به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از بیرجند، پاسی از نیمه شب گذشته بود که ناگهان صدای غرش بالگرد های آمریکایی سکوت صحرای طبس را در هم شکست و روستائیان اطراف منطقه که تاکنون صدای هیچ هواپیما و هلی کوپتری را در آنجا نشنیده بودند فکر کردند که شاطین بزم و جشن در صحرا به پا کرده اند.
در همین حین بود که ناگهان از آسمان صدای رعدی شنیده شد و گردو غباری مهیب صحرا را در هم کوبید و شعله های آتش از دل صحرای تاریک زبانه کشید...چه خبر شده است؟
شیطان بزرگ در پنجم اردیبهشت سال 1359، با تعدادی هواپیمای نظامی و بالگرد، حمله خویش را به ایران آغاز کرد.
این هواپیماها و بالگردها که حامل موتور سیکلت ها و جیپ های نظامی و نارنجک و توپ و مسلسل بودند، در صحرای طبس فرود آمدند تا از آن مکان، عملیات آزادسازی گروگان ها را آغاز کنند.
آنها قصد داشتند ابتدا با سلاح های شیمیایی، پاسداران جاسوس خانه را از پای درآورند و زمینه ورود بالگردها را به آنجا آماده سازند، و سپس کماندوها به طور ضربتی گروگان ها را آزاد کنند و به داخل بالگرد منتقل ساخته، بعد راهی پایگاهی شوند که هواپیماهای حمل و نقل سی ـ 130 در آن مستقر بودند.
کماندوهای آمریکا برای اجرای بهتر این عملیات، از مدت ها قبل به منطقه آریزونا اعزام شده و در شرایط سخت آنجا که شبیه به شرایط طبس بود، تمرین های لازم را انجام داده بودند تا به محض ورود به طبس، آمادگی لازم را برای اجرای طرح داشته باشند.
تجهیزات لازم آمریکایی ها در چهارم نوامبر 1979، گروه ویژه 132 نفره را به نام دلتا فورس برای حمله به ایران و آزادسازی گروگان ها تشکیل دادند و نام عملیات را"پنجه عقاب"نهادند.
برژینسکی در مورد چگونگی انجام این عملیات مىنویسد:
«طرح عملیات که پس از هفتهها بررسی و تحلیل تهیه شده بود جمعا دو روز (از 24 تا 26 آوریل 1980 برابر با 4 تا 6 اردیبهشت 1359) بطول مىانجامید.
در شب اول هشت هلی کوپتر و سه هواپیمی سی - 130 در عمق خاک ایران در وسط بیابان فرود مىآمدند.
هلی کوپترها پس از سوختگیری شبانه به نقطهی در نزدیکی تهران پرواز مىکردند و تمام روز را در انتظار فرا رسیدن شب در این نقطه توقف مىنمودند.
حمله بسوی سفارت که محل نگاهداری گروگانها بود، در شب دوم با وسایط نقلیهی که قبلا تدارک شده بود انجام مىگرفت و یک گروه جداگانه هم بری نجات "بروس لینکن" کاردار سفارت و دو تن از همکارانش به محل وزارت خارجه ایران مىرفتند.
برنامه دقیقی بری ورود به ساختمان سفارت و آزاد ساختن گروگانها پیش بینی شده بود و گروگانها پس از رهایی و شاید به همراه چند اسیر از اشغال کنندگان سفارت به استادیومی[امجدیه] که در نزدیکی سفارت قرار داشت منتقل مىشدند و به وسیله هلی کوپتر به یک فرودگاه مجاور پرواز مىکردند.
قرار بود این فرودگاه شبانه بوسیله یک گروه کماندویی اشغال شود و گروگانها و کماندوها با هواپیماهی مستقر در فرودگاه به پرواز درآیند. تمام مراحل عملیات در تاریکی شب پیش بینی شده بود و با تمرینهای مکرر بری این عملیات بوسیله گروه ورزیدهی که داوطلب انجام این ماموریت شده بودند، همه ما به نتیجه آن امیدوار بودیم.»
دولت تجاوزگر آمریکا در رابطه با چنین ماموریتی متجاوز از 5 ماه تمام در صحراهی آریزونا تعلیمات پیچیده و فشرده ی را به کماندوهی خود داده بود و از پیچیده ترین تکنیکهی نظامی اعم از تسلیحات نظامی و دفاعی تا صنایع مدرن هواپیمایی استفاده کرده و بودجه نامحدودی را بری این عملیات اختصاص داده بود.
سازمان هواشناسی آمریکا وضع جوی ایران بخصوص منطقه فرود در صحری طبس، را کاملا مورد پیش بینی علمی قرار داده بود و به علت این که هوی آن شب مهتابی بود، ورود هر نوع هوی غیرمطلوب و وقوع طوفان را بعید می دانست.
آمریکایىها به منظور رعایت اصل غافلگیری در عملیات نظامی همچنان تظاهر به تمایل بری حل مسالمت آمیز مسئله مىنمودند.
عملیات در غروب روز پنجشنبه 4 اردیبهشت 58 شروع شد و شش فروند هواپیمای130-c و نود نفر از کماندوهای آمریکا موسوم به نیروهای دلتا، از قاهره به ناو هواپیمابر Nimitz در دریای عمان منتقل شدند.
نیمه شب پنجشنبه 4 اردیبهشت ماه مطابق با ساعت 13 به وقت واشنگتن هواپیماهی مذکور و هشت فروند هلی کوپتر نفربر از عرشه ناو هواپیمابر نیمیتز برخاستند و با پرواز در ارتفاع کم و با استفاده از نقاط کور رادار ، راهی ایران شدند.پس از ورود به حریم ایران اسلامی ، یکی از هلی کوپترها در 120 کیلومتری شهر راور کرمان دچار نقص شد و ناگزیر فرود آمد. سرنشینان این هلی کوپتر دیگری منتقل شدند که پس از طی مسافتی دستگاه هیدرولیک این هلی کوپتر نیز از کار افتاد، اما توانست خود را به نام هواپیمابر نیمیتز برساند.
در هر صورت ، شش فروند هواپیمی 130 - C و شش فروند هلی کوپتر در محل مورد نظر واقع در صحری طبس در تاریکی شب فرود آمدند.
در حال سوختگیری هلی کوپترها بری اجری مرحله بعدی عملیات ، یکی دیگر از آنها دچار نقص فنی شد. با از کار افتادن این هلی کوپتر، تمام برنامه هی امریکاییها به هم خورد زیرا آنها با محاسباتی که انجام داده بودند، بری انجام مرحله بعدی عملیات حداقل به شش فروند هلی کوپتر نیاز داشتند. موقعیت به ناو نیمیتز و از آنجا به کاخ سفید گزارش شد و از رئیس جمهور کسب تکلیف شد کارتر دستور توقف عملیات و عقب نشینی را صادر کرد؛ اما سپاه شیطان در چنگال عذاب الهی گرفتار شد.
آن هنگام که آمریکاییها قصد بازگشت کردند توفانی از شن برخاست ، هواپیماها و هلی کوپترهای آمریکایی ، در حال برخاستن از زمین دچار مشکل شدند، یک هواپیما و یک فروند هلی کوپتر با هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفتند.
در اثر حادثه ، هشت تن از امریکاییها در آتش عذاب الهی سوختند و بقیه پنج فروند هواپیمی 130 - C نیز از خاک ایران اسلامی فرار کردند. برژیسکی حالت کارتر را پس از صدور دستور توقف عملیات و عقب نشینی و آتش گرفتن هواپیما و هلی کوپتر امریکایی چنین توصیف کرده است : وی بعدا سرش را میان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روی میز گذاشت ... با شنیدن این خبر به مانند مار زخمی به خود پیچید و آثار درد و نگرانی بر تمامی صورت او آشکار شد و به اطرافیانش بد و بی راه می گفت.
خیانت بنی صدر
یکی از ابعاد این جنایت هماهنگی و همکاری عناصر لیبرال و وابسته به آمریکا در اجرای هرچه دقیق تر این تجاوز نظامی بود ؛ قبل از شروع عملیات بنی صدر توسط فرماندهان نظامی منصوب خود نظیر تیمسار شادمهر ، رئیس ستاد مشترک وقت ارتش و تیمسار باقری ، فرمانده وقت نیروی هوایی به پایگاه یکم شکاری دستور جمع آوری سریع توپ های 23 میلیمتری ضد هوایی که حریم هوایی فرودگاه و پایگاه را تامین می کرد، داد .
به نحوی که باند فرودگاه تهران تا روز تهاجم بدون مراقبت بود. مشابه این دستور به پایگاههای دیگر؛ مانند شیراز ، ایستگاه رادار مشهد و...نیز ابلاغ شده بود.
پس از شکست تجاوز طبس نیز ، بلافاصله کارتر طی بیانیه ای که از طریق رادیو آمریکا در سراسر جهان پخش گردید، ضمن اعلام عدم موفقیت این طرح، اعلام داشت که اسناد طبقه بندی شده "سری" در صحنه عملیات در هلی کوپترها به جای مانده است. در واقع کارتر با این کار به بنی صدر هشدار داده بود که اسنادی که ارتباط با این طرح را بر ملا می سازد، در صحنه عملیات بر جای مانده و باید هر چه سریع تر فکری به حال آنها کرد.چند ساعت پس از این پیام کارتر، به دستور مستقیم بنی صدر که در آن زمان فرماندهی کل قوا را نیز بر عهده داشت، بمب افکن های ایران، هلی کوپتر های در شن مانده و بی دفاع را بمباران کردند!! که در این حادثه علاوه بر انهدام تجهیزات نظامی پیشرفته و اسناد سری فرمانده سپاه یزد، محمد منتظر قائم نیز به شهادت رسید.
شکست آمریکا در طبس تیر خلاصی را بر ابهت و هیمنه این کشور زد
رئیس مجمع نمایندگان خراسان جنوبی در مجلس هدف از طرح عملیات صحرای طبس توسط آمریکاییها نجات از تحقیرهای آنها در عرصه جهانی بود.
حجتالاسلام سید محمدباقر عبادی در گفتگو با خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» در بیرجند با بیان اینکه امدادهای غیبی علت اصلی شکست آمریکا در حادثه صحرای طبس بود، اظهار داشت: هدف از طرح عملیات صحرای طبس توسط آمریکاییها نجات از تحقیرهای آنها در عرصه جهانی بود.
وی تصریح کرد: شکست آمریکا در حادثه صحرای طبس به گونهای این کشور را در هم شکست که رئیس جمهور آمریکا در آن مقطع از تاریخ نتوانست رأی لازم را برای دوره بعدی ریاست جمهوری کسب نماید.
نماینده مردم بیرجند، خوسف و درمیان در مجلس اظهار داشت: عملیات صحرای طبس در شرایطی اتفاق افتاد که آمریکا از ابهت خاصی در عرصه جهانی برخوردار بود که با عنایات الهی و امدادهای غیبی و با طوفان شن این عملیات به شکست انجامید.
خداوند متعال با طوفان شن پرده دیگری از چهره زشت حاکمان غاصب برداشت
نماینده مردم طبس، فردوس، بشرویه و سرایان در مجلس در مورد حادثه 5 اردیبهشت گفت: پنجم اردیبهشت ماه و واقعه شکست مفتضحانه آمریکا در صحرای طبس، ضمن فراهم آوردن اتحاد و یکپارچگی بیشتر نیروهای انقلابی ایران، حقانیت انقلاب اسلامی را در جامعه بین المللی به اثبات رسانید و در جریان واقعه طبس، چهره دشمن واقعی انقلاب بیش از هر زمانی نمایان تر و الهی بودن انقلاب با رستاخیز شن ها به امر خدای متعال برای جهانیان روشن شد.
محمدعلی عبداله زاده ادامه داد: در حقیقت، خداوند متعال با طوفان شن پرده دیگری از چهره زشت حاکمان غاصب برداشت و تجاوز آشکار و مغایر با قوانین و موازین بین المللی آنان را به نمایش گذاشت و شکست آمریکا در صحرای طبس، توانست بار دیگر نظریه پیروزی فن آوری بر ایمان را مردود و اعتبار جهانی انقلاب اسلامی را تثبیت نماید.
وی اظهار داشت: واقعه صحرای طبس از آن جهت مورد اهمیت است که نظام مردمی جمهوری اسلامی ایران مورد عنایات باری تعالی بوده و حتی عواملی حقیر و ناچیز مانند ریگ و گرد و غبار بیابان هم می تواند ، ماشین جنگی دشمن را در هم بکوبد و منهدم سازد.
نماینده مردم طبس، فردوس، بشرویه و سرایان در مجلس تصریح کرد: به هر حال آنچه در طبس واقع شد، بدون شک مصداقی دیگر از سوره ی مبارکه فیل بود و پنجم اردیبهشت 1359 عام الفیل دیگر و کارتر مظهر استکبار جهانی ابرهه ای دیگر بود و رحمت خداوندی مثل همه ی زمان های تاریخ بر مؤمنان رخ نمود.
عبدالله زاده یاد آور شد: آنچه گذشت نه تنها یک واقعه ی ساده و زودگذر و فراموش شدنی نبود، بلکه تمثیل و ذکری است همیشگی و ماندنی برای کسانی که با چشم دل خویش جز آنچه هست می بینند و تذکر دیگری است بر اثبات قدرت فائقه و تامه ی الهی و بر وهن و سستی کید و مکر دشمنان خدا
که بدانند همواره دست توانمند الهی پشتوانه نظام با برکت جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.