به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، کتاب «جنبش دانشجویی در ایران» به کوشش علیرضا کریمیان که در سال 1381 توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در دسترس محققان و علاقه مندان به مطالعه انقلاب اسلامی ایران قرار گرفته است، تلاش در راستای بررسی اجزای ساختار پدیده انقلاب اسلامی در ایران از تاسیس تا پیروزی انقلاب اسلامی است.
بی شک یکی از روش های شناخت یک پدیده، مطالعه و دقت در اجزای بوجود آورنده آن است، البته لازم است که اجزای منفک شده جهت مطالعه به درستی انتخاب شده باشند.
به عبارت دیگر اجزای انتخاب شده باید به بهترین نحو ممکن ما را در شناسایی پدیده به مثابه کل یاری کند که این روش شناسایی هر چند دقیق و یاری رسان محقق است، ولی در مورد پدیده های مربوط به اجتماعات انسانی (مسائل اجتماعی) پیچیده می شود.
به عنوان مثال، در تحقیق پیرامون ماهیت پدیده انقلاب اسلامی ایران، مطابق این روش شناسی اجزای پدیده از جمله عوامل و ریشه ها، رهبران، وقایع سیاسی، گروه های مختلف انقلابی و ... قابل شناسایی هستند و به وضوح قابل مشاهده است که تحقیق به این نحو مستلزم شناسایی و مطالعه ده ها جزء از اجزای تشکیل دهنده کلیت پدیده اجتماعی است و همین کار تحقیق را مشکل و پیچیده می کند.
به زعم نویسنده، در ایران هر چند دانشجویان و دانشگاهیان طی چندین دهه نتوانسته اند به لحاظ علمی و فنی به موفقیت چشمگیری در پیشرفت و توسعه این سرزمین دست یابند، لیکن از بعد اجتماعی و سیاسی، دانشگاه از بدو تأسیس همواره از جایگاه و ارزش ویژه ای برخوردار بوده است.(ص 19)
پس به خاطر این جایگاه و ارزش ویژه سیاسی- اجتماعی، شایسته بررسی بعنوان یکی از اجزای پدیده انقلاب اسلامی دانسته شده است.
مولف در مقدمه نظری نسبتا مفصلی بر شکل گیری جنبش دانشجویی به علل گرایش دانشجویان به سیاست و گونه شناسی فعالیت سیاسی دانشجویان بعنوان جنبش اجتماعی می پردازد و جهت استحکام پایه های علمی بحث، نظریات و دیدگاه های جامعه شناسان و صاحب نظران در حوزه مسایل سیاسی همچون هابرماس، باتامور، سی رایت میلز و هربرت مارکوزه درباره جنبش دانشجویی می پردازد.
لازم به ذکر است که افراد فوق الذکر مباحث خود را در بحبوحه اعتراض های دانشجویی دهه 1960 در آلمان و فرانسه مطرح کرده بودند.
علیرغم تأثیرپذیری غیرقابل انکار جنبش اجتماعی دانشجویان در ایران از رویدادهای جهانی از جمله جنبش های دانشجویی در اروپا و آمریکا در دهه 1960 و حتی الگوپذیری از آن حرکتهای اعتراضی، جای این سوال باقی است که آیا مولف رابطه این همانی میان این دو جنبش احساس کرده است که تفسیرها و نظریه پردازی ها حول آن جنبش عینا پایه های نظری تحقیق مولف حول جنبش دانشجویی در ایران قرار گرفته است؟!
همجنین علیرغم بحث نظری مفصل در ابتدا، از فصل دوم تا انتهای کتاب، ردپایی از آن بحث ها در بررسی های تاریخی محقق به چشم نمی خورد و خواننده یک گسست محتوایی میان فصول یاد شده (فصل اول و سایر فصول) را احساس می کند.
به عبارت دیگر، اگر بحث نظری ابتدای کتاب مطرح نمی شد، تغییر خاصی در محتوای تاریخی فصول بعد و همچنین در فهم خواننده از مطالب مطرح شده در آن فصول، نسبت به آنچه اکنون ایجاد شده، ایجاد نمی شد و علیرغم این انتقاد وارده، می توان اذعان داشت که مباحث نطری و تاریخی مطرح شده، اطلاع و فهم نظری و تاریخی مناسبی را به خواننده می دهد و مولف در مجموع توانسته است به بخش عمده ای از هدف و سوال مطرح شده در پیشگفتار کتاب را برآورده کند که نقش و جایگاه جنبش های دانشجویی داخل و خارج از ایران در تحولات سیاسی و اجتماعی و پیروزی انقلاب اسلامی در طی سالهای 57-1340 چگونه بوده است؟
محقق سال 1309 را آغاز حرکت های اعتراضی دانشجویان ایرانی علیه رژیم رضاخان پهلوی می داند که دانشجویان ایرانی مخالف مقیم اروپا با تشکیل کنگره ای در کلن، خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی و ایجاد جمهوری شدند و رضاشاه را «آلت دست امپریالیسم انگلیس» خواندند و در سال بعد نیز گروهی از دانشجویان مقیم مونیخ که با اعضای باقیمانده فرقه کمونیست ایران همکاری نزدیکی داشتند، نشریه «پیکار» را منتشر کردند.
اما در سال 1313 چندی پس از تأسیس دانشگاه تهران و 1315 اعتصابهایی توسط دانشجویان پزشکی و تربیت معلم صورت گرفت.
در سال 1316 نیز دانشجویان دانشکده حقوق در اعتراض به هزینه های بیهوده برای آماده ساختن دانشگاه جهت بازدید ولیعهد، در کلاسها حاضر شدند؛ آنها شکایت داشتند چرا اکنون که اکثر روستاها، امکانات آموزشی ندارند، ولی بیش از 120 هزار ریال برای خرید ادکلن جهت معطر کردن سالنهای دانشگاه هزینه شده است؟ در همان سال 20 فارغ التحصیل دانشگاه که بیشتر آنها در حال گذراندن خدمت سربازی بودند، به جرم پشتیبانی از فاشیسم و توطئه برای قتل شاه بازداشت شده و رهبر گروه به طور پنهانی اعدام شد.
مولف در یک تقسیم بندی کلی سه گرایش چپ، اسلامی و ملی در فاصله سالهای 32-1320 شناسایی می کند که هر یک تحت تأثیر تحولات اجتماعی و سیاسی و به سبب نزدیکی با گرایش های فکری سیاسی موجود شکل گرفتند.
به این ترتیب اتحادیه دانشجویی دانشکده های پزشکی و داروسازی و دانشکده های فنی، ادبیات و کشاورزی تحث تأثیر مستقیم سازمان جوانان حزب توده در سال 1332 تشکیل شد و همچنین انجمن اسلامی دانشجویان در سال 1322 و تحث تأثیر از تشکیل کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد (محمدتقی شریعتی)، اتحادیه مسلمین و جمعیت مبارزه با بی دینی (نواب صفوی و حاج سراج انصاری)، جامعه اسلامی (شیخ عباسعلی اسلامی)، انجمن تبلیغات اسلامی (دکتر شهاب پور)، کانون اسلام (آیت الله طالقانی و مهیار) و.... و فضای ضد مذهبی آن دوران و در راستای دفاع از هویت دینی جامعه، تشکیل و مرام انجمن در چهار ماده اعلام شد:
1- اصلاح جامعه بر طبق دستورات اسلامی
2- کوشش در ایجاد دوستی و اتحاد بین افراد مسلمان، مخصوصا جوانان روشنفکر
3- انتشار حقایق اسلامی بوسیله ایجاد موسسات تبلیغاتی و نشر مطبوعات
4- مبارزه با خرافات در همین راستا نیز نهضت خداپرستان سوسیالیست به رهبری فکری جلال آشتیانی و محمد نخشب تشکیل شد آنها توحید را به عنوان جهان بینی پذیرفته بوند و به لحاظ اقتصادی به سوسیالیسم گرایش داشتند و به لحاظ سیاسی در صدد مبارزه با استبداد و خواهان دخالت مردم در سرنوشت خود بودند.
اما گرایش ملی که با ارتباط ارگانیک نهضت خداپرستان سوسیالیست با حزب ایران به فضای فکری دانشجویان راه یافت، در سالهای نخست وزیری مصدق جریانهایی چون «سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران» را علیه توده ای ها بسیج کرد.
در سالهای پش از کودتای 28 مرداد ما شاهد تظاهرات مکرر دانشجویان در حمایت از نهضت مقاومت ملی و علیه استبداد رژیم محمدرضا پهلوی هستیم که اوج آن در 16 آذر 32 و اول بهمن سال 1340 در تاریخ ثبت شده است. از آنجا که این گزارش بر آن است به برجسته ساختن نکات جالب کتاب بپردازد، اشاره ای به واقعه اول بهمن 1340 می نماییم که کمتر به آن اشاره شده است.
در آن سال به دستور محمد درخشش، وزیر فرهنگ دولت امینی، حدود 15 تن از دانش آموزان به جرم ارتباط با سازمان جوانان جبهه ملی اخراج شدند و متعاقب آن کمک هزینه تحصیلی دانشجویان سال اول دانشسرای عالی نیز قطع شد و دانشجویان را بر آن داشت تظاهراتی را در اول بهمن ماه تدارک ببینند.
این تظاهرات با سرکوب شدید نیروهای انتظامی مواجه شد و پس از گزارش ساواک مبنی بر اسائه ادب به مجسمه شاه، واحدهای چترباز و کماندوهای ارتش هم وارد عمل شدند که منجر به مجروح شدن 600 دانشجو و وارد آمدن خسارات فراوان به دانشگاه شد.
تلاشهای جنبش دانشجویی در سالهای تأسیس دانشگاه تا دهه 1340 با برخورد خشن و سرکوب رژیم مواجه شد تا جنبش ذاتا رادیکال، ایده آل طلب و پرانرژی دانشجویی را به طرف موضع گیری قهرآمیز و انقلابی کشاند.
مولف در بررسی جنبش دانشجویان در داخل ایران از این پس تا سال 57 در تلاش است تا هر یک از اجزای آن را به یکی از گروههای فعال در عرصه سیاسی – اجتماعی ایران آن زمان منتسب کند؛ این گروهها از حزب توده، جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران و سازمان های چریکی فدایی خلق ایران و مجاهدین خلق ایران تا گروهها و شخصیت های فعال سیاسی- مذهبی مانند دکتر علی شریعتی، آیت الله طالقانی و ... را در بر می گیرد و به این ترتیب بنا به میزان حضور و فعالیت یا انزواطلبی و محافظه کاری این گروه ها شاهد گرایش بیش یا کم دانشجویان به آنها هستیم.
این مسئله ای است که امروزه روز نیز دست به گریبان جنبش دانشجویی ایران است و این جنبش به جای حرکت مستقل و ایجاد امواج سیاسی -اجتماعی خود ساخته بیشتر گرایش به گروه های فعالی سیاسی و اجتماعی می کنند و حتی بعضا گوش به فرمان این گروه ها بوده اند و اصولا کمتر پیش آمده است که این جنبش بی واسطه احزاب موتور محرک جامعه شود، البته این بخش علیرغم تلاش محقق و مستندات راهگشای جمع آوری شده، دارای نقاط ابهامی نیز هست که پرداخت هر چند حزئی به آنها، در غنابخشی به این تحقیق کمک می کرد؛ از جمله این سوال مطرح است که به جز گروه های معترض و مخالف رژیم، آیا گروه های منفعل و یا حتی حامی رژیم در دانشگاه وجود نداشته اند که محقق اصلا به آنها نپرداخته است؟
مسئله آنجا اهمیت می یابد که بخواهیم شمایی از وضعیت فکری. سیاسی – اجتماعی دانشگاهیان آن روز را ترسیم کنیم و میزان حضور هر یک از گروههای حامی و معترض به رژیم و حتی منفعل را برآورد کنیم و سوالات دیگری که به منظور گرایش ندادن به ذهن خواننده کتاب در این بررسی مطرح نمی شود.
روند تشدید سرکوب و اعمال حاکمیت مستبدانه توسط شاه تأثیر مستقیمی بر مهاجرت فعالان سیاسی و دانشجویان به اروپا و آمریکا داشت؛ به طوری که طی سالهای 52-1347 حدود 30 هزار نفر برای ادامه تحصیل از کشور خارج شدند و این تعداد از کل دانشجویان داخل کشور بیشتر بود، این تعداد در سالهای پایانی عمر رژیم از مرز صد هزار تن هم گذشت. (ص 222)
کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در اروپا متشکل از فدراسیون های انجمن دانشجویان انگلستان، آلمان غربی و فرانسه در اتحادی با انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا پایه مهمترین تشکل دانشجویی خارج از کشور را که کنفدراسیون جهانی محصیلن و دانشجویان ایرانی در خارج از کشور (اتحادیه ملی) را تشکیل دادند.
نکته جالب آنکه انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا از ابتدای تحصیل در سال 31 تا سال 39 از حمایت کامل سفارت ایران و انجمن دوستان آمریکایی خاورمیانه برخوردار بود و حتی سالانه 18 هزار دلار بودجه در اختیار داشت. آنها طی دیداری که شاه در سال 37 از آمریکا داشت، او را به ریاست افتخاری سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا انتخاب کردند.
اما 17 نفر به سرپرستی قطب زاده و محمد نخشب در شهریور 1339 روال کار را عوض کردند و همچنین حائز اهمیت است که مرحوم دکتر علی شریعتی که ابتدا در جمع جوانان نهضت ملی بود، در فعالیت های دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه و بعد از آن در کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی خارج از کشور، به ویژه کنگره های پاریس و لوزان حضوری فعال داشت و در تبیین خط و مشی کمیسیون ها و در نوشتن اعلامیه ها و قطعنامه ی کنفدراسیون همکاری نزدیکی داشت. (ص 233)
علیرغم حضور موثر کنفدراسیون جهانی در مبارزات علیه استبداد رژیم اما بالاخره دی ماه 1353 نقطه پایانی بر فعالیت هایش بود؛ اختلاف نظر میان گروه های ملی و توده ای و مناقشه درباره پیوستن به سازمان های دانشجویی بین المللی و همچنین تحولات فکری و سازمانی توده ای های حاضر در کنفدراسیون به تبع اختلاف ها در حزب توده ایران، از عوامل به بن بست رسیدن کنفدراسیون جهانی بودند.
البته نباید از اثر تخریبی نیروهای امنیتی رژیم شاه نیز غافل بود که از مهمترین این اقدامات می توان به غیرقانونی اعلام کردن کنفدراسیون جهانی از سوی سیاوش بهزادی، دادستان نظامی ارتش در اسفند 49 اشاره کرد.
لازم به ذکر است که یکی از جامع ترین فصول این کتاب فصل مورد اشاره است که در آن اطلاعات جامعی در خصوص کنفدراسیون جهانی و مراحل حیات آن داده شده است که نظر محققین و علاقمندان را به مطالعه این فصول جلب می کنیم.
در کنار کنفدراسیون جهانی باید به انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور اشاره کرد که حاصل انشعاب دانشجویان مذهبی از کنفدراسیون جهانی و پیوستن آنها به سایر دانشجویان مسلمان بود.
همچنین «اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا گروه فارسی زبان» نیز در آلمان غربی و با حمایت مستقیم شهید بهشتی از جمله گروه های مسلمان دانشجویی بود که به عنوان رقیب اصلی برای کنفدراسیون جهانی مطرح شده بود و حتی با وجود بازگشت آیت الله بهشتی به وطن در سال 1349 همچنان پرقدرت و با تشکیلات وسیع در اروپا به کار خود ادامه می داد.
در ایالات متحده و کانادا نیز حرکت های مشابه اسلامی دانشجویان شکل گرفته بود؛ در اوایل دهه 50 انجمن اسلامی دانشجویان – گروه فارسی زبان در آمریکا و اروپا با یک دست کردن عقاید و با ایجاد سازماندهی مشترک بین صفوف خود توانسته بود جنبه مبارزاتی خود را به گونه ای نشان دهد که رژیم ایران خطر بیشتری را از جانب اسلام گرایان حس کند. (ص 288)
همکاری نهضت آزادی خارج از کشور با انجمن های اسلامی دانشجویان، به ویژه از سالهای 1354 به بعد که کنفدراسیون دچار فروپاشی شد، باعث شد که گروههای اسلامی نبض مبارزه بر ضد رژیم را در خارج از کشور به دست گیرند. (ص 292)
در ادامه محقق نقش ویژه مرحوم دکتر شریعتی و شهید آیت الله مطهری در به حرکت در آوردن و انقلابی کردن دانشجویان مذهبی و همچنین غنا بخشیدن به شاکله فکری آنها اشاره دارد و اینکه تلاشهای آنها به میزان زیادی در شرکت دادن دانشجویان مذهبی در فعالیت های انقلابی حضرت امام (ره) تأثیر به سزایی داشته است.
در پایان نیز با ذکر شواهدی از همسویی حرکتی جریان های غیرمذهبی با نهضت امام خمینی (ره) علیرغم تضاد فکری یاد می شود، مانند آنکه نمایندگان کنفدراسیون جهانی 2 بار با حضرت امام (ره) دیدار داشته و دائما با خود ایشان و یا نزدیکانشان در ارتباط و مکاتبه بوده اند و یا اظهارات کیانوری از رهبران حزب توده که حرکت امام (ره) را مطابق با آرمانهای حزب دانسته بود و ....
در خاتمه ذکر این نکته لازم است که این بررسی به جهت جلب نظر علاقه مندان به تاریخ انقلاب و محققین گرامی به کتاب «جنبش دانشجویی در ایران» صورت گرفته و آنچه مسلم است اینکه اطلاعات و مطالب این تحقیق بسیار فراتر از گفته های این بررسی است و نقدهای ایراد شده نیز تمامی مطالب در خصوص کتاب مورد نظر را در بر نمی گیرد.
امید است به بهانه سالگرد حرکت دانشجویی – دانش آموزی مطالعه این کتاب نمای مناسبی از پیکره جنبش دانشجویی را در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در ذهن خوانندگان گرامی پرده برداری کند.