آرزویم این است تپه‌های مانیتور تبدیل به دشت نشود...
بازنشر/تقدیم به جانباز شهید رضازاده؛
این روزها بدون تو سخت است اما تنها آرزویم این است که تپه‌های مانیتور تبدیل به دشت نشود و من ....
تعداد نظرات: ۱۸
سجاد
-
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
من شرمنده ام ببخشيد و اينم ميدونم هواي شهر بزاي شما کشنده تر از عامل اعصاب و گاز خردله عزيزم تو بايد بري اينجا ديگه هواش براي ريه هاي آسموني تو خوب نيست با اينکه جنگو نديدم منم دلتنگ رفيقات ميشم
مبارز
-
۱۳:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
من اماده جنگ شدم.منتظر انعكاس اخبار شما هستم.
مصطفي
-
۱۴:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
فوق العاده بود
خدايا مارا شرمنده انها نکن
احمدي
-
۱۴:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
خيلي خجالت ميکشم وقتي چنين بزرگواراني رو مي بينم و به راحتي از کنارشون ميگذرم
از اين جانباز عزيز قلباً مي خواهم حلالم کندو در آخرت هم از رفقاي شهيدشون طلب حلاليت براي اين بنده ي حقير سراپا تقصير بگيرند
محمدصادق
-
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
تمام اخلاص در عکس ايشان نمايان
مولايي
-
۱۴:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
من کجا و دعا براي کسي که با تمام وجودش به محضر خدا شتافته کجا
سعيد
-
۱۴:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
انقدر بغض در گلويم پيچيد
که نتوانستم جلوي اشکهاي چشمانم را بگيرم
به نظرم چشمانم ايشان را بهتر از خودم شناخته است
محمد امين
-
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
در خانه اين مطلب را داشتم براي خودم با صداي کمي بلند مي خواندم
که صداي گريه مادرم را شنيدم و ادامه را آرام در دل خواندم
حجت حسني
-
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
ديگر زمين براي نفس هات تنگ شد
آن چشم هاي خفته ي بابا قشنگ شد
***
مردانه درد شهر خريدي به جان ولي
همراز درد هاي تو قرص و سرنگ شد
***
سربند و چفيه اي که کنارت گذاشتي
همراه زخم هاي تو سوغات جنگ شد
***
بايد که آسمان بنشيند به پاي تو
ديگر زمين براي نفس هات تنگ شد
محمدعلي
-
۱۷:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
غمي در اين نوشته بود که با شعر شما نمناک شد
...
-
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۱
كاش يكم پوشش بيشتري ميداديد اين از خدا بي خبرا لااقل فقط ببينن نه تحت تاثير قرار بگيرن
محمد313
-
۲۳:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۱
شــــــــــهدا شـــــــــرمنده اي...
محمد313
-
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۱
دعوا سر سربند يا فاطمه بود...
علي مقدم
-
۱۸:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۴
نفساي آخر بود، روي تخت بيمارستان توي يه شهر غريب و آدماي غريب
همه چيز آماده بود ولي نه اين جا و يه جايي غير از اين جا
همه آماده بودن که يه سري نباشن که ديگه اذيت نشن
ولي خودش...
ولي خودش به فکر بود. به فکر پرواز...
تا خدا
دانشجو
-
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۶
امشب دل از ياد شهيدان تنگ دارم

حال و هواي لحظه هاي جنگ دارم
علوي
-
۱۸:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
آدماي از جنگ خسته! از هر چي بوي جنگ مي‌ده خسته!
آدماي از جنوب و غرب خسته! از حلبچه و شلمچه خسته!
از خرمشهرو آبادان و دزفول و مهران و دهلران و قصرشيرين و طلاييه و هويزه و ... از ايران و ايراني خسته!
آدماي آشناي بازار بورس و قيمت دلار و سکه، آدمايي که نبضتون بسته است به واکنش بازار به نتايج انتخاباتي که توش هرگز راي نمي‌ديد!
باور کنيد که آدمايي هستند خيلي خيلي خيلي مهم‌تر از شما که از شما و تمام دل‌مشغولي‌هاتون خسته‌اند!
آدمايي که خيلي هم مهم نيست مانيتورها چي در مورد حال و روزشون مي‌گن! اونا سالهاست زنده‌تر و سالم‌تر از ماهان و زنده بودن ما منوط به اينه که مانيتور قلبمون چقدر شکل ضربان‌هامون رو شبيه ضربان قلبشون نشون مي‌ده!
باور کنيد يا نکنيد مهم نيست
ما از شما خسته‌ايم نه سرفه سينه نسل جنگ
مهرزاد
-
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
خوش بحالتان که هرروز بالا و بلاتر ميرويد و هرروز روحتان بزرگ و بزرگتر ميشود-بد به حال ما که هنوز اندر خم يک کوچه ايم.
بدون نام
-
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
بغضي مانده درگلو وفقط يک جمله ميتوانم بگويم شهدا حلالمان کنيد
ارسال نظرات
آخرین اخبار