آقای عباسیان! این بود جشنوارهای که وعدهاش را میدادید؟ جشنوارهای در عیار انقلاب اسلامی؟ جشنواره شما در عیار کافههای پایین شهری هم نیست که ...
به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، آنچه طی این روزها در سالن اهالی رسانه برج میلاد شاهد بودهایم، بیش از آنکه نشان از یک جشنواره سیویک ساله استاندارد داشته باشد، انعکاسهای وخیم و بعضاً وقیح یک معرکه درهم و برهم است؛ پر از بلبشو و شلوغی و بینظمی با چاشنی توهین و اتلاف وقت اهالی قلم.
نکته اول، شلوغی و ازدحام وحشتناک و خفهکننده سالن و محوطه داخلی است.
معلوم نیست که آدمهای غیر فرهنگی و بویژه خانمهایی که گویی در مجلس عروسی یا گعده دوستان حضور یافتهاند در جشنواره «معتبر» فیلم فجر چه میکنند؟!
واقعاً باید گفت مسئولان و خاصه تقسیم کنندگان کارتهای جشنواره در بیکفایتی و سمبلکاری و یا احیاناً جمعآوری این اهالی گعده و فرح در جشنواره هنری، سنگ تمام گذاشتهاند و کار را برای اهالی قلم و منتقدان باسابقه و جوان تمام کردهاند.
سالن اهالی رسانه به هر جایی شبیه است غیر از فضای فرهنگی و به درد هر کاری میخورد غیر از دیدن استاندارد فیلمها و جلسات جدی و معتبر نقد و بررسی آثار.
صدها کارت از سهمیه اهالی قلم و بیشتر ظرفیت سالن به دست کسانی رسیده که کاملاً مشخص است هیچ ربط و نسبتی با قلم و رسانه و نقد ندارند.
نگارنده شخصاً و طی این چند روز بارها شاهد بوده است که این جماعت با چه رفتارها و گفتارهای حیرتآوری، تداعی کننده فضاهایی مثل سرجالیز یا چاله میدان یا گعدههایی «رفقا» در کافهای درجه 3 بودهاند!
آقای عباسیان! آقای عشیری! آقای سیمونیان! و یا هر کس دیگری که مسئولیتی در این باره داشته! بیتعارف بگویم، «این چه وضعی است؟!»
این چه فضای رقتبار و توهینآمیز و خفه کنندهای است که برای اهل قلم رقم زدهاید؟ چرا سینمای اهالی رسانه را به سالن شوی مد لباس و مو و آرایش تبدیل کردهاید؟ چرا این قدر راحت حرمت قلم را که خدا به آن قسم یاد کرده زیر سوال میبرید؟ دیگر شورش را درآوردهاید! ظاهراً هر چقدر اصحاب قلم و منتقدان خویشتنداری میکنند و سکوت مینمایند، شما حضرات جریتر میشوید در وهن قلم و رسانه و نقد و منتقد! سینمای اهالی رسانه را کردهاید حمام زنانه! واقعاً مملکت ما چند هزار نفر اهل قلم سینمایی و منتقد و خبرنگار واقعی دارد؟ این چه بساط مضحک و زنندهای است که برای ما تدارک دیدهاید؟!
و همه اینها را باید اضافه کرد به دسته گلهای تازه امسال برگزارکنندگان؛ حکایت چای و صف و فیش و غیره؛ از این صف به آن صف با فیشی در دست آن هم برای یک لیوان چای!
همه جا شلوغ و خفه کننده همه چیز در هم و آشفته! بلبشویی تمام عیار که حوصله همه ما را در همین چند روز اول سربرده و به اندازه 10 روز خستهمان کرده!
آقای عباسیان هم ظاهراً به متلکپرانی و طعنهزنی بسنده کرده و همکارانش به بیادبی و رفتار رقتبار!
این بود جشنواره ای که وعدهاش را میدادید؟ جشنوارهای در عیار انقلاب اسلامی؟ جشنواره شما در عیار کافههای پایین شهری هم نیست که حداقل سر و سامانی دارند و مشتریشان را میشناسند و بر اساس منش و روشش تحویلش میگیرند و حرمتش میگذارند! جلسات نقد را که به مجلس ختم تبدیل کردید و همه حیثیت و ماهیت جشنواره را کاملاً خنثی نمودید.
این هم از اوضاع و احوال مدعوین و خفگی و شلوغی وحشتناک همه جا و ...!
خدا را شکر فیلمها همه «شاهکارند»، و گر نه دیوانه میشدیم!
دوستان برگزارکننده! دیگر همه میدانیم که از توجیه و انکار و اغفال و فرار به جلو کاری برنمیآید، لطفاً و برای جلوگیری از نابودی تمام حیثیت جشنواره که زمانی دوستش داشتیم و هنوز هم، کاری بکنید، تا دیر نشده!