
از شعار «مرگ بر عربها» تا نسلکشی کودکان غزه توسط اسرائیل

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، خطابهای حذفگرایانه مدتها پیش از بهقدرترسیدن دولت راستافراطی نتانیاهو از خیابانهای اورشلیم (بیتالمقدس) شنیده میشدند. این شعارها، که آشکارا خواهان حذف فیزیکی و فرهنگی فلسطینیان هستند، تنها بازتاب افکار گروههای افراطی نبودند؛ بلکه نشانههایی هشداردهنده از سیاستی ریشهدار و مستمر برای پاکسازی قومی بودند که امروز در شکل عریانتر، در میدانهای مرگ غزه به اجرا درآمده است.
در طول دو سال گذشته، جهان شاهد چنان شدت گرفتن فجایعی از سوی دولت اسرائیل بوده است که هر جنایت جدید، جنایت قبلی را به حاشیه میراند. این چرخهی فرسایشی، تمرکز افکار عمومی را از مسئلهی اصلی منحرف کرده است: پروژهی بیوقفهی صهیونیستی برای پاکسازی قومی فلسطین بهنفع تشکیل دولتی یهودی با گرایشهای نژادی، و ایجاد محیطی منطقهای خنثی و مطیع که در آن کشورها، یا از سر منفعتطلبی، یا بهدلیل فشار اسرائیل و آمریکا، آرمان فلسطین را رها میکنند.
حملهی اخیر اسرائیل به ایران، عملاً پوشش خبری مربوط به نسلکشی در حال وقوع در غزه را کنار زد. این موضوع بهنوبهی خود، خشونتهای جاری در کرانهی باختری، از جمله یورشها، غصب زمین و پاکسازی قومی را به حاشیه راند. شهروندان فلسطینی با هجومی چندلایه به جان و معیشت خود روبهرو هستند؛ در چنین آشوبی، بسیاری از اقداماتی که شایستهی توجه و بررسیاند، نادیده گرفته میشوند—مخصوصاً اگر مستقیماً کشنده نباشند. هدف، نهفقط حذف فیزیکی، بلکه حذف از حافظه، تاریخ، فضا و زبان است.
برای درک هدفی که نسلکشی اسرائیل در غزه دنبال میکند، مفید است ارتباط میان این پروژهی نابودی و راهپیماییهای نفرتمحور اورشلیم، بهویژه خشونت زبانی حاکم بر آنها، بررسی شود. در حالی که جهان تمرکز خود را بر اظهارات صریحاً نسلکشانهی رهبران اسرائیل از اکتبر ۲۰۲۳ به اینسو گذاشته است، تحلیلگران فلسطینی مدتهاست به تاریخچهی طولانی این اظهارات واقفاند. از اینرو، بررسی شعارها و ادبیات نژادپرستانه و حذفگرایانهای که در "روز اورشلیم" شنیده میشود—حتی پیش از تشکیل دولت افراطگرای کنونی نتانیاهو—اهمیت زیادی دارد.
نگاهی به گذشته، درک پیوند میان شعارهای نژادپرستانهی اوباش راستگرا و اقدامات نسلکشانهی امروز را تسهیل میکند. در این زمینه، آثار پژوهشگر فلسطینی، نادره شلهوب-کفورکیان، بسیار حائز اهمیت است. او در آثارش چشمانداز تاریخی و سیاسی استعمارگرایی سکونتمحور را بررسی کرده و با دقتی موشکافانه، چگونگی نفوذ این ساختارها در زندگی فلسطینیان را نشان میدهد. در دو اثر تأثیرگذار از سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹، شلهوب-کفورکیان بر لحن نسلکشانهی راهپیماییهای سالانهی پرچم "روز اورشلیم" تمرکز کرده و پیامدهای آن را برای فلسطینیان تحت استعمار بررسی کرده است. بهعنوان شهروند شهر قدیم اورشلیم، او مستقیماً خشونت کلامی و نژادپرستانهی این اوباش را تجربه کرده و از تأثیرات سمی آن، چه در سطح جسمی و چه روانی، آگاه است.
در مقالهای از سال ۲۰۱۷ که در آن از "جشنوارهی خشونت دولتی" سخن گفته، به استفادهی استعمارگرانه از دیوارهای شهر قدیم نیز اشاره کرده است:
«این استفادهی آشکار از نمادهای یهودی [از طریق نورپردازی روی دیوارها] راهی است برای اعلام مالکیت فضا. این تصاویری هم برای مخاطب داخلی و هم خارجی است—نهتنها پیامی برای یهودیان که "ما صاحب این شهر هستیم"، بلکه پیامی حذفی برای فلسطینیان. این یهودیسازی زیباییشناختی فضا، بازتابی است از فرآیند واقعی جایگزینی بومیان با مهاجران.»
پیام، در چندین سطح، این است: فلسطینیان باید از میان برداشته شوند. اگر از زبان و تصاویر حذف شوند، حذف فیزیکیشان نیز سادهتر خواهد شد. در حالی که اوباش راستگرا در اورشلیم به برتری نژادی خود افتخار میکردند و شعار مرگ و نابودی سر میدادند، خواستههایشان در میدانهای مرگ غزه تحقق مییافت. شعار، صرفاً بیان خشم خیابانی نبود، بلکه مقدمهای برای اعمال خشونت ساختاری بود.
شلهوب-کفورکیان ارتباط میان زبان و کنش را حیاتی میداند. او به حادثهی فجیع ژوئیهی ۲۰۱۵ اشاره میکند که گروهی از مهاجران مذهبی-ملیگرا، خانهی خانوادهای فلسطینی را در روستای دومای کرانهی باختری به آتش کشیدند و نوزاد ۱۸ماههای را همراه با پدر و مادرش سوزاندند. برادر چهارسالهی کودک نیز بهشدت زخمی شد. او مینویسد:
«چنین اشکال افراطی خشونت فیزیکی که علیه خانوادهای در فضای خانگیشان اعمال میشود، را میتوان نقطهی اوج منطقی رژههایی دانست که اخراج فلسطینیان از فضای عمومی را تبلیغ میکنند. راهپیماییهای خشونتبار مورد تأیید دولت، ساختارهای برتری یهودی را بازتولید میکنند و به چنین بیرحمیهایی مشروعیت میبخشند.»
در کتاب ۲۰۱۹ خود با عنوان «کودکی زندانیشده و سیاستهای سلب کودکی»، او اشاره میکند که در جریان حملهی ۲۰۱۴ اسرائیل به غزه، راهپیماییکنندگان افراطی در تلآویو نابودی کودکان غزه را جشن گرفتهاند. شعارهای آنها چنین بود:
«در غزه دیگر خبری از درس نیست / دیگر کودکی آنجا نمانده / فردا مدرسهای در کار نیست / چون هیچ کودکی در غزه نمانده! / غزه قبرستان است!»
نسلکشی و آموزشکشی (نابودی کامل نظام آموزشی غزه) که از اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شده، دقیقاً همان چیزی است که یک دهه پیش جشن گرفته میشد. رویاهای نسلکشانه، به واقعیتی خونین تبدیل شدهاند. شعارهای مکرر مانند «بگذار دهکدههایشان در آتش بسوزد»، «محمد مرده» و «مرگ بر عربها»، در کنار فخرفروشی دربارهی کشتار کودکان فلسطینی، بهخودیخود منزجرکنندهاند، اما جنبههای دیگر نیز شایان توجهاند. یکی از آنها، نبودِ تقریباً کامل محدودیت در استفاده از زبان خشونتبار، نژادپرستانه و نسلکشانه است. اسرائیل قانونی علیه نفرتپراکنی دارد، اما این قانون عمدتاً علیه فلسطینیان اعمال میشود.
در راهپیماییهای امسال، شرکتکنندگان در فضایی سراسر شعف، خواستار نابودی کامل فلسطینیها شدند. آنها با دیدن تحقق خواستههایشان—از تعطیلی مغازههای فلسطینی تا تخریب غزه—بیشتر تحریک شدند. بر اساس گزارشی از گاردین، گروهی با شعار «غزه مال ماست» و پارچهنوشتهای با مضمون «اورشلیم ۱۹۶۷، غزه ۲۰۲۵» راهپیمایی کردند؛ عبارتی که تهدیدی آشکار به الحاق نظامی کامل نوار غزه، مشابه اشغال شرق اورشلیم در سال ۱۹۶۷ است.
این اوباش، حمایت وزرای راستافراطی چون ایتمار بن گویر و بتسلئیل اسموتریچ را نیز دارند. اسموتریچ اخیراً با افتخار گفت: «ما داریم آنچه از غزه مانده را هم نابود میکنیم.» نتانیاهو نیز با برگزاری جلسهی کابینه در منطقهی فلسطینی سلوان و عبور از تونلی زیر مسجدالاقصی، جشن گرفت: «اورشلیم در پرچمهای آبی و سفید پیچیده شده، راهپیمایی پرچم با تمام قدرت برگزار شد.»
در حالی که زبان خشونتبار هر سال آزادانه در این راهپیماییها بهکار میرود، کوچکترین اظهارات انتقادی علیه اسرائیل با حساسیت بیسابقهای سرکوب میشود. بهقول محمد الکرد: «پهپاد یک چیز است، اما کلیشه؟ کلیشه قابل تحمل نیست.» خود شلهوب-کفورکیان توسط دانشگاهش بابت امضای بیانیهای دربارهی کودکان فلسطینی—که در آن واژهی "نسلکشی" آمده بود—توبیخ شد و حتی بهدلیل مصاحبهای در افشای جنایات صهیونیستی بازداشت شد.
با حضور کسانی چون بن گویر و اسموتریچ در دولت و تحریک اوباش جوان برای ادامهی این جشنهای نفرت، طبیعی است که دولت اسرائیل تلاشی برای محدودسازی آنها نکند. در عوض، این فلسطینیان هستند که فضای زندگیشان نقض میشود و پلیس از آنها میخواهد در خانه بمانند و از دید دور باشند.
این نمایشهای سالانهی نژادپرستی، با اجرای خشونت و حذفطلبی، پیشدرآمدی بر لحن نسلکشانهای بودهاند که امروز اقدامات اسرائیل در غزه را همراهی و توجیه میکنند. این اوباش افراطی، حاشیهای و بیاثر نیستند. پیوند مستقیم میان زمینهی بیمجازاتی و نبود محدودیت برای شعارهای نسلکشانه، و زبان امروزِ عاملان نسلکشی، بهوضوح قابل ردیابی است. همهی متخصصان روانشناسی میدانند که در غیاب مرزها و پیامدها، خشونتگران فقط در پی امیال و فانتزیهای خود پیش میروند و دیگران را بیارزش و غیرانسانی میبینند.
در شرایط بیمجازاتی، ظلم و سادیسم رشد میکند—و این را در خشونت روزافزون اسرائیل در غزه بهخوبی دیدهایم. حمایت بیقیدوشرط آمریکا و سایر دولتهای غربی از اسرائیل، نهتنها مانع این خشونتها نمیشود، بلکه زمینهی تشدید آن را فراهم میکند. آنچه در شهر قدیم اورشلیم بهصورت "جشن خشونت" و تحقیر برنامهریزیشده دیدهایم، اکنون با نتایجی مرگبار در غزه تکرار شده است؛ جایی که جمعیتی مقاوم و شجاع، عمداً به گروهی گرسنه، پریشان و اسیر در اردوگاههای مرگ "بنیاد بشردوستانهی غزه" بدل شدهاند—جایی که با نام ایستگاه تغذیه فعالیت میکند اما افراد هنگام دریافت غذا در آن کشته میشوند.
در حالی که اوباش راستگرا در اورشلیم از برتری نژادی خود شادماناند و برای نسلکشی شعار میدهند، شاهد تحقق خواستههایشان در میدانهای قتلعام غزه هستیم. قدرت بیمهار، حمایت دیپلماتیک و دسترسی نامحدود اسرائیل به تسلیحات مرگبار—که از سوی آمریکا و دولتهای غربی تأمین شده—نشان داده است که هرچه کنترل کمتر باشد، جنایات بیشتر میشود. جنگها بهراحتی میتوانند پوششی برای پاکسازی قومی و نسلکشی باشند.
حملات اخیر اسرائیل به لبنان، ایران و سوریه، نخستوزیری را نشان میدهد که در توهم غرور افسارگسیخته فرو رفته است. در کنار تلاش برای بیرون راندن فلسطینیان از سرزمین اجدادیشان، نتانیاهو به فانتزی روانپریشانهای دامن میزند که نهتنها اورشلیم، بلکه کل خاورمیانه باید در پرچم آبی و سفید پیچیده شود.