
تنوعبخشی یا تضعیف تربیت؟/ وقتی جذب معلم از مسیر انقلاب خارج میشود
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، پیرامون مسئله نقد تنوعبخشی به مسیرهای جذب معلم که در پیش نویس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده است، با فاطمه سادات لنگری، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان مرکز عترت گفتگویی داشتیم.
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان عترت گفت: یکی از بخشهای بسیار پرخطر و بحثبرانگیز در پیشنویس سند تحول، نگاه به «تنوعبخشی به مسیرهای جذب معلم» است. در این بند از سند، پیشنهاد شده است که علاوه بر جذب معلم از طریق دانشگاه فرهنگیان، مسیرهای دیگری نیز برای ورود معلمان به آموزشوپرورش باز شود. دلیل این پیشنهاد، پاسخ به «نیاز کمّی» آموزشوپرورش به نیروی انسانی است؛ یعنی تلاش شده تا به صورت کمی کمبود معلم جبران شود.
وی افزود: این رویکرد، بهرغم ظاهر منطقیاش، پیامدهای منفی و بسیار جدی دارد. شکستن انحصار جذب معلم و دانشجو از طریق دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی به معنای ورود افرادی است که ممکن است فاقد صلاحیتهای حرفهای و تربیتی لازم برای آموزش دانشآموزان باشند. دانشگاه فرهنگیان به عنوان نهادی انحصاری و تخصصی، مأموریت دارد معلمانی تربیت کند که علاوه بر دانش علمی، آموزشهای تربیتی و اخلاقی لازم را دیدهاند و با گفتمان انقلاب اسلامی نیز آشنا هستند.
وی ادامه داد: وقتی مسیر جذب معلم باز شود و افراد بدون طی کردن این فرآیند تخصصی و تربیتی وارد نظام شوند، احتمال ورود نیروهای ناآشنا با ارزشهای انقلاب و اهداف بنیادین آموزشوپرورش افزایش یابد. این مسئله نه تنها کیفیت آموزش را تهدید میکند، بلکه میتواند موجب تضعیف تربیت انقلابی و تمدنی شود که سند باید در پی تحقق آن باشد.
بنابراین، این بند سند اگرچه به دنبال رفع مشکل کمبود نیروی انسانی است، اما در عمل میتواند به شکل جدی به کیفیت و هویت آموزشی و تربیتی کشور آسیب بزند و با اهداف سند تحول بنیادین کاملاً در تضاد قرار گیرد.
لنگری با تاکید بر اهمیت مفهوم «معلم تراز انقلاب اسلامی» و عدم ارائه تصویر درست از آن در پیش نویس سند تحول آموزش و پرورش گفت: در پیش نویس سند تحول بهجای آنکه معلم را بهعنوان رکن اصلی تحول و تربیت تمدنی معرفی کند، صرفاً بر مهارتهای آموزشی و فنی تأکید کرده است. در حالی که براساس منظومه فکری امامین انقلاب، معلم کسی است که علاوه بر تخصص و دانش، مؤمن، انقلابی، متعهد، فکور، دغدغهمند، کنشگر اجتماعی و تمدنساز باشد؛ کسی که تاریخساز است، نه صرفاً کارمند نظام آموزشی.
وی گفت:، اما در پیشنویس فعلی، چنین تصویری یا اساساً ارائه نشده، یا بهصورت سطحی و شعاری آمده است. استفاده از واژگانی مانند «معلم حرفهای» یا «معلم توانمند» بدون اتصال آن به هویت انقلابی، نه تنها نمیتواند الگوی مناسبی برای تربیت معلمان آینده باشد، بلکه عملاً نوعی تقلیل نقش معلم به سطحی تکنوکراتیک و بیجهت است. این نوع نگاه، در نهایت منجر به تربیت معلمانی خواهد شد که صرفاً مجری برنامهها هستند، نه مصلحان و الگوهای فرهنگی-تمدنی برای نسل آینده.
وی تاکید کرد: سند تحول اگر قرار است بنیادین باشد، باید بازتعریفی عمیق از جایگاه معلم ارائه دهد؛ بازتعریفی که از دل گفتمان انقلاب بیرون آمده و با نگاه تمدنی، نقشه راهی برای تربیت چنین معلمانی ترسیم کند. در غیر این صورت، تحول آموزشی از درون تهی خواهد بود.