میلاد شرفی در گفتوگو با خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» در خرم آباد، بیان داشت: فقدان رهبری کاریزما در انقلاب مصر این انقلاب را به یک انقلاب بی سر تبدیل کرد، بر همین اساس این نگرانی همیشه وجود داشت که انقلاب مصر از مسیر جریان بیداری اسلامی منحرف شود در هر حال امروز شاهدیم که پس از گذشت دو سال این انقلاب به دلیل خلاء نقش محوری شخیصیتی مانند ولی فقیه، دچار بحران شده است.
وی افزود: بارها در تاریخ انقلاب اسلامی ایران شاهد بحران هایی شدید تر از بحران امروز مصر بوده ایم؛ اما با وجود نقش کلیدی ولی فقیه چه در زمان رهبری امام خمینی (ره) و چه در زمان زعامت رهبر معظم انقلاب تمامی این بحران ها را با کمترین هزینه ها پشت سر گذاشته ایم.
دبیر مجمع هماهنگی تشکل های دانشجویی لرستان گفت: بحران 18 تیر سال 1378 از آن دسته بحران هایی بود که می توانست گریبان انقلاب ایران را به مانند بحرانی که امروز گریبان انقلاب مصر را گرفته است، بگیرد؛ اما تنها عاملی که باعث عبور از این فتنه با کمترین هزینه شد نقش کلیدی ولی فقیه بود که مردم را برای دفاع از انقلاب خود به صحنه کشاند.
شرفی ادامه داد: یک سال حکومت مرسی بر مصر تجربه خوبی برای اثبات نقش ولی فقیه در راس حکومت اسلامی است؛ چرا که بحران اخیر این کشور نشان داد که تنها انتخاب رئیس جمهور در یک قالب دموکراتیک نمی تواند ضامن بقای یک حکومت مبتنی بر اسلام سیاسی باشد.
وی تصریح کرد: متاسفانه سردمداران انقلاب مصر بجای آنکه نوع نظام اسلامی در ایران را به عنوان الگوی تشکیل حکومت در این کشور قرار دهند، آمدند و اسلام سکولار ترکیه را به عنوان الگو قرار دادند.
دبیر مجمع هماهنگی تشکل های دانشجویی لرستان گفت: حاکمیت اسلام سکولار در ترکیه نه تنها نتوانسته است قوانین و موازین اسلامی را در این کشور پیاده کند؛ بلکه با توجه به 30 میلیون مخالفی که در کشور ترکیه وجود دارد رویای دموکراسی در این کشور هم به وقوع نپیوسته است، با این حال انتخاب چنین الگویی برای تشکیل نظام حکومتی در مصر اشتباهی بود که از جانب سران انقلابیون و در راس آنها اخوان المسلمین به وقوع پیوست.
شرفی در پایان خاطرنشان کرد: اگر قرار است که در کشورهای اسلامی دموکراسی مطابق با موازین اسلامی شکل بگیرد تنها الگوی موفق که پس از گذشت بیش از 30 سال کارآمدی آن به اثبات رسیده است، اسلام سیاسی حاکم بر ایران است؛ با این حال اگر امروز انقلاب مصر دچار بحران شده است نباید این بحران را به گردن ناکارآمدی اسلام سیاسی بیندازیم؛ بلکه باید این بحران را متوجه انتخاب نادرست اسلام سکولار برای حاکمیت بر این کشور بدانیم.