
کد خبر:۱۷۰۱۵۸
تأملي در خطبههاي مقام معظم رهبري؛
ژنرال دوگل كه بود؟چرا با پيوستن انگليس به بازار اروپا مخالفت كرد؟
سخنان رهبر انقلاب در نماز جمعه اخير درباره مخالفت ژنرال دوگل با ورود انگليس به اتحاديه اروپا منطبق بر شرايط فعلي اين اتحاديه و مخالفت هاي لندن ...
گروه سياسي «خبرگزاري دانشجو»؛ «دولت فرانسه در دوران ژنرال دوگل كه رئيس جمهور فرانسه بود، اجازه نداد كه انگليس وارد اتحاديه اروپا بشود. چرا؟ گفتند انگليس وابسته به آمريكاست؛ نوع ارتباطات انگليس و آمريكا، اتحاديه اروپا را از استقلال مىاندازد. دوگل نگذاشت كه انگليس وارد اتحاديه اروپا شود، به خاطر ارتباط و اتصال و وابستگى به آمريكا». (خطبههای نماز جمعه تهران به امامت ولیامر مسلمین آیتالله خامنهای، 1390/11/14 )
سخنان رهبر انقلاب درباره مخالفت ژنرال دوگل با ورود انگليس به اتحاديه اروپا منطبق بر شرايط فعلي اين اتحاديه و مخالفت هاي لندن با سياست هاي جديد اتحاديه است.
گذري در تاريخ نشان مي دهد كه سياست هاي ضد آمريكايي تنها از سوي ايران اعمال نشده و رهبران ملي گرا و آزاديخواه در طول تاريخ به صورت تداومي به مخالفت با آن پرداخته اند.
ژنرال دوگل كه بود؟
شارل آندره ژوزف ماری دوگل (Charles André Joseph Marie de Gaulle ) (۱۸۹۰-۱۹۷۰) که به ژنرال دوگل معروف است، رئیسجمهور فرانسه بود.
ژنرال دوگل افسر ارتش بود. در جنگ جهاني اول شرکت داشت و در نبرد وردن زخمی شد. در جريان جنگ جهاني دوم فرمانده نیروهای فرانسه آزاد شد و پس از جنگ به مقام ریاست جمهوری فرانسه رسید.
در چند دوره که رئیس جمهور بود، فرانسه توانست از یک کشور جنگ زده به یکی از کشورهای پیشرفته جهان تبدیل شود. پایهگذاری سیاست خارجی مستقل فرانسه بعد از جنگ دوم در برابر فشار آمريكا حاصل سرسختی او بود. جنگ الجزاير و استقلال آن کشور از فرانسه در دوران ریاست جمهوری دوگل رخ داد.
عقايد دوگل
در خصوص ژنرال دوگل دیدگاه های گوناگون و به غایت متناقض ابراز شده است. برخی او را وحدت ستیز و دیگرانی او را آرمانخواه دانسته اند. برخی از هوادارانش او را پایه گذار وحدت اروپا و برخی دیگر او را عامل تاخیر در فرآیند ساخت اروپای واحد می دانند.
ژاک شیراک سالیانی دراز به نام دوگل در عرصه سیاست تاخت و همچنان اندیشه های دوگل را شاقول درستی و نادرستی می داند. شارل پاسکوآ حزبش را دقیقا همانند نخستین حزب دوگل نام داده است؛ پس فهم سیاست ها و اصول دوگل در حقیقت فهم فرانسه این روزگار و دست کم جریان شناسی جناحی مهم در فرانسه نیز به شمار می آید.
بی تردید یکی از مهمترین پایه های آنچه که به گلیسم مشهور شده، ملی گرایی ژنرال دوگل است. این ملی گرایی، شالوده تفکر و نگاه گلیست ها به امور داخلی و خارجی را تشکیل می دهد؛ پس از او نیز رهبران گوناگونی که در فرانسه روي كار آمدند، هر یک کم و بیش بر این اصل وفادار ماندند.
دوگل می کوشید خود را رهبری علاقه مند به دیگر ملت ها نشان دهدع به همین دلیل در مسافرت هایش به آمریکای لاتین، مکزیک، روسیه، لهستان و هر جای دیگر چند كلمه از زبان آنها را یاد می گرفت تا با آنها با زبان خودشان صحبت کند.
نماد ملی گرایی فرانسوی را می توان در اندیشه دوگل برای ساخت اروپایی بدون اتکا به آمریکا و شوروی دانست؛ این نگاه آمریکاستیز دوگل مخالفت هایی را برانگیخت. دکترین ملی گرایی برای بسیاری از منتقدان ژنرال دوگل نوعی ترمز بازدارنده برای ساخت اروپا به شمار می رفت.
ايستادگي دوگل در برابر سياستهاي آمريكا
پس از مخالفت دوگل با ورود انگليس به اتحاديه اروپا، اپوزیسیون راست و چپ ضد ژنرال دوگل گمان می کردند که باید در شخصیت ملی گرای وي، علت روانی و ایدئولوژیکی مخالفت با ورود بریتانیای کبیر را در بازار مشترک جستجو کرد. مخالفان وی بدین گونه خواست دوگل را برای خارج شدن از ناتو توضیح می دادند.
آندره – فرانسوا پونسه، دیپلمات و نماینده مخالفان محافظه کار و از طرفداران پیمان آتلانتیک بود. وی در 16 اکتبر 1964 در روزنامه فیگارو می نویسد: تلاش برای ایجاد یک کنفدراسیون از کشورهای متحد با تمدن مشترک به منظور تأمین امنیت، شان و تسهیل پیشرفت، در خارج از پیمان آتلانتیک، ناتو و سازمان ملل متحد، محکوم به شکست بوده و خیال پردازی است.
اما مسئله مهم دوگل از مخالفت با ورود انگليس به اتحاديه اروپا، ارتباط تنگاتنگ آن با دولت ايالات متحده بود.
دوگل بر این باور بود که اروپا دیگر مسئله مربوط به تکنسین ها در کمیسیون های تخصصی نبوده، بلکه مسئله سیاستمدارانی است که مسئولیت بر عهده می گیرند و تسليم خواسته هاي آمریکا نمي شوند. او خواهان یک نظم کلی بود که تمامی کشورها، بویژه انگلیسی ها و آمریکایی ها به آن احترام بگذارند.
آمریکا از نگاه دوگل سلطه طلب بود و او مایل نبود كه آمریکا خود را به عنوان قاضی یا ژاندارم جهان مطرح کند. در گفت و گو با دوایت آیزنهاور، رئیس جمهور آمریکا در آوریل 1960، دوگل معنای حس ملی گرايانه خود را این گونه بیان می کند: فرانسه حق ابتکار عمل را دارد و ايستادگي و استواري فرانسه مسئله ای حیاتی برای قاره کهن، برای غرب و برای تمام جهان است.
سرسختی دوگل در برابر آمریکا در جای جای سیاست خارجی اش نمایان است، او کندی را سرزنش می کرد؛ زیرا از دیدگاه او رئیس جمهور وقت آمریکا واقعیت های ملی را نادیده گرفته بود.
دوگل در کتاب خاطرات امید خود چنين می نویسد: به او گفتم که برای شما دخالت نظامی در این منطقه دردسری بی پایان خواهد بود؛ زمانی که ملت ها از خواب غفلت بیدار شوند، هیچ قدرت خارجی با هر امکاناتی، امکان تحمیل خود را ندارد. شما این را متوجه خواهید شد.
دوگل می کوشید کشورش پناهی برای ملت هایی باشد که حاضر به ادامه پیروی از آمریکا و شوروی نیستند؛ به عنوان مثال هنگامی که آرژانتین قیومیت ایالات متحده آمریکا را رد می کند و به سوی اروپا می چرخد، اول به سوی فرانسه و ایتالیا روی می آورد. دوگل در این باره می نویسد: ما چیزی به امید دنیای لاتین می افزاییم.
او با جنگ ویتنام بشدت مخالف بود. این مخالفت تا جایی پیش رفت که در زمان دفاع از آرمان عربی ـ فلسطینی، وی ادعا کرد که بدون فاجعه ویتنام، مناقشه بین اسرائیل و اعراب به چنین موضوع بزرگی تبدیل نمی شد.
دوگل بارها تجاوز صهیونیست ها را محکوم کرد. سخنرانی اول سپتامبر 1966 وی در پایتخت کامبوج نمونه ای از دیدگاه های او درباره اشغال فلسطین است؛ دوگل معتقد بود: اسرائیل نمی تواند اشغالگری را در تمام سرزمین هایی که تصرف کرده، بدون ظلم، سرکوب و اخراج ادامه دهد، در نتیجه در این سرزمین ها مقاومتی شكل مي گيرد که اسرائیل آن را تروریسم می خواند.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.