۱۲۰۷۱۴۴
گزارش|

روز مادر و کتاب هایی که خواندن آنها توصیه می‌شود

کتاب همیشه بهترین هدیه جهان است و به خصوص که بخواهید آن را در روز عزیزترین فرد زندگی و به پاسداشت روز مادر هدیه دهید. کتاب‌های مادرانه جذاب هستند.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، روز مادر و بازار داغ هدیه دادن بهانه خوبی برای کتاب است. اما جامعه ما پر از قهرمانهای مادر است که بهترین بهانه برای این هستند تا قصه هایشان کتاب شود. حالا بیایید با هم بخوانیم که چه کتابهایی مادرهای اصیل و صبور وطنمان را معرفی کردند و در روز زن و مادر آنها را در بسته هدایای خود به این مناسبت قرار دهیم. 

 کتاب اول / عایده

روایت عایده سرور مادر شهید علی اسماعیل از اعضای حزب الله لبنان

نوشته محبوبه سادات رضوی نیا



برشی از کتاب عایده:
«...پرسیدم: «مامان، چرا این کار را کردی؟ کتفت خون آمده! درد داری! دلم نمی‏‌آید خونت را ببینم!» گفت: «عایده، من و رفقایم با هم رفتیم خال‏کوبی. هرکدام اسم کسی را که دوست داشتند، روی بدنشان تتو زدند. من به استاد تتوکار گفتم می‏‌خواهم برایم خال‏کوبی یک مادر را بزنی که بچه‏‌ا‏ش را بغل کرده. می‏‌خواهم با این کارم از او تشکر کنم. اسم مادرم را هم زیرش بنویس... این خال‏کوبی تازه تمام شده؛ ولی خوب از آب درآمده.» از دیدن عکس گریه‏‌ام گرفته بود. گفتم: «مامان علی، تو داری همه‏‌ا‏ش گریۀ مرا درمی‏‌آوری!» ــ عایده، وقتی شهید بشوم، توی قبرم تو تنها کسی هستی که با من و نزدیک قلبم هستی. برای همین روی کتفم اسمت را نوشتم. تو اصلاً از دل من بیرون نمی‏‌روی که نمی‏‌روی؛ حتی اگر شهید بشوم...»

 

روز مادر و کتاب هایی که خواندن آنها توصیه می‌شود

 

 کتاب دوم / خداحافظ سالار

روایت زندگی پر فراز و نشیب پروانه چراغ نوروزی همسر سردار شهید مدافع حرم حاج حسین همدانی
نویسنده: حمید حسام
انتشارات: ۲۷ بعثت

برشی از کتاب: «...پولشان از پارو بالا می رفت. پدرم به این وصلت راضی بود. اما مادرم می گفت: «این پول و پله، پروانه را خوشبخت نمی‌کنه.» من در اتاق بغلی فالگوش ایستاده بودم و می شنیدم که مادرم می‌گفت: «داماد من حسینه. حسین همه جوره، تیکه تن ماست.» و پدرم جواب می داد «حسین پسر خوبیه، خواهرزادمه، بزرگش کردم، هیچ مشکلی نداره، اما دست و بالش خالیه.» و مامانم صدایش را بلندتر می‌کرد «دو رکعت نماز حسین به یه دنیا پول می‌ارزه، من راضی به وصلت با غریبه‌ها نیستم. اصلا جواب خواهرت رو چطور می خوای بدی؟ می‌خوای بگی که برای پول، پروانه رو دادم به غریبه‌ها؟!...»

 

 

 

روز مادر و کتاب هایی که خواندن آنها توصیه می‌شود

 

 

کتاب سوم / مرضیه

روایتی از بی بی مرضیه میررضایی، مادر شهید مدافع حرم حجت الاسلام محمود تقی پور
 نوشته‌ی لطیفه نجاتی
انتشارات: راه‌یار

برشی از کتاب: «... به او گفتم: «من الان زنگ زدم خونه و حلالیت گرفتم. تو هم برو گوشی من رو بردار به خونواده‌ت زنگ بزن.» سری تکان داد و به کارش ادامه داد... بار سوم که در همان حال دیدمش، دل‌خور شدم و گفتم: «خب پا شو زنگ بزن دیگه. معلوم نیست فردا برامون چه اتفاقی بیفته. پا شو تا دیر نشده. شاید واقعاً فرصت آخر باشه.» دفترش را بست. با آرامش به چشم‌هایم نگاهی انداخت و گفت: «من دیگه دل کندم حاجی. می‌ترسم دوباره صداشون رو بشنوم، دست‌ودلم بلرزه. لطفاً اصرار نکن. من دل برید‌م...»
روز مادر و کتاب هایی که خواندن آنها توصیه می‌شود

 

 

کتاب چهارم / خانوم ماه

روایتی از زندگی صبورانه خانم علی‌نژاد خواهر شهید و جانباز و همسر شهید شیرعلی سلطانی
 نوشته ساجده تقی زاده
 انتشارات به نشر

برشی از کتاب خانوم ماه: چیزی به دختر من گفته بودی زن دایی؟ رنگش خیلی پریده بود...؟ -من... من غلط بکنم زن دایی... -دور از جونت! من خودم هم خیلی ترسیدم گفتم حتما اتفاقی افتاده! ا گه این طوره اشکالی نداره، حاال بیا تو بیا یه استکان چایی بخور بعد برو... -نه ممنون باید برم منتظر کسی هستم! بعد کمی دست به دست کرد و انگار حرفی را مزه مزه می کرد، مادرم با لبخند گفت: -جانم بگو، چیزی شده؟ -راستش... راستش زن دایی... می خواستم... میخواستم بگم اگه می شه...  -اگه میشه چی؟ -راستش اگه میشه دیگه نفرستیدش سر چشمه! خداحافظ... این را گفت و قبل از اینکه جوابی بگیرد با حالت شرم و با عجله از در خانه رفت!

 

روز مادر و کتاب هایی که خواندن آنها توصیه می‌شود

 کتاب پنجم/ حوض خون


روایت زنان اندیمشک از رخت‌شویی در دفاع مقدس 
تحقیق و تدوین: فاطمه سادات میرعالی
انتشارات راه‌یار

 

برشی از کتاب: ننه‌ابراهیم وسط شستن و صدای گریۀ خانم‌ها صدایش را بلند می‌کرد و می‌گفت: «کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم». همین کافی بود تا صدای ما سقف رختشویی را به لرزه دربیاورد. با هم می‌خواندیم: «کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم… یا حسین؛ کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم… یا زینب». می‌خواندیم و می‌شستیم؛ می‌خواندیم و می‌شستیم. توی آن وضع دیگر متوجه اشک‌هایم نبودم. هم‌زمان، با دستم می‌شستم، با زبانم می‌خواندم، در دلم با ناصرم حرف می‌زدم و با چشمم گریه می‌کردم.

روز مادر و کتاب هایی که خواندن آنها توصیه می‌شود


 کتاب ششم / خیرالنساء 

خاطرات خیرالنساء صدخروی از زنان فعال در پشت جبهه دفاع مقدس
نوشته‌ی محمد اصغرزاده، سمانه آتیه دوست
انتشارات راه‌یار

برشی از کتاب: یکی یکی خمیرهای کلوچه را زدیم به تنور. کمی که گذشت، چولی و کفچه را برداشتم و رفتم سراغ تنور. چولی دستۀ بلندی داشت. بردم توی تنور و با کفچه یکی یکی کلوچه هایی که سرخ و پخته بود انداختم تویَش. بوی کلوچه ها کل خانه را برداشته بود. چند تا از زن ها با بچه هایشان آمده بودند خدا قوتی بدهند. گفتند: «به به، عجب کلوچه هایی! مال جبهه ست؟»

روز مادر و کتاب هایی که خواندن آنها توصیه می‌شود

 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار