گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ «یک سطر از واقعیت» پس از فیلم های «خدا نزدیک است» و «یک وجب از آسمان»، سومین ساخته سینمایی وزیریان در مقام کارگردان است؛ در این فیلم دشواریهای زندگی یک زوج فرهنگی به تصویر کشیده می شود.
فیلم «یک سطر واقعیت» از جمله آثار جنجال برانگیز سال اخیر بود که با تحریم حوزه هنری و نامه نگاری کارگردانش به رئیس حوزه، بیش از متن، دچار حواشی شد.
کارگردان فیلم سینمایی «یک سطر واقعیت» نامهای را خطاب به سید مهدی خاموشی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی نوشت؛ نامه ای که در عین فراز و فرودهای بعضاً مبهمش، حاوی نکات تأمل برانگیزی هم بود و پرده از واقعیت هایی برمی داشت که معلوم نیست چرا مسئولان ذیربط بدان پاسخ نمی گویند.
وزیریان می نویسد: «همان طور که مستحضر هستید، جناب آقای نوروزبیگی، تهیه کننده فیلم سینمایی «یک سطر واقعیت» برخلاف میل باطنی اینجانب، قریب یک سال مصرانه پیگیر اکران این فیلم در سینماهای حوزه بود که حاصل تلاشش چیزی جز بیاعتنایی شما و طفره رفتن مدیرانتان را در بر نداشت. تهیهکننده محترم اظهار میکرد که بعد از یک سال پیگیری، شما از گفت و گوی حضوری برای چند دقیقه یا حتی یک مکالمه تلفنی کوتاه با ایشان امتناع میکنید!
بحمدالله لطف و مدد و عنایت حق تعالی نسبت به این فیلم ادامه دارد و اکنون گروه سینمایی «آفریقا» به آن اختصاص یافته و انشاالله بزودی اکرانش نیز آغاز میشود، آن هم بی نیاز از حوزه هنری و سینماهایش و اما دلیل نوشتن نامه سرگشاده!
چند روز پیش مسئول پخش فیلم میگفت، وقتی برای گرفتن سینما به حوزه هنری مراجعه کرده، شاهد واکنشی نسبت به فیلم «یک سطر واقعیت» بوده به مراتب تندتر و شدیدتر و خصمانهتر از سایر فیلمهای تحریمی! این رفتار برای او غیر قابل باور و بسیار عجیب بود و میپرسید مگر چه چیزی در این فیلم است که مستحق تحریم حوزه هنری شده است؟ به نظر میرسد سوال او قابل تأمل و مستلزم پاسخ است. لذا از آنجایی که جناب عالی و مدیرانتان فرصت ملاقات و تعامل برای حل این گونه مسائل را ندارید، جهت شفاف سازی چنین حاشیهای برای فیلم اخیرم، ناچارم موضوع را در قالب این نامه سرگشاده مطرح کنم.»
کارگردان «یک سطر واقعیت» در ادامه نوشته است: «جنجالهای اکران در سال جاری و تحریم تعدادی از فیلمها (جدا از درست یا نادرست بودن ادعا)، دلایل و بهانههای مشخصی داشت که هیچ کدامشان به «یک سطر واقعیت» نمیچسبد؛ این فیلم نه ضد ارزشی است و نه غیر اخلاقی، موضوع آن خیانت و قصاص هم نیست، ترویج فساد و بیبند و باری هم نمیکند، فیلم سیاه و سیاسی و ضد ملی هم نیست، این فیلم نه به شأن اجتماعی و اعتقادی و فرهنگی کشور لطمهای وارد میکند و نه مضمونی حساسیت برانگیز برای جامعه متدین اسلامی دارد و نه ... »
علی وزیریان نوشته است: «جناب آقای خاموشی، مسئول مورد سوال قرار می گیرد و شما بالاترین مسئول برای حوزه هنری هستید. به همین جهت از شما میپرسم «دلیل تحریم فیلم یک سطر واقعیت چیست؟» اگر هیچ یک از دلایل مطرح شده سبب تحریم آن نباشد، آنگاه این سوال به ذهن میرسد که آیا غرضورزیهای شخصی و نفسانی و کینهتوزیهای فردی میتواند دلیل تحریم یک فیلم باشد؟»
این کارگردان در پایان نامهاش خطاب به خاموشی نوشته است: «نمیدانم کنترل حوزه هنری از دست شما خارج است و از اداره کردن و اصلاح امور آن عاجز هستید یا اینکه وضع موجود و شرایط حاضر را به سر و سامان دادن آنجا ترجیح میدهید. واقعاً نمیدانم.»
خلاصه اینکه حواشی فرامتنی طی سال گذشته دامنگیر بسیاری از فیلم های سینمای ایران شد؛ از قائله «گشت ارشاد» و «زندگی خصوصی» تا مجموعه فیلم های تحریمی حوزه هنری.
حالا اما یکی از فیلم هایی که در این قائله ورود یافته یا واردش کرده اند، اکران گرفته و محفلی فراهم آمده برای نقد و تحلیلش.
فیلم سینمایی «یک سطر واقعیت» درباره کسری و فروغ است. این دو زوجی هستند که فعالیتهای آنها در زمینه فرهنگی و مطبوعاتی است و برای ادامه کارشان با مشکلات متعددی مواجه هستند که یکی از بزرگترین آنها مشکلات مالی است...
در این فیلم بازیگرانی چون حسین یاری، مهراوه شریفینیا، همایون ارشادی، رضا ناجی، شبنم مقدمی، شهرام شکیبا، مینا جعفرزاده، رضا بنفشهخواه، شیوا خنیاگر، رحیم بیابانی، علی حسن ناصری، مهدی گلستانیان،اصغر نوبخت، نسرین دولت، سارا کهربایی، معصومه موسوی، سارا بیگلری افشار، غلامعلی خورشیدی،ی وسف طاهریان، محمد ابراهیم اقبالفر، کاوه نوید، سروان حجت الله فرحی، محمدرضا مرادی برومند و حجت الله ولیپور حضور دارند.
به قول یک منتقد، وزیریان در آخرین ساخته اش سعی داشته فیلمی را عرضه کند که نیم نگاهی به جامعه فرهنگی و فرهیخته قلم به دست دارد؛ فیلمی که با همه تلاشی که بر نقد جامعه مطبوعاتی دارد، عملاً به نقد کارگردان منتهی شده است.
داستان چند خطی فیلمنامه که از سکانس ابتدایی، حدس زدن فینالش کار ساده ای است، نه تنها هیچ فراز و فرودی ندارد، بلکه در سکانس های انتهای فیلم بشدت ضعیف عمل می کند و تماشاگری که تا پایان، سکانس های تکراری و خسته کننده را تحمل کرده است، نمی داند با این همه شلختگی چه کند.
فیلم نه تنها در پردازش فیلمنامه می لنگد، بلکه در بسیاری از سکانس ها با دیالوگ های زائد و تصاویری روبرو هستیم که هیچ تاثیری در پیشبرد قصه ندارد.
وزیریان سعی کرده است با نشان دادن «کسری شایگان» به عنوان نمادی از اقشار مطبوعاتی این روزگار، به نقد اعتماد و به نوعی وطن فروشی آنها به بیگانگان بپردازد؛ رویکردی که در عمل نه تنها دستاویزی برای این قضیه نیست، بلکه کارگردان با نشان دادن این مدیرمسئول مغرور و بی فکر که بدون هیچ مشورتی همه زندگی اش را به بهانه اعتماد کودکانه اش به تماسی از آن طرف آبها به باد فنا می دهد و جلای وطن می کند تا با استفاده از کمک مالی موسسه ای در سوئد زندگی بهتری برای خود در آن سوی دنیا بسازد، تماشاگر را سردرگم می کند.
ضربه اصلی از ترسیم همین دیدگاه به فیلم زده شده است؛ گویی کاراکتر «کسری شایگان» با بازی حسین یاری از آسمان آمده و نه تنها هیچ قوم و خویشی ندارد، بلکه از دار دنیا یک دوست نزدیک هم ندارد که با او این معامله عجیب را بررسی کند؛ بماند که وزیریان با تصویر کاراکتر فروغ که بی اختیار بیننده را به یاد زنان بی دست و پای سریال های تلویزیونی می اندازد که در سکوت و با چشمانی اشکبار تسلیم تصمیم شوهر می شوند، به نوعی به زنان فرهنگی این دوران نیز تاخته است؛ در این بین بازی های نه چندان دلچسب حسین یاری و مهراوه شریفی نیا که گویی کم کم به زوج هنری تبدیل شده اند، سبب شده است ارتباط تماشاگر با کاراکتر فروغ و کسری کمرنگ تر شود.
سکانسی در فیلم وجود داشت که دیدنش برای نگارنده بسیار تعجب آور بود؛ بعد از سال ها با سکانسی روبرو شدیم که زن و شوهر را بر روی یک تخت خواب نشان می داد!
با این حال فیلم موسیقی داشت که چند گام بزرگ از فیلم جلوتر بود و علیرضا کهن دیری ملودی جذابی برای این فیلم نوشته بود.
در مجموع «یک سطر واقعیت» اگر آن قدر فرهیختگان جامعه را کودن نشان نمی داد و سعی نداشت مرثیه ای باشد بر اعتماد زودهنگام و دل بستن به امیدهای واهی، می توانست حرفی برای گفتن داشته باشد، به شرطی که فیلمنامه اش را دوباره بازنویسی کند.
بماند که هنوز باورم نمی شود در زمانه ای که آدم نمی تواند به چشمانش به راحتی اعتماد کند، چگونه یکی از فرهیختگان این مملکت بدون هیچ تحقیقی این قدر عجولانه به یک تماس تلفنی دل می بندد.
«یک سطر واقعیت» دچار چند ایراد جدی در حوزه ایده و فیلمنامه و اجراست؛ ایده ای خام و نپخته و ورز نیامده با فیلمنامه ای بی خاصیت و نسبتاً ساده پسندانه و تا حدودی هم انحرافی و البته اجرایی تلویزیونی و دهه شصتی.
به قول یکی دیگر از منتقدان، این فیلم یک گل به خودی بود که از دست مدیران سینمایی در رفت.
اساساً داستان و مضمون و البته پایان بندی فیلم کاملاً هدر رفته و یک نکته بی ربط و غیر قابل باور را در محملی به ظهور و بروز رسانده، در حالی که می توانست با یک ایده پردازی و فیلمنامه خوب، فرزند زمانه خویشتن شود و اثری از آب درآید که گویا و جویای یکی از مباحث جدی و مبتلابه جامعه نخبگانی و عناصر فرهنگی و مطبوعاتی ما در طی این چند سال اخیر شود.
درست مثل همان دامی که «بی. بی. سی» فارسی و امثالش برای اهالی رسانه و اهل قلم و مطبوعاتی ها و فیلمسازان کشور طی این چند سال پهن کرده و آنها را به انحای مختلف تور کرده اند و یا گروه دیگری را به دستگیری و روانه زندان شدن مبتلا نموده اند.
«یک سطر واقعیت» اگر ایده اش را درست طراحی می کرد و این مسائل را به جای آن ایده نخ نما و دمده دهه شصتی مطمح نظر قرار می داد و بر آن مبنا فیلمنامه ای خوب می ساخت و در اجرا هم حرفه ای تر و جدی تر عمل می کرد، قطعاً می توانست به یکی از آثار خوب سال های اخیر سینمای ایران تبدیل شود.
اما متأسفانه هیچ یک از این اتفاقات در این فیلم نیفتاده و ما الان با اثری روبروییم که هیچ کدام از نشانه ها و رویکردها و رهیافت های یک فیلم قابل دفاع را چه از جهت ساختار و چه به لحاظ ایده و چه به جهت مضمون و محتوا - که همگی اینها در هم پیچیده بوده و یک کل واحد را تشکیل می دهد - ندارد.
«یک سطر واقعیت»
نویسنده: علی وزیریان
تهیه کننده: جواد نوروزبیگی
مدیر فیلمبرداری: مصطفی بافرونی و فرشاد محمدی
موسیقی: ستار اورکی
تدوین: حسن حسندوست
صدابردار: مهران ملکوتی
مدیر تولید و مجری طرح: فرشته مهدیزاده
دستیار کارگردان و برنامه ریز: داریوش جهانگیری
طراح گریم: محمدرضا قومی
چرا بايد کمککشون کنه ؟