مدرسه طوری برنامهریزی کرده که یک بار مسئولیتی بر دوش خانوادهها آمده، اما خانواده خودش نمیداند چه باید بکند؛ یعنی خانوادهها نقش خود را به درستی نمیدانند، مگر یک خانواده خودش درست این ماجرا را دنبال کرده باشد.
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ 12 سال از روزهای زندگی مان را در محیط مدرسه می گذرانیم. احتمالاً مهمترین خاطرات زندگی مان نیز در همین دوران شکل گرفته است. اگر 120 سال نیز عمر کنیم، هنوز آبشخور شخصیت سازی های آن دوره هستیم، بنابراین مهم است بدانیم مدرسه چه ویژگی هایی دارد و چه ویژگی هایی باید داشته باشد تا انسانی الهی تربیت کند. انسانی که در تراز یک فرد مسلمان واقعی قرار گیرد و در آینده بتواند در ظهور علم راهگشا باشد.
به همین دلیل سراغ دکتر محمد روحانی، مشاور مدیرکل دفتر برنامه ریزی و تألیف و دکتر محمد اعتصامی، مسئول بخش علوم انسانی دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی رفتیم تا نظرشان را در این خصوص جویا شویم.
این بخش اول مصاحبه است که بر محور خانواده و نسبتش با مدرسه قرار می گیرد:
«خبرگزاری دانشجو»- به نظر میرسد مهمترین مولفههای مدرسه پنج مولفه است، معلم، مدیر، محیط مدرسه، کتاب و دانشآموز که چهار مولفه اول برای آخرین مولفه یعنی تربیت دانشآموز طراحی شدهاند. درست است؟
اعتصامی: قبل از آن که بخواهیم به پنج عنصر معلم، مدیر، محیط، کتاب و دانشآموز نگاه کنیم باید بدانیم که یک امر دیگری پشت پرده است که به این مولفهها جهت میدهد و این عناصر در قالب آن امر پشت پرده خودشان را نشان میدهند. البته این عناصر در تولید این امر پشت پرده دخالتی ندارند. این امر برنامه درسی است که توسط نهاد و متولی تعلیم و تربیت طراحی شده است. این عنصر از این جهت اهمیت دارد که تعیین میکند این پنج مولفه چگونه عمل کنند. در واقع نقش برنامهریزی ستادی آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت را نشان میدهد.
از همین جاست که جهتگیریهای بنیادی در تعلیم و تربیت بروز میکند، بنابراین نه تنها باید عنصر برنامه درسی را دخیل کنیم، بلکه باید بحث در خصوص پنج مولفه دیگر را از اینجا شروع کنیم. به نوعی سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی متولی تولید برنامه درسی است.
در این جا فقط یک اشاره کنم. ما وقتی یک برنامه درسی موفق به لحاظ مدرسه اسلامی داریم که برنامه درسیمان براساس یک چارچوب برنامه تربیت دینی شکل گرفته باشد. یعنی ما یک برنامه کلان تربیت دینی داشته باشیم و در آن برنامه به طور طبیعی، جای فیزیک، شیمی، ریاضی و ... را نیز مشخص کرده باشیم.
روحانی: من هم یک مولفه به مولفههای مدرسه اسلامی اضافه می کنم. نمیدانم چرا هیچ گاه این عنصر را جزو مولفههای مدرسه اسلامی نمیدانیم. این عنصر خانواده است. حافظ میگوید:
مصلحت بین من آن است که یاران همه کار/ بگذارند و خم طره یاری گیرند
شاید حافظ اگر الان بود میگفت مصلحت آن است که مدرسهها همه کار بگذارند و تمرکز بر خانوادهها کنند. این عنصر، کلیدیترین عنصر است. نمیدانم این را میشود عنصر مدرسه اسلامی حساب کرد یا نه، اما بالاخره باید به آن اهمیت زیادی داد.
اعتصامی: اتفاقاً خیلی از کشورها متوجه این نکته شدهاند؛ یعنی بشدت تلاش میکنند مدرسه را به خانواده نزدیک کنند و نوعی برنامه آموزشی مقدماتی برای خانوادهها نیز دارند؛ زیرا بچهها فقط شش هفت ساعت به مدرسه میروند و بقیه برنامه تربیتی در خانه اتفاق میافتد؛ این در حالی است که فقط از زاویه برنامهریزی درسی صحبت میکنیم وگرنه در خصوص تربیت، بیش از 80 تا 90 درصد در دست خانوادههاست.
برخی کشورها حتی برای این زمینه، کتاب تولید میکنند؛ یعنی علاوه بر کتاب راهنمای تدریس برای خانواده ها، به تولید کتاب برای آنها نیز به تولید کتاب می پردازند.
جا دارد در این زمینه آسیبشناسی کنیم. من خودم که بچههایم در این نظام تربیتی بزرگ شده و دیپلم گرفتهاند، دیدهام چه بار سنگینی از انجام کار صحیح تکلیف بر عهده خانواده است، در حالی که بعضی از خانوادهها این وظیفه را غلط انجام میدهند؛ مثلاً چه قدر استعدادها در اینجا نابود میشود و چه قدر گرفتاریها و اعصاب خردکردنها که برای پدر و مادرها در این زمینه ایجاد میشود.
یعنی مدرسه طوری برنامهریزی کرده که یک بار مسئولیتی بر دوش خانوادهها آمده، اما خانواده خودش نمیداند چه باید بکند. با هر بچه یک بار کتابهای درسی را تا پایان دوره میکند و تکالیف آن درس را انجام میدهد. یعنی خانوادهها نقش خود را به درستی نمیدانند، مگر اینکه یک خانواده خودش درست این ماجرا را دنبال کرده باشد.
روحانی: من گوشهای از صحبتهای آقای اعتصامی را تکمیل کنم. پر تیراژترین کتاب های ایران کتابهای درسی هستند. همچنین بیحرمتترین کتاب در میان کتابهای ایران، کتابهای درسی می باشند.
اگر شما دغدغه رهبر مظلوم را پیگیری کنید که چرا مردم ایران کتابخوان نیستند دلیل آن را می فهمید که این است که خانواده کتابخوان نیستند؛ برای همین در شبکه معنایی بچه سر و کله زدن با کتاب درسی جزو لحظات سیاهش قرار میگیرد، نه جزو لحظات روشنی که کنار پدر و مادر نشسته و با هم کتاب میخوانند. درس و مشق ساعت بیکسی و تنهایی و بیخانوادگی بچه است که باید تحمل کند وگرنه شلاق خواهد خورد. حال چه شلاق حیثیتی باشد یا هر چیز دیگر.
خب اگر پدر و مادر اهل کتاب خواندن باشند و همان طور که بچه درس میخواند پدر و مادر نیز کتاب بخوانند، بچه خود را در کانون مهربانی میبیند و به همین شکل بزرگ میشود. یعنی کتاب درسی برایش چیز زیبایی میشود. بنابراین تا وقتی بسیاری از مشکلات آموزش را در سطح خانوادهها حل نکنیم به در بسته میکوبیم.
اعتصامی: این مسئله نکته مهمی است. از طرف دیگر از جمله آسیبهایی که آموزش و پرورش ما گرفتار آن است، تفاوت روش خانواده و مدرسه است؛ چه از نظر غایات و چه از نظر روشها، میبینید خانواده فرزندان و دانشآموز خود را به یک سمت میکشاند و مدرسه میخواهد او را به سمت دیگری بکشد.
مثلاً عموماً خانوادهها دنبال این هستند که فرزندانشان مهندس و پزشک تربیت شوند و دغدغهشان از مدرسه نیز همین است که آنها را به همین سمت بکشد. بیشتر خانوادهها وقتی وارد مدرسه میشوند سوال اصلیشان این است که نمره ریاضی، فیزیک، شیمی و ... بچههایمان چند است و کمتر این دغدغه را دارند که به لحاظ تربیتی فرزندانمان چه شده اند. این امر یک تحمیل اجتماعی بر مدارس ایجاد میکند که آنها را خود به خود به سمت کلاسهای تقویتی فیزیک و شیمی میبرد تا پاسخگوی نیازی باشد که مطالبه خانواده است. البته زمینه این اتفاق برای خانوادهها نیز در اجتماع ایجاد شده است.
اما اگر از یک معلم واقعی بپرسید، میگوید دغدغه اصلیام این است که این بچه حقیقتجو بار بیاید. اگر آموزش و پرورش موفق شود 20 درصد حقیقتجویی در جوانان این کشور ایجاد کند، میدانید چه غوغایی از ظهور علم و تولید دانش به راه خواهد افتاد؟ اما چون دغدغه خود درس است، خود به خود فشارهایی بر مدرسه تحمیل میشود.
بنابراین اگر بخواهیم به سوال اول شما برگردیم، باید بگویم که اگر مدرسه بخواهد جهتگیری اسلامی پیدا کند، باید قبل از آن جهتگیری اسلامی را در خانواده ایجاد کنید وگرنه با موانع بزرگ روبرو میشوید.
مثلاً اگر مدرسه تصمیم بگیرد روش آموزشی را عوض کند و مثلاً بچهها در فکر نمره نباشند، مشکل ایجاد میشود. میدانیم که بین نمرات 19 و 20 تفاوتی وجود ندارد، اما از نظر تفاخر بین همین دو نمره خیلی فرق میکند. حال اگر مدرسه بخواهد این را عوض کند میبینیم مدرسه با چه چالش بزرگی از طرف خانواده مواجه میشود، به طوری که مدرسه را متهم میکنند که شما درس را رها کردهاید.
روحانی: یک نکته در صحبتهای آقای دکتر وجود داشت که باید تاکید شود. حقیقتجویی یک طرف و علاقه به علم یک طرف، شما ببینید تعدادی جلسه گذاشته می شود که خانواده مجبور است کارنامه فرزندش را بگیرد. همواره خانواده به نمره نگاه می کند، اما شما کدام خانواده را می بینید که دغدغه داشته باشد که آیا بچه من علاقه به علم را آموخته است یا نه؟ سؤال می شود چرا کشور ما دچار مدرک گرایی است؟ خب دیگر سوال ندارد، آنچه عیان است، چه حاجت به بیان است، ما خودمان از روز اول مدرک گرایانه برخورد می کنیم، نمره گرایی همان مدرک گرایی است.
پس حل بسیاری از مشکلات به این بر می گردد که نگاه تربیتی مان به خانواده ها نگاه دقیق و روشنی باشد، موضوع آموزش و پرورش باید متحول شود، موضوع آموزش و پرورش دانش آموزان نیستند، خانواده ها هستند.
به همین دلیل برخی کشورهای خارجی متأسفانه از ما جلوترند و حتماً برای خانواده ها نیز کتاب درسی تولید می کنند.
اعتصامی: دکتر روحانی انگشت روی نکته مهمی گذاشتند، خانواده اساس تربیت مدارس است. در روایات ما تعبیر به طلب علم شده است که با آموزش علم فرق دارد، طلب، تشنگی است.
در روایت است که «اُطلِبُوا العِلمِ مِنَ المَهدِ اِلَی اللَّحد» یعنی کودکانمان در خانواده باید تشنه علم بار بیایند و این تشنگی باید تا آخر عمر باقی بماند. این تعبیر مولوی که می گوید «آب کم جوی، تشنگی آور به دست» در نظر داشته باشید. مسئله این است که اگر موضوع حقیقت جویی در خانواده ایجاد شده باشد، سپس در مدرسه ادامه پیدا کند، تا آخر عمر باقی می ماند. دکتر غفاری یک بار گفته بود شهید مطهری در اواخر عمر می گفت من الآن بیشتر از جوانی تشنه علم هستم؛ شهید مطهری که خودش می گفت فقه در دستم مانند مثل موم است. کار تمدن اسلامی این بود که تشنگی ایجاد کند.
روحانی: کنار حدیث «اُطلِبُوا العِلمِ مِنَ المَهدِ اِلَی اللَّحد» این دو روایت را نیز اضافه کنیم. «اُطلِبُوا العِلمِ ولو بالصین» و «خذ الحکمه ولو من اهل النفاق» خب این امر چه تحولی را می تواند به وجود بیاورد؟