به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب «پایی در غزه» به گردآوری ابراهیم اکبری دیزگاه، مجموعهای از ۱۶ روایت نویسنده مختلف درباره غزه و مقاومت مردم فلسطین است که در این نشست توسط محمدرضا وحیدزاده نویسنده و منتقد ادبی، مورد بررسی، تحلیل محتوا و ساختار قرار گرفت.
در ابتدای این نشست نقد و بررسی، اکبری دیزگاه در پاسخ به چرایی پرداختن به غزه گفت: این پرسش در متن پاسخ داده شده است و پاسخ بیش از این، نقص غرض محسوب میشود.
در ادامه محمدرضا وحیدزاده ضمن ابزار خشنودی برای فراهم شدن فرصتی برای گفتوگو درباره کتاب «پایی در غزه» اظهار کرد: «پایی در غزه»، کتابی گروهی است که با دبیری اکبری دیزگاه گردآوری شده است، این کتاب حاصل دغدغهای ارزشمند و یک همت عالی است.
وی ادامه داد: من تمام قد در برابر این اراده میایستم و برایم انگیزهایی که دیزگاه و ۱۶ نویسنده را به قلم زدن درباره غزه واداشته بسیار محترم و ارزشمند و حسرت برانگیز است، ولی با تمام این حرفها در همه این سالها برایم خلأیی وجود داشت که با خواندن این کتاب بیشتر شد.
این منقتد ادبی عنوان کرد: در حدود نیم قرنی که از انقلاب میگذرد، این روزها و در بازه زمانی کوتاه حوادث و اتفاقاتی عجیب رخ داده است و درست در همین روزهای عجیب دیزگاه با خود فکر میکند نسبت من با غزه چیست و این سوال بسیار مهمی است. این سوال او را به حرکت واداشته و به اندازه امکانات، قلم و البته تلفن در دست گرفته و با نویسندگانی زیادی تماس گرفته و حاصل آن کتاب «پایی در غزه» است.
نویسنده کتاب «نقاشی و اعتراض» ادامه داد: یکی از مهمترین دغدغههای انقلاب اسلامی مسئله فلسطین است. سوالاتی از دهه ۴۰ درباره انسان فلسطینی در ایران مطرح شد و در واقع این زمینه شکل گیری انقلاب اسلامی است.
جایگاه ادبیات ایران در شرایط امروز غزه کجاست؟
وی در ادامه اظهار کرد: ادبیات، بخشی از هویت ماست و به ما معنا میدهد به ویژه انسان ایرانی که بیش از هر قالب دیگر در ادبیات خود را تعریف کرده است و از همان ابتدا شاهد این هستیم چگونه انسان ایرانی با مسأله فلسطین درگیر و در زمینه ادبیات به آن پاسخ می دهد. افرادی چون موسوی گرمارودی، جلال آل احمد، طاهره صفارزاده، شفیعی کدکنی از دهه ۴۰، آثار مهمی را در داستان و شعر در مورد فلسطین خلق کردند. حال امروز در سال ۱۴۰۳ - که دیگر نمیتوانیم به حال و روز قبل از طوفان الاقصی برگردیم- اتفاقاتی رخ داده که همه ما را درگیر کرده و ما را به بازنگری وا داشته و هیچ کس نمیتواند نسبت خود با مسئله فلسطین و غزه انکار کند، برای من سوال است که دراین یک سال اخیر ادبیات ما درباره انسان فلسطینی چه کاری انجام داده است.
این پژوهشگر بیان کرد: موشکها از ایران شلیک میشود. مشکلات و بحران و انزوای اقتصادی در ایران است، حال جایگاه ادبیات ما در این شرایط کجاست.
فلسطین، مسأله و تقدیر ماست
در ادامه برنامه، اکبری دیزیگاه؛ گردآورنده کتاب «پایی در غزه» گفت: روایت من حدود ۳۰ هزار کلمه است که حدود ۵ هزار کلمه آن در اینجا آمده است. پیشتر خودم از خودم پرسیدم من به عنوان انسان ایرانی چه نسبتی با غزه دارم. این پرسش میتواند احساسی یا سیاسی به نظر برسد ولی وقتی از این لایهها عبور کردم و به عمق رسیدم، متوجه شدم اگر در دورهایی سرنوشت آدمها در منزل و محله و قبیله رقم میخورد، در یک دورهای سرنوشت آدمها در شهر رقم میخورد. با شکلگیری مدرنیته، سرنوشت آدمها در مرز و کشورشان رقم میخورد، اما در دورهای که ما زندگی میکنیم دیگر سرنوشت ما در شهر و کشور رقم نمیخورد، بلکه سرنوشت ما در جهان رقم میخورد، در این صورت، ماجراهایی که در جهان رخ میدهد با سرنوشت ما رابطه مستقیم دارد.
این نویسنده عنوان کرد: فلسطین، مسئله و تقدیر ماست, مسئله غزه برای امام خمینی(ره) در دهه ۲۰، یعنی ۶۳ سال پیش مطرح میشود. او میفهمد سرنوشت مسلمانان در نسبت با فلسطین رقم میخورد آن هم به سه معنا، اول اینکه این ماجرا پروژه عرفانی است؛ قدس مکانی است که انسان در آنجا امکان عروج دارد، دوم اینکه بخشی از مسلمانان در خطر هستند و سوم و از همه مهمتر اینکه اسرائیل به عنوان غده سرطانی در حال رشد و برهم زدن نظم جهانی است.
وی با مرور طول تاریخ بشری و وجود همیشگی جنگ در همه این سالها گفت: اتفاقاتی که در طول هفتاد سال در فلسطین رقم میخورد از هیچ منطق بشری تبعیت نمیکند، منطق آن غالب و مغلوب نیست، منطق آن، منطق حذف است. اسرائیل میگوید باید فلسطین پاکسازی شود و فلسطینیها از اینجا بروند. حال، منِ انسان ایرانی قبل از ماجرای ۷ اکتبر و بعد از آن، پروای فلسطین را داشته است، اما یک پروای سیاسی.
این پژوهشگر اظهار کرد: مسئلهای که در این متن و پیش از این متن با آن مواجه شدم این بود که من هیچ وقت نمی خواستم درباره غزه کتاب بنویسم، من میخواستم درباره خودمان و انسان ایرانی کتاب بنویسم و کتاب «پایی در غزه»، کتابی درباره انسان ایرانی است، اما نسبت انسان ایرانی با مسئله غزه.
این نویسنده بیان کرد: مواجهه انسان ایرانی با ماجرای فلسطین در این ۷۰ سال اغلب سیاسی بوده است و به دلیل اینکه موضع روشنفکران ما با حکومت پهلوی همساز نبود و حکومت پهلوی هم نسبت همدلی با اسرائیل داشت، نویسندگان ما به سمت فلسطین رفتند، اما بعد از انقلاب نویسندگان سه دسته شدند، تعداد قابل توجهی سکوت کردند چراکه جمهوری اسلامی همسو با فلسطین است و عدهای موافق اسرائیل شدند و از آن دفاع میکنند- که آدمی در این مورد شرمش میآید- و یک عدهای هم مثل ما هستند که میخواهیم با این موضوع، چیزی فراتر از مواجهه سیاسی داشته باشیم.
وی ادامه داد: من شخصاً مواجهام با ماجرای غزه، فلسفی و وجودی است. من در رسالهام توضیح دادم چرا بیانیه انجمن حکمت و فلسفه درباره غزه، هیچ فرقی با بیانیه بسیج دانشجویی ندارد و چرا مواجهه فیلسوف ما با ماجرای غزه اینقدر مبتذل است. شما تصور کنید از ۶۰ نویسنده برای نوشتن روایتهای این کتاب دعوت کردم و ۴۰ نفر آنها چون ماجرا را سیاسی میدیدند، آن را قبول نکردند و اساسا دماغ انسان ایرانی، سیاسی است.
کتابی که واگویه است تا ادبی!
در ادامه این نشست، وحیدزاده تاکید کرد: «پایی در غزه» کتابی ادبی نیست، بیشتر واگویه است و افرادی که به فلسطین میپردازند را عقب میراند، این کتاب بیشتر از اینکه من را امیدوار کند، ناامید میکند، البته من با این سخنان قصد بردن انگشت اتهام به سمت نویسندگان گرامی این کتاب ندارم، ولی انفعالی که در کتاب است برایم آزار دهنده است و این بیشتر به دلیل شرایطی است که در آن قرار داریم.
این پژوهشگر تصریح کرد: سوالی که پیش میآید این است که سینماگران، نویسندگان و هنرمندان ما کجا هستند، چطور موشکها از این سرزمین پرتاب میشود، اما موسیقی آن از مصر شنیده میشود و نقاشیها و آثار هنری دیگر درباره غزه از کشورهای دیگر چون اردن بیرون میآید، در حالی که تنها تلاش نویسندگان این کتاب این است که هموطنان خود را توجیه کند که چرا من باید از فلسطین دفاع کنم. در این روزها، حتی روسپیهای دنیا هم از فلسطین حرف میزنند، در این میان من انسان ایرانی کجا ایستادهام؟ ۵۰ هزار انسان کشته شدهاند. در این یک سال هر یک ساعت ۴ کودک سلاخی شده و ۸۵ هزار تن مواد منفجره در یک باریکه کوچک فرود آمده است.
در ادامه برنامه، اکبری دیزگاه اظهار کرد: باید بدانید پیکان این صحبتها به سمت ما نویسندگان نیست، این نویسنده ایرانی و این انسان ایرانی در فلسفه و ادبیات چرا اینقدر مبتذل است؟ من از خود به عنوان یک نویسندهای که بیست سال سابقه نوشتن دارم، میپرسم چرا تا الان نتوانستم طرحی دربیاندازیم. من در روایتی که مینوشتم جست و جویی کردم و دیدم فلسطینیها میتوانند بهتر خودشان را روایت کنند، مثل ادوارد سعید. حال مسئله ، مسئله خودمان است، آیا ما توانستیم بعد از مشروطه انسان ایرانی را معرفی کنیم و پاسخ این است که نتوانستیم.
در ادامه نشست، محمدرضا وحیدزاده روایت «من و یوسف» کمیل سوهانی را از کتاب «پایی در غزه» قرائت کرد.
میترسم من را بزنند!
اکبری دیزگاه با بیان خاطرهای از روند دعوت نویسندگان برای نوشتن روایتهای کتاب «پایی در غزه» گفت: از میان ۶۰ نفری که به آنها گفتم در این کتاب روایت بنویسند، یکی اعلام آمادگی کرد، بعد از نزدیک به دو هفته گفت من میخواهم بنویسم، اما میترسم، گفتم از چه میترسی؟ گفت میترسم که من را بزنند. سپس پرسید میشود با نام مستعار بنویسم؟ گفتم، بنویسی هم من آن را چاپ نمی کنم چراکه نویسندهای که بترسد، نویسنده مرده است و من میخواهم نویسندهای زنده روایتهای این کتاب را بنویسند.
وی در پایان صحبتهای خود از بهزاد دانشگر مدیر دفتر ادبیات داستانی حوزه هنری برای شروع، حمایت و به سرانجام رسیدن این کتاب سپاسگزاری کرد.
در ادامه فاطمه دلاوری درباره روایت خود در کتاب «پایی در غزه» با مرور دوران درخشان ادبیات در آلمان گفت: متاسفانه یا خوشبختانه ما خیلی قبل تر از فلسطین، فیلسوفی نداریم که به انسان ایرانی فکر کند، آن هم قبل از اینکه بخواهد به انسان فلسطینی فکر کند. فیلسوف ایرانی نه تنها با انسان فلسطینی که حتی با انسان ایران هم نسبت ندارد.
در ادامه کمیل سوهانی دیگر نویسنده کتاب «پایی در غزه» بیان کرد: هشدار من در روایتی که نوشتهام این بود که تعدد ابزار ما به اندازه نیتی که کردیم نیست و ما باید حواسمان جمع باشد، چراکه در حال رشد کاریکاتوری هستیم.
حذف فرهنگی اسرائیل
زینب خرایی دیگر نویسنده این کتاب بیان کرد: من واقعا خوشحال هستم که توانستم هزار و چند کلمه را برای مردم غزه بنویسم، شروع چنین چیزی، جسارت بسیاری میخواهد.
وی در پایان عنوان کرد: این موضوع ذهن من را مشغول کرده بود که چرا در اطرافیان من، اسرائیل اینقدر بزرگ است و دوست داشتم انسان ایرانی اینقدر اسرائیل را بزرگ نبینند، اما سوالم این بود که چگونه. سرانجام به این ایده رسیدم که درباره حذف فرهنگی اسرائیل از ۱۸ نفر که در فضای مجازی دغدغهشان فلسطین بود، سوال کنم و جالب اینکه آنها حتی به امکان این مسئله هم فکر هم نکرده بودند، پس این روایت را نوشتم تا کمکی کند و این هیمنه پوشالی پیش چشم انسان ایرانی از بین برود.