گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، وارد مسجد دانشگاه تهران که می شوی با وجود اینکه همه خیلی جمع و جور و به قول معروف دوستانه نشسته اند، جایی برای نشستن نیست.
چند نفر از دانشجویان گوشه ای از مسجد جمع شده اند و درس می خوانند آن هم از نوع «هُل هُلکی اش!» آنها دلیل این همه عجله رانزدیک شدن به ساعت 11:30 و شروع سخنرانی حاج آقای پناهیان عنوان می کنند.
سخنرانی حجت الاسلام پناهیان که آغاز می شود انگار همه بدن دانشجوها گوش می شود تا سخنان او را بشوند؛ دیگر از همهمه ای که در مسجد بود، خبری نیست. دانشجویان کتاب هایشان را گوشه ای می گذارند و تمام حواس شان به تلویزیون است.
حجت الاسلام پناهیان از فرصتی که اعتکاف در اختیار انسان قرار می دهد، می گوید: اعتکاف یکی از فرصت های بسیار عالی است که بتوانیم به دنیا به صورت کلی نگاه کنیم. بعد از اعتکاف بعضی ها تغییر می کنند و از دنیا دل می بُرند و می توانند به عالم بالاتر بروند.
و بعد می گوید: خدایا دنیا را آنچنان که هست به ما بشناسان.
تعدادی از حاضران آمین می گویند؛ پناهیان حاضران را ترسو لقب می دهد و می گوید: شما می ترسید آمین بگویید؛ چون اگر واقعا خداوند دنیا را آنگونه که هست به ما بشناساند، وضعیت دنیا به هم می خورد و دیگر کسی از دنیا لذت نمی برد!
و بعد اضافه می کند: وقتی سن ازدواج می گذرد، دیگر جوانان همدیگر را نمی پسندند؛ حال فکر کنید چشم و گوشتان نسبت به دنیا باز شود و دنیا را بشناسید، دیگر حاضر به زندگی در این دنیا نیستید چه برسد به ازدواج.
در این دنیا انسان ها از خودشان فیلم و عکس می گیرند؛ چون شیرینی های این دنیا ثابت نیست. انسان های دیوانه لحظات شیرین این دنیا را با فیلم و عکس نگ می دارند؛ چون در آخرت لحظات شیرین تمام نمی شود، اصلا ما مال این دنیا نیستیم.
پناهیان که حالا دانشجوها را با جمله های متفاوتش به فکر انداخته، این طور ادامه می دهد: یک نفر به من گفته بود پدرش خیلی اذیتش می کند، به او گفتم خدا را شکر که متوجه شدی مشکل زندگی ات چیست؛ چون در این دنیا یا کسی سرطان دارد، یا پدرش اذیتش می کند یا مادرش و درد تو هم معلوم شده است. چون خدا می دانست حالت با پدرت گرفته می شود، این طور پدری را نصیبت کرد.
پناهیان خطاب به دانشجویان پسر دانشگاه تهران اضافه می کند: دانشجویان پسر این دانشگاه احساس می کنند چون در این دانشگاه قبول شده اند باید 21 میلیون دختر با رزومه جلوشان قرار دهند تا انتخاب کنند در حالی که اینگونه نیست و خدا سرنوشت انسان ها را تعیین می کند.
خدا به انسان گوشت، پوست و استخوان داده است و بعد از یک زمانی آنها را می گیرد؛ هر قدر هم که از کرم حلزون استفاده کنید، باز پیر می شوید.
حجت الاسلام پناهیان در پایان مراسم روضه امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) را می خواند و صدای گریه فضای مسجد را پر می کند.
بعد از پایان سخنرانی دانشجویان آماده وضو و نماز می شوند. در این میان دختری که مدام با گوشی موبایلش صحبت می کند و از لحن صدایش پیداست مشکلی دارد؛ می گوید: ایام اعتکاف، ایام راز و نیاز واقعی با خداست؛ چون در طول 3 روز اعتکاف به هیچ چیز جز خدا، مرگ و آخرت فکر نمی کنی و تمام حواس انسان صرف معبود خود می شود؛ به اینجای صحبت که می رسد، اشک از چشمانش سرازیر می شود.
او می گوید: مادرش چند سالی ست مریض شده است و توانایی حرکت ندارد و در این 3 روز فقط از خدا شفای مادرش را طلب کرده است.
زهرا احمدیان که به قول دوستانش شوخ طبعی اش در مسجد هم گل کرده است، با خنده می گوید: امسال بار سومی است که به مراسم اعتکاف می آیم؛ البته دفعه قبل با سرم به مراسم اعتکاف آمده بودم! در چنین مراسمی اگر فقط یک نفر باشد که عبادتش مورد قبول خداوند قرار گیرد، قطعا دیگران هم از حضورش استفاده می کنند و لطف خداوند شامل حال همه افراد حاضر در این مراسم می شود.
بهاره کریمی هم که سخت مشغول درس خواندن است، می گوید: با اینکه در این ایام دانشجویان باید به امتحاناتشان برسند اما حضور در این مراسم نه تنها استرس مان را زیاد نمی کند؛ گویی امتحاناتی که در این دوره برگزار می شوند، نسبت به دیگر امتحانات راحت ترند. حضور در این مراسم به انسان آرامش قلبی می دهد و روح انسان جلا می دهد؛ قصد دارم سال های آینده هم در مراسم اعتکاف شرکت کنم.