وقتی دانشگاه توقع دانشجو را برآورده نمی‌کند
نگاهی به علل دلزدگی دانشجویان از دانشگاه؛
کم نیستند دانشجویانی که با زحمت در دانشگاه قبول می‌شوند، اما پس از مدت کوتاهی، دیگر علاقه‌ای به حضور در کلاس­ها ندارند.
تعداد نظرات: ۱۸
بدون نام
-
۲۰:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۹
من اون بخش از مقاله که کم کاري و نداشتن پيش زمينه در مورد رشته رو به گردن دانشجو مي اندازه رو قبول ندارم .. مثل اينه که بچه اي که به دنيا مياد رو سرزنش کنيد که چرا چيزي راجع به اين دنيا نمي دونه!!! وقتي سيستم دبيرستان طوريه که بچه ها فرصت مطالعه و تحقيق ندارند و تا بيان سرشون رو بالا بگيرند تا دنيا ببينند و انتخاب کنند از قافله کنکور و دانشگاه و زندگي عقب مي مونند و از مدرسه ميان تکليف انجام ميدهند و مدرسه ميرن کارهاي روتين... چطور مي تونند وقت آزاد و فکر آزاد پيدا کنند براي جستجو و فکر... اين مسکل از نظام آموزشي پيش از دانشگاه هم هست... کسي که بايد صادقانه آگاهي بده سيستم آموزشي پيش از دانشگاهه...
بدون نام
-
۲۰:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۹
به جز اين، شما ميگيد براي هر رشته بايد از اساتيد و فارغ التحصيلان و مشغولين اون رشته سوال پرسيد... ميشه يک رشته رو معرفي کنيد که وضعيت آموزشي و کاري مناسبي داشته باشه... استاد که نخواهد گفت ماست من ترشه، فازغ التحصيل هم آبروي خودش رو نمي بره ... اما همه مي دونند که براي 90 % رشته ها اين ايرادات وجود داره و کار متناسب هم وجود نداره.... باز هم ايراد از دانشجو نيست... اشکال از اينجاست که مملکت سيستماتيک ارائه نميشه. يعني به طور دقيق محاسبه نشده که براي اداره کشور از هر تخصص در هر سال چند نفر لازمه و تعداد دانشجوها به صورت قارچي بالا رفته چون اساتيد اضافه حقوقشون رو بسته به تعداد دانشجو و تز و غيره مي گيرند و براشون مهم نيست که بيشتر اين تعداد سياهي لشکرند و البته که دارند با عمرشون بازي مي کنند
نويسنده
-
۱۲:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۰
حق با شماست نظام آموزشي در اين زمينه كم كاره ولي حالا كه ما دانشجو ها نمي تونيم مشكلات سيستم حل كنيم براي جلوگيري از سوكار كردش بايد هر كاري از دست مون بر مياد انجام بديم.
مثل تحقيق تو يك ماه بعد كنكور تا نتايج يا فاصله بين نتايج و انتخاب واحد.
اساتيد و دانشجو ها هم كه صاحب منافع نيستن راستش ميگن. دانشجو ها حتما حقايق ميگن.
دانشجوي دلزده
-
۰۸:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۰
حرف دل ما رو زدين...
منم با رتبه 40 رشته ادبيات انتخاب کردم تو دانشگاه تهران ولي انقدر با اون چيزي که فکرشو ميکردم متفاوت بود که همون ترم دوم پشيمون شدم... واحدهاي قشنگ توخالي، استادهاي...
حالا هم ارشد دارم مديريت رسانه ميخونم ولي بازم همون آش و همون کاسه... :(
آقا مهندس
-
۰۹:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۰
درسم مث خيلي هاي ديگه خوب بود، راهنمايي مدرسه نمونه دولتي قبول شدم، تو اون مدرسه ميگفتن (به عنوان آرمان) شماها بايد در دبيرستان نمونه يا تيزهوشان (که فقط رشته رياضي داشت) قبول بشيد، قبول شدم! اونجا گفتند تو دانشگاه يا بايد برق بخونيد، يا مکانيک يا صنايع يا کامپيوتر يا عمران يا... خلاصه اين 5-6 تا رشته تاپ!
وقتي رفتم کارآموزي ديدم يه مهندس برق ام که با تمام وجود از برق ... مياد!!
اصلا وقتي برق ميره من کلي حال ميکنم!
چرا و چي شد که اينجوري شد؟؟ (خودم ميدونم!!)
خسته
-
۰۹:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۰
منم ششيمي خواجه نصير ميخونم شيمي رو دوست داشتم که اومدم ولي خيلي با چيزي که تصور ميکردم فرق ميکنه بعد يه سال سر خوردم
تازه سيستم اموزش دانشگا ها افتضاحه که اين منو تو اين دانشگاه خيلي اذيت ميکنه
آقا مهندس
-
۱۱:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۰
سيستم دانشگاه که اصلا قابل توصيف نيست!!
انصافا اگه يه بار ديگه برميگشتم به 4 سال قبل بدون اينکه خودمو برا کنکور بکشم ميرفتم علمي - کاربردي حالشو ميبردم!!
چون تو اين دانشکاه سراسري ماهم که اسمش ... است و برقش خيلي شاخه!! هيچي ياد نميگيري!
محمد
-
۱۱:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۰
سلام, اين ها که خوبه, شما يک سر بياييد دانشگاه بوعلي سينا دانشکده کشاورزي رو ببينيد, به همه چيز شبيه جز دانشگاه. از دبيرستان هم ساختمونش خراب تره. با تخته سياه هم کار ميکنيم. واقعا جاي درس خوندن نيست. دغدغه ي ما فقط بايد درس باشه ولي متاسفانه اين مسايل از ذهنمون پاک نميشه.
ترم اولي
-
۰۷:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۱
مني يه دانشجوي ترم اوليم ..خيلي نگران شدم
حالا بايد چي کار کنم تا اين اتفاقا برام نيفته؟
آقا مهندس
-
۱۷:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۱
سلام "ترم اولي" محترم
1.اين نگراني شما خيلي خوبه! اگه::
باعث بشه بري دنبال اين که هدفتون واقعا چيه؟!! واقعا براي خودتون چشم انداز داشته باشيد. بيينيد واقعا اين رشته به دردتون ميخوره يا نه!؟ و اين رو هم بدونيد که واقعا اگه تو بهترين دانشگاه هم باشيد فقط و فقط خودتونيد که ميتونيد به خودتون کمک کنيد.
يا عليعليه السلام
صلوات
بدون نام
-
۰۷:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۱
مشکلي که از همه بدتره اينه که با اين که دانشگاه آدم را ضي نميکنه ولي آدم هي مجبوره توش بمونه و دست و پا بزنه ليسانسش که تموم ميشه خودش ميدونه چيزي ياد نگرفته ها ولي بازم تلاش ميکنه ارشد قبول بشه چرا چون مامانش ميخواد يا باباش يا خونواده اش يا حتي خودش دلش ميخواد به عنوان دانشجو ارش بشناسش فکر اين هم نيست که دوباره چيزي ياد ميگيره يا نه
زهير
-
۰۷:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۱
به نظر من را حل تو ايجاد اشتغال برا دانشجو است. يکي از چيزهايي که دانشجو را بي انگيزه مکند همين است که مي داند چه درس بخواند چه نوخاند چه دانشگاه تهران باشد چه واحد علمي کاربردي دارقوز آباد بيکار است و آخر سر اگر انساني بود که با پارتي بايد با صد منت و بدبختي سر کار يا همان بيکار بماند يا راننده آژانس شود اگر هم فني بود که يا با پارتي برور سرکار يا برود عسلويه ..
دانشجو
-
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۹
دقيقا
من روانشناسي فردوسي قبول شدم و تو اين کلاساي اولي اونقد استادا چيزي گفتن که دقيقا ميشه فهميد به غير دکتري گرفتن راه ديگه اي براي رسيدن به کار نيس
خدا وکيلي کدوم جوون حوصله داره10سال بخونه با اين وضع جامعه؟ من 19سالمه روم نميشه از بابام پول بگيرم بعد تا10سال ديگه چجور يدووم بيارم.مشکل ازدواج وهزار چيزه ديگه...
مگه يه ادم بيخيال باشي که ايندت برات مهم نباشه و همينجوري بري دانشگاه و خوش بگذروني
اکثر سهميه هام که دخترا گرفتن.کلاس ما30تا دختره
4تا پسريم.ظرفيتا ارشد دکتري مياد پايين و دختراي بيکارم درس ميخونن و مدرک ميگيرن . ميشينن گوشه خونه
زهير
-
۰۷:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۱
..اگر حصيل به شکلي بود که ميزان درس خواند رتبه کلاسي در آينده شخص تاثير گذار بود حتما ما دانشجوها بيشتر درس مي خوانديم اينکه ما دبيرستاني بوديم درس خوان بوديم و دانشگاهي شديم و ديگر در سخوان نمانديم دليلش همين است آن موقع در سرنوشت مان موثر بود يا حداقل اينطور فکر مي کرديم ولي الان يقين داريم بي تاثير است.
دوست دارم نظر بقيه خوانندگان و نويسنده را هم در مورد نظرم بدانم.
حالا که موضوع خوبي است بيشتر مشارکت کنيم در بحث شايد از حرفاي ما خوانندگان هم توانستيد يه گزارش ديگر تهيه کنيد
وحيد
-
۱۰:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۱
سلام.من دانشجوي رشته فيزيک دانشگاه فرهنگيان اهواز هستم.کافيه بيايد دانشگاه ما رو ببينيد فکر ميکنيد دبستان يا دبيرستانه.از فضاي آموزشي کوچيکش گرفته تا استاداش و نداشتن مدير گروه و .... هزاران مشکله ديگه.بعد راست ميرن و چپ ميان ميگن بهترين دانشگاهه.تازه از همه بدتر برنامه اي تو اين دانشگاه راه افتاده که باورتون نميشه........ميدونيد چيه..............؟ آقايان عزيز تصميم گرفتن که مراسم صيحگاه داشته باشند .آخه يکي نيست به اينا بگه که ما اومديم دانشگاه يا دبيرستان .تازه ادعا هم دارند که بايد سر موقع به صف برسي و اگر هم دير بياي از صف کمي بگذره ازت باز خواست ميخوان و ميگن ديگه تکرار نشه.جان من اگه شما جاي ما بوديد چه ميکرديد؟ بعد ميگن شما دانشجو هستيد بايدرشد علمي کشور رابالا ببريد.
دانشجو مشاوره
-
۱۸:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۳
به قول دکتر شريعتي که ميگه اگر حس روييدن در تو باشد در کوير هم رشد خواهي کرد،اينکه فضاي دانشگاهتون دبستانيه يا کوچيکه مهم نيست مهم هدف وآرمانهاي ماست.تونلها چيز خوبي بهمون ياد دادنکه حتي در دل سنگ هم راهي براي عبور هست،تازه آقاوحيد انسان جزئي هايي هستند که کلييشان را بايد درمسير آينده دور بسازند به خصوص براي شما دانشجو فرهنگي که بايد فردا فرهنگ علم ودانش به بچه ها ياد بديد.مثل هميشه موفق باشيد
زهير
-
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۱
اه بابا تاييد کنيد نظرا رو ديگه.. يه بارم که ميايم پيگير سايت شما شيم خودتون نمي ذاريد.
زهرا
-
۲۱:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۲
سلام
زندگي خوابگاهي گاهي اونقدر خسته کننده است که ميتونه اصلي ترين عامل براي ايجاد دلزدگي بويژه در مقاطع بالاتر باشه
من بعنوان دانشجوي ترم3ارشد که دوران کارشناسي زندگي خوابگاهي بسيارخوبي را تجربه کردم الان اينقدر از خوابگاه خسته شدم که فقط به فکر تموم شدن درسم هستم ديگه فرقي نميکنه چطوري.فقط دوست دارم زود تموم بشه
ارسال نظرات
captcha
آخرین اخبار