گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ حوزه فرهنگی دانشگاه ها از مواردی است که دولت های قبل کمتر به آن توجه می کردند، به طوری که به عنوان فوق برنامه به این حوزه نگاه میشد، اما در دولت نهم و دهم با توجه به توصیه های مقام معظم رهبری مبنی بر توجه به این حوزه، فعالیت هایی صورت گرفت.
در این راستا به گفت و گو با دکتر غلامرضا خواجه سروی، معاون فرهنگی وزارت علوم نشستیم که مشروح آن را در زیر می خوانید:
«خبرگزاری دانشجو» - وضعیت فرهنگی دانشگاه ها در اواخر دولت نهم چگونه بود و اکنون به چه مرحله رسیده است؛ در واقع حوزه فرهنگی دانشگاه ها از کجا به کجا رسیده است؟
خواجه سروی: زمان روی کار آمدن دولت نهم دانشگاه ها و به طور کلی آموزش عالی کشور از نظر فرهنگی حالت بی سرپرستی داشت؛ بیشتر نگاه فوق برنامه ای به امور فرهنگی در دانشگاه ها حاکم بود و وقتی که صحبت از کار فرهنگی در دانشگاه ها به وجود می آمد ذهن همگان به کار سیاسی آن هم به یک تشکل خاص منحرف می شد. در واقع این تشکل امور سیاسی دانشگاه ها را در دست داشت و با حمایت وزارت علوم وقت کارهای مدنظر خود را انجام می داد. کار سیاسی که توسط این تشکل انجام می شد بیشتر فعالیت های سیاسی کاری بود نه کار سیاسی و همین مسئله باعث به وجود آمدن دانشگاه سیاسی ای شده بود که از مسیر اصلی خود خارج، و به کارهای فرعی می پرداخت.
در اساسنامه وزارت علوم قید شده که دانشگاه سه وظیفه تولید علم، تربیت کادر و گسترش علم را بر عهده دارد، در حالی که در آن زمان دانشگاه از این مسیر خارج شده بود. علاوه بر آن از نظر تشکیلاتی، امور فرهنگی در خود ستاد معاونت فرهنگی ادغام شده و به یک دفتر امور فرهنگی تبدیل شده بود و در دانشگاه ها نیز امور فرهنگی و فوق برنامه با هم ترکیب شده بود؛ آن زمان دانشگاهیان بیشتر از نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها انتظار داشتند که متولی امور فرهنگی باشد؛ چون امور فرهنگی از سوی دولت به یک کار سیاسی تبدیل شده بود. علاوه بر آن چون می خواستند امور فرهنگی را در جهت مقاصد سیاسی خاص هدایت کنند، به خاطر همین زمانی که کار انجمن اسلامی به پایان می رسید دولت به سمت تشکیل انجمن های جدید می رفت که آخرین آنها نیز انجمن های علمی دانشجویان بود. نتیجه انجام چنین کارهایی باعث ایجاد دانشگاه سیاست زده ای بود که به دولت نهم تحویل داده شد.
برداشت عمومی آن زمان از دانشگاه ها و فضای آن در واقع فضای لائیک و بی دینی بود؛ در واقع نگاه عمومی مطلوبی نسبت به دانشگاه ها وجود نداشت؛ از سوی دیگر این نگرانی از سوی جمهوری اسلامی وجود داشت که دانشگاه ها از دست نظام خارج شود. این برداشت، برداشت عمومی بود نه واقعیت، ولی متاسفانه در کشور ما برداشت عمومی تاثیر بیشتری بر جامعه دارد.
سند دانشگاه اسلامی در دوران اصلاحات مغفول ماند؛ در حالی که این سند مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده و وزارت علوم نیز در تصویب آن نقش بسیاری را بر عهده داشت؛ با این حال این سند اجرایی نشد. علاوه بر آن دانشگاه ها از نظر امور فرهنگی ساختار مناسبی نداشتند و به نوعی دچار سردرگمی و سیاست زدگی شده بودند. مسئله مهم این است که آن زمان دانشگاه ها مقاصد خاصی را دنبال می کردند؛ به طوری که طراحی یک جشنواره فرهنگی به گونه ای اجرا می شد که نتیجه آن اباحه گری امور فرهنگی بود، به طوری که حتی در بسیاری موارد خود شورای عالی انقلاب فرهنگی به مسئله ورود پیدا می کرد.
به طور مثال یک جشنواره فرهنگی در استان آذربایجان غربی برگزار شد که سرانجام آن جشنواره، رقص مختلط در سواحل کشور بود. به یاد داریم که که آن زمان دغدغه بسیاری از انجمن های اسلامی این بود که هر روز یک رفراندوم برگزار کنند؛ در واقع این گونه کارها جزو فعالیت های فرهنگی دانشگاه ها محسوب می شد! البته انجمن اسلامی مستقل، انجمن تحکیم دانشگاه شیراز، جامعه اسلامی دانشجویان و نهاد مقام معظم رهبری فعالیت هایی را در زمینه فرهنگی در دانشگاه ها انجام می دادند، ولی در فضای فرهنگی دانشگاه ها به نوعی سیاسی کاری شده بود.
به عبارت دیگر فضای فرهنگی دانشگاه ها متولی خاصی نداشت؛ یکی از دغدغه های مهم دولت نهم و به تبع آن وزارت علوم این بود که دانشگاه ها از نظر فرهنگی در مسیر درست خود قرار بگیرند؛ یکی از اولین اقدامات زاهدی احیای معاونت فرهنگی در وزارت علوم بود که این مسئله نشان دهنده احیای ساختار فرهنگی در دانشگاه ها است؛ البته این مسئله در دولت دهم تکمیل شد و انشاءالله در دولت های بعدی نیز کامل تر خواهد شد. ما از نظر منابع انسانی در حوزه فرهنگی دچار ضعف بودیم و الان نیز این مشکل وجود دارد، بنابراین باید این گونه نیروها تربیت شوند.
در دولت نهم و به تدریج در دولت دهم تشکیل معاونت های فرهنگی مستقل در دانشگاه ها انجام شد و الان این مسئله به قانون تبدیل شده است؛ هدف از انجام این کار این بود که ما با تشکیل معاونت های فرهنگی امور فرهنگی دانشگاه ها را از انحرافی که در آن ایجاد شده بود به مسیر اصلی بازگردانیم که لازمه این کار کار سیاسی است نه سیاسی کاری.به نظرم در طول این 8 سال تلاش شد که امور اجتماعی، دینی، سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی دانشجویی در کنار همدیگر نشان داده شود؛ چون ایجاد توازن این مسائل کار بسیار مهمی است.
یکی از انتقاداتی که در طول این چند سال مطرح شده این است که دانشگاه ها مانند دوره های قبل سیاسی نیستند؛ دلیل ما برای این کار این است که ما سبک دوره گذشته را قبول نداریم؛چون آنها دانشگاه ها را به عنوان لشکر می خواستند و از آنها برای پیاده کردن مقاصد حزبی خود استفاده می کردند؛ در حالی که ما دانشگاه ها را برای خدمت به نظام می خواهیم نه برای فرد خاصی. اگر ما نیز می خواستیم همانند دوره قبل به دانشگاه ها نگاه کنیم می توانستیم کار سیاسی در دانشگاه انجام دهیم؛ چون دولت نهم و دهم نیز در دانشگاه ها طرفدارانی دارد که شاید بتوان گفت از نظر عده و عده نیز بیشتر از دوره قبل هستند.
در دولت نهم و دهم دانشگاه ها از نظر تشکیلاتی و ساختار کار فرهنگی دارای شکلی خاص شدند و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز از آن حمایت کرد؛ مهمترین مسئله این است که در آن زمان دانشگاه هابرنامه مشخصی برای امور فرهنگی خود نداشتند؛ ولی در دولت نهم و دهم دو برنامه دانشگاه تمدن ساز وسند تحول آموزش عالی باعث حرکت دانشگاه ها به سمت تقویم فرهنگی و برنامه راهبردی و برنامه 5 ساله شد. البته مهمترین نقصی که هنوز نتوانستیم آن را برطرف کنیم بحث بودجه و امکانات پشتیبانی دانشگاه ها است؛ البته در طول این سالها کارهایی انجام شد که مهم ترین آن هم مکلف کردن هئیت امنای دانشگاه ها به جداسازی بودجه های فرهنگی از سایر بودجه ها بود که باید بر هزینه کرد این بودجه ها نظارت صورت بگیرد.
اکنون همه منتقدان و موافقان اذعان دارند که دانشگاه ها نسبت به سال 84 به دانشگاه های واقعی تبدیل شده و به کارهای اصلی خود می پردازند؛ البته انتقادهایی هم وجود دارد ولی رویکرد اصلی این بود هکه امور فرهنگی دانشگاه ها بر اساس سند دانشگاه اسلامی انجام شود و نتیجه آن هم این بود که در انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم با وجود حضور تمامی کاندیداها در دانشگاه ها ولی کوچک ترین تنشی در دانشگاه ها ایجاد نشد.
نزدیک به 2 هزار و 400 کرسی آزاداندیشی در طول این 8 سال بدون کوچک ترین تنشی برگزار شده و این مسئله نشان دهنده تلاش همه نیروهای فرهنگی در دانشگاه ها است در طول این 8 سال در دانشگاه ها هم افزایی انجام شده؛ البته کار فرهنگی در وزارت علوم به نوعی کار تمامی نشدنی است؛ زیرا در مهر هر سال نیروهای جدیدی به دانشگاه ها اضافه می شوند که باید برای آنها برنامه فرهنگی جدیدی تنظیم شود.
یکی از اصول مهم در مکتب تشییع اصلاح است و به قول شهید مطهری اصل اصلاح مربوط به مومنین است و دانشگاه ها نیز از این امر مسثتنی نیستند؛ در امور فرهنگی رویکردمان ایجابی است و در بحث عفاف و حجاب نیز رویکرد ایجابی را دنبال کرده ایم و تلاش مان بر این بود که تمام 17 وظیفه ای را که شورای عالی انقلاب فرهنگی بر عهده وزارت علوم گذاشته را انجام دهیم. معتقدم عفاف و حجاب در طول این چند سال وضعیت بهتری پیدا کرده و اگر این روند ادامه داشته باشد قطعا وضعیت عفاف و حجاب از این نیز بهتر خواهد شد؛ ما قائل به افراط و تفریط در کارهای فرهنگی نیستیم.
ما در طول این 8 سال از 3 هزار مقاله علمی و پژوهشی به مرز 35 هزار مقاله رسیدیم؛ در واقع دانشگاه ها باید احساس آرامش کنند تا بتوانند مقاله علمی و پژوهشی تولید کنند؛ علاوه بر آن با توجه به وضعیت تحریم کشور کارهای بسیار بزرگی در صنعت کشور انجام می شود که همگی آنها با همکاری دانشگاه ها صورت گرفته است. به طور مثال تولید بنزین و ادامه برنامه های هسته ای ایران با کمک دانشگاه ها انجام شده است.معتقدم اگر می خواهیم دانشگاه های ما نسبت به گذشته کارآمدتر باشد باید برنامه فرهنگی تدوین شده دانشگاه ها را به تدریج عملی کنیم.
خبرگزاری دانشجو: برخی از دانشگاه ها از برگزاری کرسی های آزاداندیشی ممانعت می کردند، چند درصد از اساتید دانشگاه ها به این نتیجه رسیدند که این نوع کرسی ها باید در دانشگاه ها برپا شود و مشکلات کرسی های آزاداندیشی چیست؟
خواجه سروی: شکل گیری کرسی آزاداندیشسی در دانشگاه ها به معنی ایجاد یک فرهنگ جدید به نام فرهنگ گفت وگو است. ایجاد این فرهنگ در دنیای غرب نزدیک به 200 سال طول کشید. به طور مثال در فرهنگ دموکراتیک یا لیبرال دموکراسی غربی هزینه های بسیاری برای ایجاد این فرهنگ رداخت شده است. زمانی که می خواهیم چنین فرهنگی را در کشور ایجاد کنیم نیاز به به یک فرهنگ جدید داریم که طبیعتا باید در بسیاری از مسائل و مقررات تغییراتی انجام دهیم.
یقین داشته باشید که اگر غیر از مقام معظم رهبری فرد دیگری موضوع کرسی های آزاداندیشی را مطرح می کرد هیچ کس در کشور آن را نمی پذیرفت؛ دلیلش هم این است که در جامعه ما چنین مسائلی معمول نیست؛ در واقع کرسی های آزاداندیشی مانند کارهای خط شکنانه ای است که حضرت امام در اوایل انقلاب انجام می دادند و موضوعات این چنینی اگر کسی غیر از رهبری آن بیان می کردند تمامی افراد حتی مسئولان فرهنگی با آن مخالفت می کردند. از نظر فرهنگی کشورمان، کشوری است که در گذشته نظام شاهنشاهی در آن حاکم بوده است و آن زان اینگونه مسائلوجود نداشته است؛ به همین دلیل ایجاد تغییر فرهنگی در یک کشور زمان بر است. ایجاد انقلاب اسلامی در کشورمان به معنی تغییر فرهنگی در کشور نیست به همین دلیل ایجاد چنین برنامه هایی در کشور نیاز به زمان دارد.
زمانی که بحث کرسی آزاداندیشی مطرح شد طبیعتا ابهاماتی برای دستگاه های امنیتی و دانشگاه ها به وجود آمد و همین مسئله باعث کند شدن حرکت کرسی های آزاداندیشی شد. سال 80 بود که مقام معظم رهبری برای اولین مسئله کرسی های آزاداندیشی را مطرح کردند و در سال 88 نیز حضرت آقا مجددا این مسئله را مطرح کردند. به همین دلیل ما اجرایی کردن کرسی های آزادانددیشی را در دانشگاه ها برای خود وظیفه محسوب کردیم؛ البته دانشگاه ها نیز در این زمینه همکاری بسیار خوبی با وزارت علوم انجام دادند و این طراح به خوبی اجرا شد.
کرسی های آزاداندیشی از نظر کیفیت ها با هم تفاوت هایی داشت و موضوعات مختلفی در آن مطرح می شد؛ ولی نکته مهم و اساسی آغاز این کار بود؛ ما معتقدیم که باید چنین کاری در دانشگاه ها شروع می شد تا به تدریج موانع آن برطرف شود.
به یاد دارم اولین بار 16 آذر 88 بود که به دانشگاه ها تاکید کردیم که بدون داشتن آیین نامه مشخص مجاز به برگزاری کرسی های آزاداندیشی هستند؛ دانشگاه امیرکبیر نیز اولین دانشگاهی بود که کرسی آزاداندیشی برگزار کرد. دانشگاه ها معتقد بودند که باید مکانی برای آموزش افراد در این زمینه شکل بگیرد؛ یعنی به نوعی پیش کرسی آزاداندیشی در مکان های خاص برگزار شود؛ به همین دلیل ما مکانی را به عنوان باشگاه آزاداندیشی دانشگاهیان در دانشگاه ها ایجاد کردیم که دستورالعمل آن نیز ابلاغ شده بود. علاوه بر آن در طول ترم برخی از کلاس های درس در کرسی های آزاداندیشی تبدیل شده بود.
کرسی های آزاداندیشی در دو حالت ثابت و متغیر برگزار می شوند؛ علاوه بر آن شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز یک ماده واحده را تصویب کرد تا که هر کسی که در کرسی های آزاداندیشی اظهارنظری می کنند توسط هیچ فردی مورد تعقیب قرار نگیرد و رئیس جمهور نیز به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی این ماده را ابلاغ کرد. نکته بسیار مهم این است که هیچ فردی حق تحت تعقیب قرار دادن دانشجویانی که در کرسی های آزاداندیشی اظهارنظر می کنند را ندارد؛ در واقع اصل کرسی های آزاداندیشی به گونه ای است که اگر اصحاب کرسی صلاح بدانند که مطالب عنوان شده در آن کرسی منتشر نشود؛ هیچ فردی حق انتشار آنها را ندارد.به عبارت دیگر هیچ خط قرمزی در بیان سوالات و اشکالات در کرسی های آزاداندیشی وجود ندارد؛ با این حال در این کرسی ها نباید به کسی توهین شده و حرمت ها شکسته شود. هدف ما از برگزاری این کرسی ها، آزاداندیشی است و باید در این کرسی ها فکر و اندیشه تولید شد به همین خاطر برای کرسی ها داوری در نظر گرفته شده است.البته وجود برخی موانع در کرسی ها طبیعی است و امیدوارم این برنامه ادامه داشته باشد.
در حوزه فرهنگی کشور ما قانونی به عنوان ارزیابی و سنجش وجود نداشت که این مسئله به تدریج در دولت دهم به عنوان کارنامه فرهنگی دانشگاه ها شکل گرفت؛ کارنامه فرهنگی در حقیقت نتیجه یک ارزیابی و سنجش علمی از کارهای فرهنگی انجام شده دانشگاه ها بود. یک ماه دیگر کارنامه فرهنگی دانشگاه ها منتشر خواهد شد و البته در این کارنامه تعداد دانشجویان، امکانات، بودجه و .... دانشگاه ها در نظر گرفته شده است.
با انتشار کارنامه فرهنگی در طول این چند سال وضعیت دانشگاه ها از لحاظ تغییرات زیادی کرده است؛ زمانی که اولین کارنامه فرهنگی منتشر شد دانشگاه ها تلاش کردند که فعالیت های خود را از لحاظ کمی وکیفی در حوزه فرهنگ افزایش دهند و برنامه های خود را بر اساس اهداف تعیین کنند؛ به همین دلیل برنامه های فرهنگی دانشگاه ها مسیر اصلی خود را پیدا کرد. زمانی که می گوییم دانشگاه ها باید تقویم فرهنگی داشته باشند به این دلیل است که دانشگاه ها فعالیت های فرهنگی خود را بر اساس آن تقویم تنظیم کنند.
خبرگزاری دانشجو: اصلاح طلبان تمایلی برای ورود به بخش های خاص دولت یازدهم مانند دانشگاه دارند؛ به نظر شم آیا علت تمایل آنها طبیعی است و چرا چنین تمایلی در آنها وجود دارد؟
خواجه سروی: به نظر من این وجود چنین تمایلی در اصلاح طلبان طبیعی است؛ اصلاح طلبی از ویژگی های مومنین است ولی منظور اصلاح طلبان حوزه سیاست هستند. چون اصلاح طلبان در دانشگاه ها و محیط های روشنفکری دارای پایگاه اجتماعی هستند و یا حداقل اینگونه به نظر می رسد؛ بنابراین طبیعی است که اطلاح طلبان به پایگاه خود نظر داشته باشند.
زمانی که اصلاح طلبان حزب مشارکت را تشکیل دادند اسم آن را حزب جبهه مشارکت گذاشتند؛ وقتی می گوییم جبهه منظورمان گروه های مختلفی هستند که دارای وزن و قدرت باشند و حتی بتوانند اهداف خود را مورد سنجش قرار دهند. تصورم این است که آنها دوست دارند به پایگاهی که برای خود تعریف کرده اند بازگردند و آن را در دست خود بگیرند. به طور مثال وقتی آنها دنبال تصدی بر وزارت علوم هستند؛ در واقع به دنبال انجام کارهای سیاسی در این وزارتخانهاند؛ تا از این طریق دانشگاه ها را به ابزاری برای فشار به نظام تبدیل کنند و از این طریق از نظام امتیازگیری کنند. شاید اصلاح طلبان می خواهند از این طریق و در پناه دولت جدید به اهدافی که در گذشته به آنها نرسیده اند، دسترسی پیدا کنند؛ یعنی همان برنامه های دوران اصلاحات را به شکل جدیدترین به اجرا بگذارند . البته همه اصلاح طلبان اینگونه فکر نمی کنند و عده ای از آنها به دنبال خدمت به نظام هستند؛ ولی چون این مسئله، مسئله جبهه اصلاح طلبان است ممکن است برخی از آنها به دنبال کسب قدرت از طریق تصدی بر وزارت علوم باشند که آنها این مسئله را از لحاظ سیاسی درست محاسبه کرده اند؛ چون دانشگاه در کشور ما از جایگاه مهمی برخوردار است و اصلاح طلبان جایگاه مناسبی را برای دستیابی به قدرت انتخاب کرده اند که از طریق آن می توانند دولت آینده را نیز در دست بگیرند. البته دولت آقای روحانی، دولت اصلاح طلبان نیست.
دانشگاه به عنوان یکی از جایگاه های اجتماعی و فرهنگی مهم در کشور به شمار می رود که از این طریق آن می توان به پایگاه های قدرت دست یافت؛ علاوه بر آن وزارت آموزش و پرورش، وزارت ارشاد و وزارت ورزش و جوانان نیز به عنوان دیگر یگاه های قدرت محسوب می شوند و اگر شاید دسترسی به این جایگاه ها نیز جزو اهداف اصلاح طلبان باشد. به اعتقاد ما دانشگاه باید در اختیار نظام جمهوری اسلامی باشد و حتی دولت جدید نیز باید تلاش کند که کاری که در وزارت علوم انجام گرفته در مسیر خود باقی مانده و تقویت شود؛ دولت جدید باید سعی خود را انجام دهد تا دانشگاه به پایگاهی برای قدرت و ثروت تبدیل نشود. با این حال تصورمان این است که افراد بسیاری دوست دارند که دانشگاه به چنین پایگاه هایی تبدیل شود.
خبرگزاری دانشجو: شعارهای آقای روحانی را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید؟
خواجه سروی: قاعدتا دولتی که شعارش اعتدال و میانه روی است نباید اجازه دهد که آموزش عالی کشور دچار مسائل سیاسی زودگذر شود و این موضوع با شعار این دولت همخوانی ندارد؛ مگر اینکه دولت روش خود را تغییر دهد که این مسئله در دولت های مختلف اتفاق افتاده است. بر اساس شعارها دولت جدید معتقد است که آموزش عالی و وزارت علوم باید بر اساس برنامه های نظام جمهوری اسلامی فعالیت کند و به عقیده من دولت نیز باید به آنها کمک کرده تا وزارت علوم بتواند مرجعیت علمی را در کشور تقویت کند.
طبیعتا مدیرانی که با دولت سازگاری بیشتری دارند باید روی کار بیایند و نباید منکر شد که هر دولتی که بر روی کار می آید در حوزه مدیریتی و برنامه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی دچار پوست اندازی می شود که این امری کاملا طبیعی است و نباید دست دولت را در این زمینه بسته شود. در حوزه آموزش عالی نباید تجربیات دوران اصلاحات دورباره تکرار شود؛ چون در آن ایام آموزش عالی از مسیر اصلس خود خارج شده بود. متاسفانه الان نیز در میان اصلاح طلبان افراطی عده ای می خواهند چنین تجربه ای رخ دهد و اگر چنین افرادی در آموزش عالی روی کار بیایند کلیت این نهاد تحت تاثیر قرارر می گیرد و در واقع نظام آموزرش عالی چند بخشی خواهد شد؛ یک بخش از آموزش عالی با آنها همکاری خواهد کرد ولی بخش اعظم این نهاد به دنبال اجرایی کردن وظایف خود هستند و این مسئله باعث ایجاد تضاد در این نهاد مهم کشور خواهد شد که باعث از بین رفتن انرژی ها می شود؛ در واقع به جای اینکه انرژی ها برای تولید علم، جنبش نرم افزاری و .... صرف شود برای شکل گیری منازعه ها و حل آنها هزینه می شود.
انجام فعالیت های منطقی فرهنگی و سیاسی و وجود نشاط سیاسی تنها در صورتی که فضا آرامش داشته باشد، رخ خواهد داد و اگر این فضای آرام دانشگاه ها از بین برود اتفاقاتی که در گذشته به وجود آمده دوباره تکرار خواهند شد؛البته هر دولتی اختیاراتی دارد و نباید مانع اختیارات آن شد. دولت در برخی حوزه ها مثل عفاف و حجاب کارهایی انجام داده است مثل تاسیس پردیس های مختص دختران که باید آنها ادامه داشته باشند. البته تفکیک جنسیتی با ایجاد پردیس های دختران تفاوت دارد؛ مسئله ای که عموما سیاسی شده و کلمه تفکیک جنسیتی را بر روی آن گذاشته اند به یک بخش کوچکی از کارهایی که در وزارت علوم اتفاق افتاده بر می گردد.
در واقع جداسازی کلاس ها با ایجاد پردیس ها تفاوت دارد و آیین نامه حفظ حدود و آداب اسلامی مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را می توان مستند این مسئله دانست. بیشتر انتقادات مطرح شده در این زمینه درباره نحوه و سبک اجرایی این آیین نامه است؛ برخی معتقدند که کلاس ها جداسازی می شوند ولی دختران و پسران در محیط دانشگاه با هم هستند و علاوه بر آن جداسازی باعث افزایش هزینه و پایین آمدن کیفیت می شود و کسی با تشکیل دانشگاه یا پردیس ویژه خواهران با رعایت کیفیت آموزش مشکل ندارد؛ با وجود همه این انتقادات اگر بخواهیم دو دانشگاه امیرکبیر داشته باشیم که یکی مختص دختران و دیگر مختص پسران باشد، کسی با این موضوع مشکلی ندارد.
خبرگزاری دانشجو: شما که چند دانشگاه ویژه دختران تاسیس کردید و تاسیس آنها چه تاثیراتی در کشور داشته است؟
خواجه سروی: دانشگاه هایی که چنین اتفاقی در آنها رخ داده تعداد مشروطی ها، اخراجی و .... آنها کاهش پیدا کرده است؛ حتی نمرات درسی دانشجویان نیز با افزایش همراه بوده است. البته معتقدم وظیفه ما در وزارت علوم و دانشگاه ها تربیت، آموزش و هدایت دانشجویان است؛ ولی انجام اینگونه کارها به زمان نیاز دارد و یک شب نمی توان آنها را انجام داد.
باید در دانشگاه هایمان مراکز همسریابی یا دفاتر ازدواج دانشجویی ایجاد کنیم؛ حتی در پردیس دختران نیز باید چنین امکاناتی وجود داشته باشد. با این حال وقتی این مسئله مطرح می شود چون برخی از افراد باور نمی کنند که بتوان چنین کاری را انجام داد، این موضوع را شوخی تلقی می کنند. اگر می گوییم باید آیین نامه حفظ حدود و آداب اسلامی اجرا شود در واقع باید شرایط و امکانات لازم را برای ازدواج دانشجویی فراهم کنیم؛ از این طریق انجام کارهای خلاف شرع و خلاف عرف در دانشگاه ها و جامعه به حداقل می رسد.
یکی از کارهایی که دولت آینده باید انجام دهد، ایجاد خوابگاه های متاهلی است و علاوه بر آن دولت و مجلس باید وام اشتغال و حقوق قرض الحسنه در اختیار دانشجویان متاهل قرار دهد. زمانی که دانشجویان نگرانی هزینه های روزمره خود را نداشته باشند قطعا به تشکیل خانواده روی می آورند و به تبع آن این نیروی عظیم و خلاق بهتر می توانند کارهای خود را انجام دهند. هم دولت و هم وزارت علوم وظیفه انجام برخی کارها مانند ایجاد خوابگاه های متاهلی را بر عهده دارد.
تعداد خوابگاه متاهلی موجود ظرفیت بسیار پایینی دارند در حالی که تقاضا برای استفاده از آنها بسیار زیاد است. ما آیین نامه اینگونه خوابگاه ها را تدوین کرده ایم و هدفمان از ایجاد آنها این است که زمینه ازدواج دانشجویان فراهم شود؛ در واقع باید کاری کنیم که ازدواج دانشجویی و استفاده از خوابگاه های متاهلی مسئله خلاف عرف نباشد.
در بعضی از خوابگاه های کشورهای خارجی مراکز همسریابی وجود دارد؛ در حالی که در فرهنگ قدیم کشورمان فراهم کردن زمینه ازدواج جوانان وجود داشته است و ما باید دوباره زمینه های ازدواج جوانان را فراهم کنیم .تجربه ازدواج دانشجویی تجربه بسیار موفقی بوده و باید این تجربه را هم تعمیم دهیم و آن را تکمیل کنیم؛ البته منظورمان از تکمیل کردن این است که بتوانیم نیاز دانشجویان به مسکن و مخارج روزمره آنها را تامین کنیم؛ در واقع باید از طریق صندوق رفاه دانشجویی هزینه مخارج روزمره دانشجویان تامین شود.
در ویرایش سند دانشگاه های اسلامی به مسئله ازدواج دانشجویی توجه شده است و اگر این مسئله اجرایی شود در حقیقت ما به یک تجربه بسیار خوبی دست پیدا کرده ایم؛ چرا که نیروهای خلاق جامعه مان می توانند بدون دغدغه کار خود را انجام دهند و در کشورهای پیشرفته دنیا چنین مسئله مورد توجه قرار گرفته است؛ به طور مثال افرادی که در فرهنگستان علوم شوروی وجود فعالیت می کردند دغدغه های مسائل روزمره خود را نداشتند و ما نیز باید در کشورمان چنین کاری را انجام دهیم وزمینه ای را فراهم کنیم که کمک های خیرین نیز در این مسئله ورود پیدا کند.
خبرگزاری دانشجو: دلیل برگزار نشدن جشنواره کرسی های آزاداندیشی در دانشگاه ها چیست؟
خواجه سروی: بسیاری از برنامه هایی ما به دلیل کمبود اجرایی نشده اند؛ حتی دانشگاه مورد نظر برای برگزاری این جشنواره انتخاب شده ولی بودجه مورد نظر تامین نشده است و در صورت تامین بودجه حتما جشنواره کرسی های آزاداندیشی را برگزار خواهیم کرد.
خبرگزاری دانشجو: خاطره خوب شما از دوران تصدی در معاونت وزارت علوم چیست؟
خواجه سروی: حضور در جلسات دانشجویی دانشگاه های مختلف مخصوصا حضور در خوابگاه ها در سفرهای استانی دولت نهم و دهم خاطرات بسیار جذابی است و زمانی اگر وقت داشته باشم حتما آنها را به صورت کتاب خواهم نوشت. در خوابگاه دخترانه دانشگاه بوعلی سینای همدان که رفته بودیم همه دختران با هم صحبت می کردند و یک آقایی وارد خوابگاه شد از وسط جمعیت به من گفت من چند کار با شما داشتم که من گفتم این مشتری ها هم در حال سخن گفتن هستند و به او گفتم اگر صحبتی داری اول آنها را ساکت کن بعد صحبتت را بگو وقتی از او اسمش را پرسیدم گفت چاکر شما تیمور هستم. وقتی تیمور انضباط جلسه را دردست گرفت به افراد می گفت تکراری صحبت نکنید و آن جلسه تا 3 صبح طول کشید.