
یادبود به زبان هنر؛ روایت هنرمندان بندرعباسی از سوگ جانباختگان+فیلم
به گزارش خبرنگار گروه استانهای خبرگزاری دانشجو، شب گذشته بندرعباس در سوگ جانباختگان حادثه انفجار در بندر شهید رجایی به سوگ نشست. مراسمی که نه تنها برای یادبود قربانیان، بلکه برای همبستگی مردم در برابر درد مشترک برگزار شد؛ جایی که اشکها در کنار شمعها و گلها، پیامی از تسلی و امید را به نمایش گذاشت.
محل برگزاری مراسم، فضایی دلفریب و در عین حال غمانگیز بود. در هر گوشه شمعهای روشن در کنار گلهایی که نماد عشق و یادبود بودند، قرار داشتند؛ نور نرم و گرم شمعها در دل شب میدرخشید و هر شعله بهعنوان نمادی از یاد و خاطره جانباختگان، بهطور غمانگیزی در دل هر فرد حاضر حس از دست دادن را زنده میکرد. این نور در کنار سایهها مثل شعلههای کوچک امیدی بود که در دل تاریکیها زبانه میکشید و در آن شب پر از اندوه نوید تسلی میداد.
هنرمندان نیز بهعنوان دلسوزان جامعه با اجرای تئاتری که حول موضوع حادثه و جانباختگان آن میچرخید، فضای دیگری از سوگواری را به نمایش گذاشتند؛ تئاتری که به قدری طبیعی و عاطفی بود که تمام حاضران را به اشک انداخت، هر حرکت و هر دیالوگ بازیگران بهگونهای بود که انگار غم از دست دادن عزیزان را در درون خود زندگی میکردند.
بازیگری که بر صحنه میایستاد، گویی خود را بهجای یکی از جانباختگان قرار داده و به این ترتیب، همه را با خود در این سوگواری همراه میکرد.
حال و هوای حاضران در هنگام تماشای نمایش به وضوح تغییر میکرد، بسیاری از خانوادهها در دل در میان جمعیت نه تنها اشکها جاری بودند بلکه افکار مردم نیز بهویژه در گفتوگوهای کوتاه و دلگرمکنندهای که با یکدیگر داشتند، روشن بود که در این بحران تنها همدلی و همبستگی است که میتواند تسلیبخش دلهای داغدار باشد.
ویدئو: پیمان حیدری پوری
از مردم حاضر در مراسم اغلب به بیان احساسات خود پرداخته و میگفتند: «این حادثه فقط یک واقعه تلخ نیست بلکه دردی است که همه ما را در یک سوگ مشترک به هم پیوند میدهد، احساس میکنیم که این حادثه نه تنها برای خانوادههای قربانیان بلکه برای همه ما یک رنج بزرگ است.»
بانوی بندرعباسی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو، گفت: «مراسم امشب نه تنها یاد قربانیان حادثه را زنده نگه میدارد بلکه در دلهای ما یادآوری میکند که باید همواره برای یکدیگر در مواقع سختی کنار هم بایستیم.»
در گفتوگو با یکی از هنرمندان حاضر در مراسم، او به شدت تحت تأثیر این حادثه و سوگواری عمومی قرار گرفت و گفت: «ما هنرمندان همواره سعی داریم که از هنر خود برای انتقال احساسات عمیق انسانی استفاده کنیم، این تئاتر تنها یک اجرا نبود بلکه بخشی از درد مشترک ما بود. اجرای این نمایش به ما یادآوری میکند که در برابر چنین فجایعی هنر میتواند برای همدلی و تسلی خاطر مردم نقشی بسیار مؤثر ایفا کند.»
در این مراسم سوگواری، حضور خانوادههای جانباختگان حادثه بندر شهید رجایی چهرهای دیگر از غم و اندوه را به مراسم بخشید، خانوادههایی که با عکسهای عزیزان از دست رفتهشان به مراسم آمده بودند؛ هرکدام در دلشان جراحتی بزرگ و غیرقابل درمان داشتند. عکسهایی که در دست گرفته بودند برخی از آنها خندان و شاد بودند و برخی دیگر در لحظاتی آرام و عادی به تصویر کشیده شده بودند.
این تصاویر نه تنها به عنوان یادگاری از لحظات خوب زندگی عزیزانشان بودند بلکه در دل آنها نشانهای از درد و از دست دادن بود.
در میانه مراسم، یکی از جگرسوزترین صحنهها زمانی رقم خورد که مادر یکی از جانباختگان حادثه با چهرهای آشفته و عکسی از پسر جوانش در آغوش، وارد محل سوگواری شد؛ ضجههای او که از اعماق دل برمیخاست، سکوت و وقار جمع را شکست و موجی از اندوه را بر فضای مراسم حاکم کرد.
او با بغضی سنگین بارها عکس پسرش را بوسید و میگفت: «باور ندارم رفتی پسرم، هنوز منتظرم در بزنی و برگردی.» این جملات قلب حاضران را فشرد و موجی از تأثر و اشک در میان جمعیت به راه انداخت؛ در آن لحظه نهتنها یک مادر بلکه تمام مادران سرزمین سوگوار پسری بودند که قربانی حادثهای تلخ شده بود؛ حادثهای که رد آن بر دلهای بیشماری باقی ماند.