محمدمهدی شفایی مبارکه، دبیر کمیته بینالملل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور در گفتوگو با خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو گفت: اخبار پیرامون ابعاد سیاسی گفتوگوهای روسیه و آمریکا بر سر تعامل و حل مناقشات در اوکراین در عربستان سعودی را باید این روزها از اساسیترین مسائل دانست. از طرفی جنگ در اوکراین به شدت به سمت فرسایش دو طرف رفتهاست.
دولت روسیه در تاب آوری اقتصادی و توسعه خود با وجود چنین نبردی، به بحرانهای اساسی خورده است و همچنین غرب نیز از فشارهای ایجاد شده این جنگ چه در اروپا و چه در آمریکا بینصیب نبودهاست. با نشستن دونالد ترامپ بر مسند ریاست جمهوری آمریکا نیز، سطح تعاملات سیاسی و نظامی بین روسیه و اوکراین از سر گرفته شده و شخصیت تهاجمی رییس جمهور جدید، نظریات سوداگرانه وی در جهان را بار دیگر به جریان انداخته است. ایالات متحده به دنبال حل هر چه سریعتر مناقشه اوکراین و بازگرداندن سطح تعاملات سابق و همچنین فشار بر اروپا جهت احیای تعاملات روسیه و غرب است.
وی ادامه داد: ترامپ به خوبی میداند در این روزها که غرب خود را از روسیه جدا نموده، این چین خواهد بود که روسیه را در آغوش باز خود خواهد پذیرفت. در چنین جایگاهی توان امنیتی چینیها در برابر رقیب سرسختی، چون آمریکا تقویت میگردد و این آمریکا خواهد بود که در چنین جریاناتی دچار گسست کلان خواهد شد.
اکنون حضور پررنگ پوتین در سازمان همکاریهای شانگهای و بریکس نشان از افزایش چنین تعاملاتی میدهد و اگر این مسیر ادامه یابد، میتواند رقیبی پررنگ و بزرگ برای آمریکا و توان افزایی اقتصادی غرب در جهان باشد. این تحلیلی است که ترامپ از وضعیت فعلی حاکم بر اوکراین و روسیه دارد و باید آن را حسابی جدی گرفت. ترامپ چین را به عنوان رقیبی بزرگ میبیند و از جهتی اتصال چین و روسیه به یکدیگر و حذف دلار از منطق بازار حاکم بر کشورهای جهان را به عنوان بزرگترین تهدیدها علیه ایالات متحده قلمداد میکند. فشار بر اروپا جهت تأمین هزینههای بیشتر برای امنیت خود و از طرفی تسلیم نمودن اوکراین در جنگ روسیه نیز ذیل همین اعداف باید قلمداد شود.
رویکرد دولت ترامپ تاکنون تلاش برای حفظ هیمنه سیاسی و قدرت نظامی آمریکا در جهان است. در این راستا نیز با تهدیدهای متعدد یکبار به نعل کوبیده و بار دیگر به میخ. تا به وسیله چنین سیاستی هم قدرت نمایی کرده باشد و هم بتواند اهداف متعدد خود را محقق سازد. کاخ سفید اکنون در سیطره کسانی است که دیگر از فرسایش بیرویه و هزینه سازی برای جنگی نامشخص را بیهوده میدانند و در تلاش هستند تا وضعیت فعلی اقتصادی آمریکا را بنا به سیاستهای خود تغییر دهند. در وهله دوم هژمونی آمریکا در جهان را نیز بهبود بخشند. نظمی که آمریکاییها سال هاست به دنبال آن میباشند، اکنون در وضعیتی است که با، اما اگرهای بسیاری مواجه شده و این را میتوان از رویکرد و سیاستهای این کشور در دوره بایدن نیز دریافت کرد.
شفایی گفت: بیپرده باید گفت آمریکا برای حفظ منافع خود در حال معامله بر سر اوکراین است، در حال افزایش فشار بر اتحادیه اروپاست و در ثالث نقش اساسی دولت زلنسکی در میدان نبرد را نیز نادیده میگیرد. حضور آمریکا در عربستان سعودی و مذاکره بدون حضور سایر نقش آفرینان اروپایی و اوکراینی با روسیه را میتوان ذلّتی بزرگ برای تمامی اروپاییها و اوکراینیها قلمداد کرد. دولت امروزه اوکراین به هیچ وجه توسط ترامپ مورد تأیید نیست و بارها ترامپ، زلنسکی را دیکتاتور خطاب نمودهاست. این فضا و چنین برخوردی با اوکراین نشان از پروژه تسلیم سازی اوکراین در برابر روسیه میدهد. مسلماً جداسازی بخشهایی از اوکراین و افزوده شدن این مناطق به روسیه، شکست بزرگی برای هیمنه فکری و سیاسی غرب خواهد بود.
آنچنانکه از دیپلماسی و سیاست خارجی لیبرال در گذشته صحبت میشد که باید هر طور شده از حقوق اوکراین دفاع نمود. اکنون پس از برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ و مواضع منتشر شده توسط دولت ترامپ باید این پروژه را بسیار اساسی خواند و از جهتی آن را به عنوان یک کلیدواژه اساسی قلمداد نمود.
معامله بر سر ایران؟!
وی ادامه داد: یکی از گفتوگوهای صورت گرفته در محافل سیاسی این روزها معامله روسیه بر سر ایران میباشد. صحبتی که توسط بسیاری از اپوزیسیون خارج نشین و حتی برخی کارشناسان و مسئولین سابق مطرح شدهاست. باید این مسئله را از چند وجه مورد مطالعه قرار داد. در ابتدا باید دید آیا جمهوری اسلامی، سیاستهای خود را بر پایه حمایتهای روسیه چیدهاست؟ در وهله بعد باید دید در فضایی که منافع روسیه از طریق دیگری در حال تأمین است، آیا سیاستهای روسیه، حول محور منطق ایدئولوژیک و مبارزاتی علیه غرب مدیریت میگردد؟ از طرفی باید به نوع گزارهها در صحبت مسئولین و سیاستهای امروز جمهوری اسلامی گشت و گذار کرد و آن را به عنوان یک موضع رسمی شناخت. برای پاسخ به پرسشهای اینچنینی باید نوع نگاه سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی را مورد ارزیابی قرار داد:
۱- جمهوری اسلامی در قانون اساسی خود به طور صریح به عدم هرگونه وابستگی سیاسی، اقتصادی و همچین نظامی به کشوری دیگر اذعان دارد. از طرفی رویکرد سیاسی در جمهوری اسلامی نیز همیشه این مسئله را مطرح نموده که باید در راستای حفظ استقلال و آزادی کشور، مراتب عمومی و داخلی را در درون کشور تقویت نمود و آن را به عنوان اصلی بی بدیل پذیرفت. باید در این راستا، قدرت و امنیتی درونزا را مدنظر قرار داد.
۲- جمهوری اسلامی به دنبال تحقق آرمان خود در منطقه است و در این راستا باید منافع ملی خود را متناظر با نظمی که برای منطقه در نظر دارد هماهنگ سازد. بدین منظور با توجه به برنامههای سیاسی جمهوری اسلامی، تعامل با کشورهای گوناگون را باید در اصول فکری خود بگنجاند و از جهتی فکر باز و منطقی را بر منطقه غرب آسیا، به کمک نگاه ایدئولوژیک خود همراه کند.
با توجه به نکات گفته شده، تحرک سیاسی جمهوری اسلامی، نه بر مبنای سیاستهای کشور دیگر، بلکه بر مبنای طرح و انگارههای خود برنامه ریزی میگردد. بدین منظور همراه سازی روسیه و انطباق سیاسی و نظامی و امنیتی در منطقه بر اساس منافع دو کشور برای جمهوری اسلامی حائز اهمیت است. در ثانی روسیه به عنوان یک کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل میتواند ضمن همین رویکرد، منافع جمهوری اسلامی را در این شورا تأمین سازد. حال باید دید آیا روسیه منافع خود را در این زمینه میبیند و یا آنکه از روشهای دیگری برای تأمین آنها اقدام میکند؟
شفایی در پایان گفت: طبیعتاً روسیه منافع خود را بر هر منفعتی دیگر ترجیح میدهد. بالاخص زمانیکه در جنگی حساس و حیاطی، فرسایش گستردهای را تجربه نموده و آن را به عنوان یک رویکرد اساسی میشناسد. خلاصه آنکه شاید روسیه دیگر نخواهد به کمک اهرم بریکس، سازمان همکاریهای شانگهای منافع خود را تأمین کند، و به دنبال نزدیکی به غرب باشد، اما نمیتواند بر سر منافع جمهوری اسلامی ایران در برابر ایالات متحده وارد معامله گردد. قطعاً اگر سیاسیون حال حاضر کشور، برای روسیه نقشی اساسی قائل باشند کار درستی کردهاند.
اما وابسته سازی فکری و سیاسی جمهوری اسلامی به کشوری دیگر را باید خطایی راهبردی و دور از اساس فکری جمهوری اسلامی قلمداد کرد. منافع امروز جمهوری اسلامی ایران در گرو تأمین امنیت سیاسی و فکری و تعلق خاطر به درون کشور است. لکن با رویداد چنین برخوردی قطعاً شاکله فکری عمومی و سیاسی در درون کشور نیز از همراهی با سیاسیون وابسته ساز دور خواهد شد. اینک باید سنجید در صورت پایان نبرد روسیه و اوکراین، سیاستهای جمهوری اسلامی برای تأمین منافع ملی، بر چه اساسی طرح ریزی میگردد و در صورت همراهی روسیه با غرب بر سر مذاکرات آینده ایران و غرب، چه راهکار نهایی جهت خروج از این ماجرا طراحی میشود.