کد خبر:۱۸۹۱۹۶
هنر بايد حسابي باشد - 14
احمد فرديد: سينما با اسلام قابل جمع نيست!
فردید اگرچه سخنانش را در لفافهای از الفاظ چند پهلو و نیازمند به فرهنگ لغت ادا میکرد، اما هواداران این تفکر، بیپرده اعلام کردند که سینما با اسلام قابل جمع نیست...
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ به نظر احمد فردید، هنر دوران معاصر شانی از شئون تمدن غرب است و چون تمدن غرب ریشه در اندیشه خودبنیاد دکارت و رنسانس دارد؛ بنابراین با اسلام جمع نمی شود.
فردید اگرچه سخنانش را در لفافه ای از الفاظ چند پهلو و نیازمند به فرهنگ لغت ادا می کرد، اما هواداران این تفکر، بی پرده اعلام کردند که سینما با اسلام قابل جمع نیست. برخی نیز بی پرده تر اظهار داشتند که تعبیر «روشنفکری اسلامی» و نظایر آن مانند سینمای اسلامی یا هنرمند مدرن اسلامی، نظیر عرق فروشی اسلامی است که امکان آن ذاتا محال است.
دیدگاهی که دکتر فردید مطرح می کند چالش اساسی بعضی از محافل هنری- مذهبی است و کم و بیش طرفدارانی نیز دارد.
دیدگاهی که هنر سینما را (به طور اخص) هنری غربی می داند و معتقد است این رسانه ظرف خوبی برای مفاهیمی چون مفاهیم دینی نیست و این ترکیب یعنی سینمای دینی ترکیب غلط و پارادوكسیکالی است.
شاید بتوان با این نظریه موافق بود اما چیزی که به عقیده ما باید مورد تامل قرار بگیرد این سوال اساسی است که آیا ما به سینما به عنوان یک ابزار نگاه می کنیم یا به عنوان یک هدف.
به بیان بهتر، آیا سینما فی نفسه برای ما موضوعیت دارد یا این هنر صرفا ابزاری است برای بیان مفاهیم مورد نظر؟ در تفکر شهید آوینی که خود نظریهپرداز در این حوزه است، سینما فی نفسه اهمیت ندارد.
فرديد در مقاله ای با عنوان «نسبت سینما با دین» می گوید: «من به هیچ وجه علاقه ای به سینما به معنی سینما نداشته و ندارم و معتقدم مومنیني که می خواهند در این مسیر گام بگذارند، برای اینکه بتوانند بیشترین نتیجه را از کارشان بگیرند نباید در هیچ صورتی به خود سینما علاقه مند شوند؛ زیرا این امر کاملا انحرافی است و انسان را از مسیر باز می دارد و در نهایت به نوعی گرایش های روشن فکرانه می کشاند.
اگر برای ما واقعا مهم است که بر اساس آنچه شریعت خواسته -یعنی در چارچوب قواعد و ضوابطی که به طور دقیق منطبق بر فطرت و اصل خلقت بشر است و بهترین طریقی است که می تواند حقیقت وجود بشر را ظاهر کند و در نهایت او را به این حقیقت برساند – زندگی کنیم، به سینما به عنوان خودش نباید علاقه مند باشیم، بلکه باید در سینما غایتی دیگر رادنبال کنیم؛ چنان که در سایر هنر ها هم همین طور است.» شاید همین نظریه است که فیلمسازی شهید آوینی را از سایر مستندسازان در تمام دنیا متمایز می کند.
شاید شهيد آويني برای رسیدن به آن غایت دیگر است که از میان گونه های مختلف فیلمسازی، مستند را انتخاب می کند، چون به عقیده وي این گونه بیش از همه، بازتاب دهنده و نشان دهنده آن چیزی است که به دنبالش است.
به نظر ما اینکه ترکیب سینمای دینی، ترکیب درستی است یا نه و اینکه آیا سینما اساسا قابلیت بیان مفاهیم دینی و انقلابی را دارد یا خیر یا چون ریشه غربی دارد صرفا برای بیان مفاهیم دنیای غرب است، نکات ثانویه است؛ نکته اصلی و اولی این است که آیا این رسانه می تواند پلی باشد برای انتقال مفاهیم اسلامی و نیل به آن غایتی که در نظر است یا نه؟ اگر سینما می تواند انتقال دهنده باشد که فبها المراد، اگر نه باید به سراغ هنر های دیگر و رسانه های دیگر رفت و به بیان شهید آوینی تعصبی روی این رسانه خاص نداشت.
هرچند که به گمان من، سینما آنقدرها هم که دکتر فردید یا شاگردان و پیروان او معتقدند برای بیان مفاهیم دینی نامناسب نیست؛ کما اینکه آثار کم و بیش خوبی در سینمای دینی و انقلابی ساخته شده است و مثلا خود شهید آوینی نیز از میان همه هنرها و رسانه هایی که وجود دارد، سینما را برای بیان و به تصویر کشیدن اهداف خود انتخاب کرده است؛ اما چیزی که بسيار واضح مي باشد آنکه سینما ظرفی نیست که بتوان صد در صد دین را در آن به مخاطب عرضه کرد، اتفاقی که شاید درباره مفاهیم مورد نظر غربی امکان وقوع داشته باشد.
منابع:
1- حکمت هنر وزیبایی/ علی تاجدینی
2- نسبت هنر و سینما/مرتضی آوینی/ مجله نقد سینما
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.