کد خبر:۱۷۹۰۷۲
هنر بايد حسابي باشد- 12 /
شهامت آويني در نقد نظريات غربي هنر
وجه تمایز بارز و بسیار مشخص شهید آوینی با سایر نظریهپردازان و منتقدان در دنیای هنر، جسارت و شهامت وی در بیان برخی مسائل است.
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ «هنر» از حکمت جدا شده است و حکمت از اخلاق و این هر سه از علم... و همه مظاهر حقیقت واحد، چون مولکول هایی سرگردان در خلا، بی مبدا و معاد، عالمی را ساخته اند که خانه وهم بشر است و چنین عالمی را جز در برهوت وهم کجا می توان جست؟
نزع (جدا کردن) هنر از حقیقت نیز به همین تلاش و تجزیه کلی باز می گردد. هنر از تعهد و تعلق نسبت به حق رها می شود و عهدی تازه با بشر و بشریت می بندد، اما کدام بشر؟
اومانیسم از یک سو به جامعه پرستی می انجامد و از دیگر سو به خودپرستی و در این میانه، اصل، خودپرستی است و جامعه نیز مجموعه ای از «خود»های تنها؛ خود های تنها، پناه برده به پیله هایی که با توهم و تخیل بر گرد خویش تنیده اند و زمین و آسمان خویش را به آن منتهی داشته اند.
هنرمندان با رها شدن از تعلق به حق، آن عهد تازه را یا باید با جامعه استوار دارند و یا با خود، که طریق نخستین به «هنر برای مردم» می رسد و طریق اخری به «هنر برای هنر»، و در هر صورت هنر خواهد مرد.
در هنر باید محملی برای عروج حیات انسان به کمال وجود داشته باشد، نه وسیله ای برای تفنن و تزئین و یا انتقال تاثرات. نقاشی که هنر خویش را در خدمت مردم در آورد چه خواهد کرد؟ آیا تابلوهایی خواهد کشید که زینت مبلمان اتاق های پذیرایی شود و چشم را به تفرجی سطحی در نقش ها و رنگ ها میهمان کند؟
و آن دیگری که عهد تازه را با خود استوار داشته است، چه خواهد کرد؟ نقاشی را به تبعیدگاه موزه ها تبعید خواهد کرد و تابلوهایی خواهد پرداخت که جز جماعت هنرمندان و روشنفکرمآبان و منتقدان هنر، دیگران را از همزبانی با خود محروم کند؟ همین سرگردانی است که امروز در جهان غرب و غرب زده، هنر را به خدمت تبلیغات کشانده است و آن را در مجموعه مناسبات تولید و مصرف معنا کرده است.
آثار هنری نیز همچون اشیایی تلقی می شوند که به هر تقدیر بخشی از نیازهای مصرفی بشر را بر آورده می سازد.
ما هنر را همچون محملی برای معراج به آسمان بلند کمالات لاهوتی می بینیم و می کوشیم هنر را از آن تنگ نظری خلاص کنیم و بار دیگر در آن تذکره ای برای آن میثاق ازلی با خداوند بجوییم.
در بسیاری از آثار نقاشی بعد از پیروزی انقلاب چنین کوششی به روشنی مشهود است، اما ما در آغاز راهی طولانی هستیم پس نه عجب اگر هنوز آثاری از روشنفکرمآبی و غرب زدگی در ما باقی باشد.
وجه تمایز بارز و بسیار مشخص شهید آوینی با سایر نظریه پردازان و منتقدان در دنیای هنر، جسارت و شهامت وی در بیان برخی مسائل است؛ سید مرتضی آوینی با صراحت و شجاعت، هنر در دنیای غرب را نفی می کند و برخي ار مباني آن را مردود می داند و حال آن که این هنر در میان هنرمندان و بسیاری از استادان دانشگاه، قبله گاه و کعبه آمال و غایت هنر است.
آنها اصلاً به خود اجازه نقد هنر غرب را نمی دهند و آن چنان مجذوب و مسحور و مقهور این هنرند که گویی وحی منزل است و در این میانه سید شهیدان اهل قلم چنان با شجاعت و جسارت، این هنر را نقد می کند که مثال زدنی و قابل ستایش است.
از منظر شهيد آويني، هنرمند قطعاً متعهد به چیزی است به فراخور تفکراتش؛ این تعهد در سه دسته قرار می گیرد: تعهد به خود، به مردم یا مخاطب و تعهد به حق.
هنرمندان غربی و البته اکثر هنرمندان مشرق زمین متعهد به خودند و در واقع پيروي از شعارهايي مثل هنر براي هنر را يك پز روشنفكرانه مي دانند و در بهترين شرايط متعهد به مخاطب و مردمند و براي خوشامد آنها اثر خلق مي كنند و بسیار اندکند آنان که متعهد به حقند و برای رضایت خداوند اثر خود را خلق می کنند، بدون اینکه توجه اصلی شان معطوف به مخاطب باشد.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.