به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، سجاد صفارهرندی در وبلاگ شخصی خود مطلبی با عنوان «پرسشی از جناب جعفریان» به نقد مطلب اخیر رسول جعفریان، مورخ و استاد دانشگاه، پرداخته است.
متن این نوشتار به شرح ذیل است:
آقای رسول جعفریان در ادعا نامهای که بر علیه استاد علیرضا پناهیان و البته ذیل آن بر علیه شرایط کنونی نظام در سایت بدنام بازتاب منتشر کرده اند، حتی یک سطر حرف استدلالی و جدی در نقد مباحث حجت الاسلام پناهیان ارائه نکرده است.
مثلاً کدام یک از احادیث مربوط به شرایط و قواعد ظهور ساختۀ متمهدیان است و به چه دلیل مدرکی و ...؟ ایشان مجموعهای از ادعاها را با ظن و پندار و دشنام و تحقیر و توهین آمیخته و بعد هم از موضع یک انقلابی اصیل گلایه مند از انحراف انقلاب و میدانداری مداحان و روضه خوانان آه و فغان سر داده است.
چیزی که برای من آزار دهندهتر از محتوای بحث ایشان است، همین موضعی است که از آنجا حرفش را میزند. پوزیشنِ انقلابی اصیل گلایه مند از انحراف انقلاب! از جناب جعفریان میپرسم آیا کسی که در کتاب «جریانها و سازمانهای سیاسی مذهبی ...» (که در جای خود کتاب محققانۀ ارزشمندی است) به تلویح نزدیک به تصریح انجمن حجتیه را تطهیر و از مشی غیر سیاسی و غیر انقلابی آنان حمایت کرده است، شایستۀ سخن گفتن از چنین موضعی است؟ آیا کسی که مخالفت انقلابیون و حتی تلویحاً خود امام با انجمن را حاصل فضاسازی افراطیون و حزب توده میداند اخلاقاً محق است چنین موضعی را اشغال کند؟ آیا شیفتگی به انجمن با موضع انقلابی اصیل گلایه مند از انحراف انقلاب سازگار است؟
لابد میپرسند شیفتگی دیگر چه صیغهای است. حقیقتاً نمیدانم آیا آقای جعفریان مکالمهای که قریب به دو سال پیش با فردی که از طرف مجلۀ مرحوم پنجره با ایشان تماس گرفت، را به خاطر دارند یا خیر! طرف مکالمه از ایشان دعوت کرد که مصاحبهای دربارۀ انجمن حجتیه داشته باشند تا در پروندۀ ویژه ای با این موضوع استفاده شود. پاسخ آقای جعفریان (با تندخویی و نیش و کنایههایی از جنس همین مطلب اخیر) این بود که: برای چی؟ میخواهید انجمن را بکوبید؟ شما اصلاً میدانید انجمن که بوده و چه کرده؟ چه خدماتی کرده؟ به "روؤسایت" بگو حاضرند من فلان مطلب را راجع به انجمن بگویم و چاپ کنند؟ به روؤسایت بگو حاضرند فلان سند مربوط به سال 55 را چاپ کنند؟ ...
جالب این بود که حتی پذیرش این مطالب از سوی طرف گفتگو چیزی از شدت و حرارت جناب جعفریان کم نمیکرد و باز هم ادامه میداد که: نه! به روؤسایت بگو ...! ایشان در ادامه متلکهای دیگری هم گفت که بیش از هر چیز نشانگر تأثر ادامه دار از فتنه 88 بود. آن هم یک سال و نیم پس از انتخابات. نهایتاً مکالمه بی نتیجه خاتمه یافت.
طرف گفتگوی جناب جعفریان بندۀ حقیر بودم. از آنجا که جانبداری ایشان در کتاب «جریانها ...» از انجمن را دیده بودم، تمایل داشتم که پروندۀ مذکور حاوی موضع ایشان باشد تا تنوعی از آرا و تحلیلها را داشته باشیم. اما حقیقتاً این حجم از تعصب و شیفتگی نسبت به انجمن حجتیه را تصور نمیکردم.
جناب جعفریان میتوانند به عنوان یک محقق یا روحانی دیدگاههای هملباس خود را مورد انتقاد (و نه توهین و هتاکی) قرار دهند. اما بهتر است این امر از موضعی باشد که اصصلاحاً به ایشان بیاید! جناب جعفریان حتماً بهتر از امثال بنده میدانند و به خاطر دارند که امام در واپسین ماههای حیات خود با چه تعبیرات تندی از «ولایتیهای بی ولایت» یاد کرد و حجتیهای ها را بی شعور خواند. تعصب و شیفتگی نسبت به مغضوبین امام و در عین حال طبق مد روز، ناله و فغان سر دادن از موضع انقلابی اصیل گلایه مند از انحراف انقلاب زیاد از حد بیمزه نیست؟
لازم به ذکر است رسول جعفریان از مورخین بزرگ کشورمان در مطلبی با انتقاد از ورود روضه خوانان که آنان را «مشتی روضه خوان و مداح» نعبیر کرده، به عرصۀ علم و سیاست، این امر را مضر به حال کشور دانسته، مدعی شده کشور در انحطاط فکری! فرو رفته است. همچنین با انتقاد تند از پناهیان و «امثال ایشان» افزوده است مراجع افکار وی را تأیید نمی کنند. حتی اشاره کرده پناهیان برای ظهور وقت تعیین نموده، عقاید پناهیان را زمینه ساز ظهور عقاید بابیت دانست.