آخرین اخبار:
کد خبر:۱۵۶۵۲۰
سلسله مباحث علم‌و‌‌دين -3

نزاع علم و دين؛‌ سوغات غرب براي ايران

مسئله تعارض، تضاد و يا تباين علم و دين در ايران به شكلي كه امروزه ما آن را فهم مي كنيم يك مسئله دروني نبوده و از غرب وارد جهان علمي ما شده است.
گروه علمي «خبرگزاري دانشجو»، معصومه نديري، كارشناس ارشد علوم اجتماعي؛ مسئله تعارض، تضاد و يا تباين علم و دين در ايران (1)به شكلي كه امروزه ما آن را فهم مي كنيم يك مسئله دروني نبوده و از غرب وارد جهان علمي ما شده است.
 
البته به فراخور مباحث و بروز برخي عقلگرايي هاي افراطي در برخي دوره ها مباحثي چون تعارض دين و فلسفه، تعارض عقل و وحي به صورتي خاص مطرح مي شد و مواضع واكنشي افرادي چون ملاصدرا و ابن سينا را كه استدلال هايي در رد اين مسائل داشتند را شاهديم. (2)
 
لكن به سبب اهميت مباحث علم و دين به صورت كنوني ما از بررسي نمونه هاي اينگونه خودداري مي كنيم. همانطور كه در ذكر طرح تعارض علم و دين در اروپا از ذكر تعارضات شش قرن پيش از ميلاد مسيح (3)در يونان خودداري كرديم.
 
در علوم دقيقه مانند فيزيك، نجوم، شيمي و... ايرانيان صاحب دانشمندان شاخص و پيشروي بوده اند، اما نه تنها هرگز در انديشه آنان كوچك ترين توجهي به تعارض ميان علم و دين نشده است، كه حتي مي توان با قاطعيت گفت اكثريت آنان دانش آموختگان حوزه هاي علميه (مدارس ديني) در ايران بوده اند. (4) يعني بر خلاف اروپاي بعد از رنسانس كه نهاد كليسا در برابر پيشرفت علوم طبيعي ايستادگي نمود، در ايران روحانيون و حوزه ها منشأ تدريس و توليد اين علوم بودند. به لحاظ فرهنگي نيز اشتغال به علم براي ايرانيان يك نوع تعبد و دستور برخواسته از متن دين بود. علم آموزي عمومي نيز از دستاوردهاي دين براي ايرانيان بود؛ چراكه پيش از آن حق خواندن و نوشتن صرفا براي درباريان و فرزندان آنان بود.
 
لذا ورود جدي بحث علم و دين (5) به ايران تقريباً هم دوره با فتحعلي شاه قاجار، به واسطه اعزام دانش آموختگان به خارج و نيز ايجاد مدارس مدرن (6) و تدريس مدرن در آن ها پيش آمد كه بعدها نيز جريان روشنفكري ديني و روشنفكري سكولار، مهم ترين نقش را در پيشبرد آن داشتند.

از همين جا است كه قسمت دوم بحث آغاز مي شود. يعني بررسي آنچه در جريان روشنفكران ديني و سكولار درباره رابطه علم و دين گذشت و نيز بررسي آراء و جوابيه هاي جريان مذهبي. البته از جايي كه نظرات روشنفكران تفاوت ماهوي چنداني با همان نظرات غربي صحبت شده در چند شماره پيشين نداشت، ابتدا به نظرات انديشمندان مذهبي و اصولگرا (بنيادگرا) مي پردازيم و بعد نظرات چند چهره شاخص متقدم و متأخر جريان روشنفكري را ذكر خواهيم نمود.
 
نظرات انديشمندان مسلمان

همانطور كه اشاره شد ورود اين بحث به ميان مسلمانان خصوصا مسلمانان كشور ايران، به سبب تفاوت هاي فرهنگي درباره دين و علم آموزي چالش جدي ايجاد نكرد. اما ورود و گسترش تفكرات اينچنيني و علمي با اين رويكرد متفاوت به فضاي جامعه ما تحولات خاصي را پديد آورد كه توجه به توليد علم ديني را مي توان يكي از برجسته ترين واكنش ها به چنين علمي دانست.
 
اين حكم روح كلي نظرات متفكرين ديني را تشكيل مي دهد؛ «علم حقيقي، تعارضي با دين ندارد». اما توضيحات دقيق و منظمي كه نشان دهد منظور و مصداق علم حقيقي چه هست و چه نيست و ... تنقيح علمي دقيقي نشده است، يا حداقل اين كه تفاوت نظرهايي در اين باره وجود دارد.

نكته ديگري كه پيش روي اين جبهه فكري وجود دارد، حل تعارضاتي است كه بين يافته هاي علمي با برخي منابع ديني وجود دارد. برخي از آن ها چنين تعارضاتي را ناشي از بدفهمي و اشتباه در قرائت هاي ديني و تفاسير مختلف موجود در اين زمينه مي دانند.

نظر ديگر در اين مورد اين است كه علم مشمول گذر زمان است و به اين علت در برخي موارد شاهد اختلافاتي با متون ديني هستيم. اما با گذر زمان معايب نظريات علمي مشخص مي شود؛ چراكه گذاره هاي علمي هرگز از قطعيت قاطعي برخوردار نيستند؛ البته اين بحث به همين سادگي نيست و مناقشات زيادي دارد، در واقع اين ديدگاه تناقضات را ناشي از محدوديت هاي علم بشري مي داند.(7)
 
تمايز جالبي كه بين واكنش مدافعان دين در برابر نظريه تعارض علم و دين در ميان مسلمانان و غير آنان ديده مي شود اين است كه آنان علاوه بر تلاش براي نشان دادن عدم تعارض بين دين و علم، علم جديد را نيز به چالش كشيده اند.
 
در نوشتار بعدي ان شاءالله سعي خواهيم كرد انديشه چند چهره معروف از روشنفكران و چند چهره معروف از جريان ديني را به اختصار بيان نماييم.

پي نوشت ها:
1. طبيعي است منظور از ايران در اين نوشتار ايران پس از ورود اسلام است.
2. براي مطالعه بيشتر ر.ج : ملاصدرا، شرح اصول کافی ، کتاب الحجه ، ص438.
3. ر.ج :كاپلستون، فردريك،تاريخ فسفه غرب ،انتشارات علمي و فرهنگي،1362،ج1 صص:23-24.
4. من بعد در اين نوشتار هر گاه گفته شود علم ودين منظور تعارض و يا تباين آن دو است و حرف " و" در اين تركيب گوياي تقابل است.
5. اين مدارس عموماً به مدارس رشديه معروف بودند. به اين خاطر كه اولين آن ها توسط ميرزا حسن رشديه بنيان نهاده شد.
6. آبادیان، حسین،1383، بحران مشروطیت درایران، تهران: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی.
7. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، مقدمه ای برجهان بینی اسلامی، ج2،صص 54-56.
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار