ایران در ساعت صفر!/ افق سیاست هستهای ایران
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-امیرپارسا مهرانزاد؛ از سحرگاه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، بار دیگر به ترور متوسل شدند. ۱۲ تن از نخبهترین دانشمندان هستهای ایران، از جمله پنج استاد دانشکده فیزیک هستهای دانشگاه شهید بهشتی، در خانههایشان هدف گلوله قرار گرفتند. این حادثه، هم از جهت تقارن تاریخی تشییع شهدا در ۷ تیر ۱۴۰۴ و هم از جهت تطبیق تاریخی، بیاختیار ذهنها را به ۷ تیر ۱۳۶۰ میبرد؛ روزی که در دفتر حزب جمهوری اسلامی، آیتالله سید محمد حسینی بهشتی—حقوقدان، متفکر، نظریهپرداز و معمار ساختار قضایی انقلاب—همراه با ۷۲ تن از یارانش به شهادت رسید. تروری که نه از سر عصبانیت، بلکه از سر ترس بود: ترس از تفکر مستقل، از سامان دادن عقلانی به قدرت، از شکل دادن آینده.
ترور ۱۲ نخبه هستهای در سال ۱۴۰۴، تکرار همان منطق است: حذف «مغز»، برای متوقف کردن «حرکت». در این نقطهعطف، پرسش اساسی این است:
آیا ادامه دادن مسیر فعلی در سیاست هستهای، به امنیت، پیشرفت و اقتدار میانجامد، یا بازتعریف این سیاست، ضرورتی ملی است؟
یادداشت پیش رو، بر پایه بررسی فنی، تجربه تاریخی و نیازهای راهبردی، هفت محور را برای ترسیم افق سیاست هستهای ایران طرح میکند:
هستهای باش، یا نباش!
در جهانی که فناوری به سلاح جدید قدرت بدل شده، دانشمندان هم به هدف ترور تبدیل میشوند. ایران هزینه سنگینی برای توسعه بومی دانش هستهای پرداخته است؛ از ترور دانشمندان هستهای و فرماندهان ارشد نظامی تا حملات هوایی به تأسیسات هستهای!
۱. خروج از NPT؛ پایان توهم امنیت قراردادی!
معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) از ۱۳۴۷ تاکنون، برای ایران چه دستاوردی داشت؟ بیش از ۴۰٪ بازرسیهای جهانی آژانس در ایران انجام شد. در عوض، اطلاعات محرمانه فعالیتهای صلحآمیز ایران در دهها نوبت از آژانس به رسانههای رژیم صهیونیستی درز کرد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی عملاً تبدیل به ابزار رصد و تضعیف دانش بومی ایران شده است.
طبق ماده ۱۰ NPT، خروج از معاهده در صورت تهدید منافع ملی، حق قانونی ایران است. امروز این ماده، نه یک گزینه، بلکه یک ضرورت است.
۲. بازدارندگی فناورانه
قدرت واقعی در قرن ۲۱، «بازدارندگی فناورانه» است. اگر کشوری بتواند ظرفیت تولید سریع اورانیوم با غنای بالا، سوخت فلزی، رآکتورهای سریع و سانتریفیوژهای نسل برتر را حفظ کند، بدون شلیک گلوله، توازن راهبردی را تغییر میدهد.
ایران باید از ظرفیت فنی غنیسازی بالای ۹۰٪ – مشابه ژاپن و آلمان – به عنوان ابزار بازدارندگی استفاده کند. ذخایر فلز اورانیوم، دانش طراحی سوخت راکتورهای تحقیقاتی، و امکان ساخت رآکتورهای نسل چهارم، عناصر حیاتی این قدرت هستند.
۳. هدف: ۲۰٬۰۰۰ مگاوات برق هستهای!
رشد سالانه مصرف برق ایران بیش از ۵٪ است؛ در حالی که منابع آبی در حال کاهشاند و نیروگاههای فسیلی، فرسوده و آلایندهاند. چشمانداز توسعه پایدار کشور، نیازمند سرمایهگذاری راهبردی در برق هستهای است.
بر اساس سند جامع انرژی، دستکم ۱۵٪ برق کشور باید از منابع هستهای تأمین شود. این هدف، تنها با ساخت رآکتورهای ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ مگاواتی با فناوری بومی و نیز جذب سرمایهگذاری خارجی برای پروژههای بزرگتر، قابل تحقق است.
۴. پیشران هستهای؛ بازیگر جدید در زمین دریایی و تحریمها
توان دریایی ایران برای حضور پایدار در آبهای آزاد، نیازمند جهش فناورانه است. پیشرانهای هستهای، چه در زیردریاییها و چه در نفتکشها، امکان حرکت بلندمدت بدون سوختگیری را فراهم میکنند؛ موضوعی حیاتی در شرایط تحریم یا تنش دریایی.
طراحی پیشران هستهای دریایی، از سال ۱۳۹۵ بهطور رسمی در دستور کار قرار گرفته، اما اجرای آن نیازمند تأمین منابع، انسجام سازمانی و حمایت مداوم از سوی نهادهای عالی کشور است.
۵. پیشران فضایی؛ افق قدرت در مدارهای بالا
رقابت فضایی در حال ورود به مرحلهای جدید است؛ مرحلهای که در آن، سرعت، ماندگاری و استقلال پرتابگرها، مزیت راهبردی محسوب میشود. آمریکا و روسیه توسعه پیشرانهای هستهای برای کاهش زمان سفر به مریخ از ۷ ماه به حدود ۴۵ روز را در دستور کار دارند.
ایران نیز اگر خواهان تبدیلشدن به یک قدرت فضایی جدی است، ناگزیر از ورود به این حوزه است. برخی زیرساختهای پژوهشی موجود است، اما هنوز سیاستگذاری ملی مشخصی برای بهرهبرداری از آنها وجود ندارد.
۶. پزشکی هستهای؛ از نیاز ملی تا فرصت منطقهای
درمان سرطان، یکی از چالشهای رو به رشد نظام سلامت ایران است. پزشکی هستهای، با تولید رادیوداروها و شتابدهندههای درمانی، نقشی حیاتی در این حوزه ایفا میکند.
در حال حاضر، ایران تنها ۱۲ نوع رادیودارو تولید میکند؛ این عدد میتواند به بیش از ۴۰ نوع افزایش یابد. توسعه این حوزه، نه تنها نیاز ملی را پوشش میدهد، بلکه امکان صادرات دانش و محصول به کشورهای منطقه را فراهم میسازد.
۷. امنیت آبی با انرژی هستهای؛ نجات جنوب ایران!
بحران آب در جنوب و شرق ایران، ساختاری و بلندمدت است. فناوری هستهای میتواند با راهاندازی نیروگاههای کوچک برای نمکزدایی و تولید همزمان برق و آب شیرین، به یکی از پاسخهای پایدار تبدیل شود.
استفاده از فناوری هستهای برای تأمین آب در سواحل جنوبی کشور، از نظر انرژی مقرونبهصرفه و از نظر امنیتی بسیار راهبردی است.
با خون شهیدان قرارداد نمیبندند!
سیاست هستهای ایران در سال ۱۴۰۴، در نقطه عطفی قرار دارد. فشارهای خارجی، تهدیدات امنیتی و تحولات فناورانه، همه نشان میدهند که زمان یک بازنگری جامع فرا رسیده است.
خروج از NPT، توسعه بازدارندگی فناورانه، استفاده از ظرفیت هستهای برای برق، سلامت، فضا و امنیت آبی، نه یک «پاسخ احساسی»، بلکه راهی برای شکلدهی به آیندهای مستقل و پایدار است.
انتخابی که ایران پیشِرو دارد، دیگر تاکتیکی نیست؛ یک انتخاب استراتژیک برای تعیین جایگاه خود در نظم جهانی آینده است.
کلام آخر...
در دهه ۶۰، آیتالله بهشتی را به جرم اندیشیدن و سازمان دادن به آیندهای منطقی، ترور کردند. در دهه ۱۴۰۰، دانشمندان هستهای را به جرم ساختن آینده، از پای درآوردند.این بار، دشمن از گذشتهها عبور کرده و به ترور «آینده» روی آورده است.
پاسخ ایران باید فراتر از خشم یا واکنش لحظهای باشد. اکنون زمان بازتعریف سیاست هستهای، با تمرکز بر اقتدار فناورانه، بازدارندگی هوشمند، و استقلال در سیاستگذاری است. با خون شهیدان، قرارداد نمیبندند، اما میتوان با آن، آیندهای ساخت که عزت، عقلانیت و امنیت در آن، نه محصول سازش، بلکه نتیجه قدرت باشد.
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است