گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ «تابستان طولانی» اثر علی خزاعیفر یکی از آثار به نمایش درآمده در بخش نگاه نو یا همان مسابقه فیلمهای اول است که در سالنهای اهالی رسانه نیز اکران شد؛ فیلم مضمون بکر و درجه یکی دارد و از مفاهیم معنوی و عرفانی قابل توجهی در ارتباط با وقایع سالهای دفاع مقدس بهره برده است.
«تابستان طولانی» بر اساس واقعیت رخ داده در یکی از روستاهای خراسان شمالی، بنا شده است که طبق آن، در زمان جنگ، تمام مردان یک روستا، همگی به جبهه میروند و هیچ مردی که قدرت به جبهه رفتن را داشته باشد، در روستا باقی نمیماند.
همین اتفاق خارق العاده و واقعه عینی و افتخارآمیز به عنوان تلنگر اصلی و نقطه عزیمت داستان و روایت فیلم قرار گرفته و مبنای تم اولیه فیلم شده است، اما آنچه در ادامه فیلم بیشتر به نظر میآید، چند نکته و شاخصه فنی و روایی است که گویی کارگردان و نویسنده، چندان به آن توجه نکرده و دقت نظری در خور و آن چنان که باید و شاید، نسبت به آن مبذول نداشتهاند.
فیلم بشدت از عناصر جذابیت بخشی سینمایی و مهمتر از همه قصه، روایت گرم، بازیهای خوب و ریتم مناسب و حرکت متعادل به دور است؛ فقدان بازیهای قابل قبول و ریتم بد و کشدار بودن و خلا جذابیتهای قصهای و شخصیتی در فیلم کاملاً مشهود است و موجب فاصله گرفتن مخاطب با آن میشود.
عدم باورپذیری در محیط فیلم و اتمسفر روایتی که انتخاب کرده، باعث میشود مخاطب نتواند با آن ارتباط برقرار کند و این اتفاق در حالی میافتد که فیلم هر چه قدر هم ایده اولیه و مضمون بکر و فوق العادهای داشته باشد، قادر نیست مخاطب را به تماشایش دعوت کند؛ چرا که اولیهترین و حداقل نیازها و پیش زمینههای سینمایی در آن لحاظ نشده است.
همین عدم برقراری ارتباط و دافعهای که میان فیلم و تماشاگر ایجاد میشود، باعث میگردد همه چیز علیه روند فیلم شکل بگیرد و آن تأثیر و تأثری که لازمه برقراری ارتباط میان مخاطب و فیلم است، در «تابستان طولانی» رخ ندهد.
بازی بد بازیگران، عدم رعایت قوانین جذب ارزشهای بصری، فقدان حس و حالی که لازمه حرکت اکتیو و پرنشاط و گرم فیلم است، در کنار ساختار بیتحرک و زمخت و خلا سینماورزی استاندارد در حوزه قصه، روایت و جذابیت، مجموعاً باعث شده است که فیلم خزاعیفر به یکی از دافعه برانگیزترین آثار جشنواره امسال آن هم در بخش نگاه نو تبدیل شود؛ بخشی که همیشه از آن توقع میرود، طراوت و نشاط و حس گرم و تجربههای جدید، چاشنی فیلمها باشد.
ای کاش فیلمساز محترم نسبت به ارزشهای بدیع و منحصر به فرد و عالیقدر ایده و سوژههای فیلمش، بیش از این ارزش قائل میشد و دقت و کاربلدی و حساسیت و هنرورزی بیشتری صرف آن می کرد؛ البته اگر در چنته داشت اینها را!