گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»؛ صنعت نفت را اگر مهمترین صنعت در مسیر رشد و پیشرفت کشور نخوانیم لااقل یکی از مهمترینها و تاثیر گذار ترینها برای رسیدن به اهداف چشم انداز 20 ساله خواهد بود.
ما به دوازده دلیل در این صنعت نسبت به دیگر صنایع مزیت داریم: سودآوری بالا و درآمد قابل توجه این صنعت در نسبت با دیگر صنایع؛ کسب درآمد ارزی از طریق فروش نفت و فرآورده های نفتی؛ تامین سرمایه اولیه برای رشد و توسعه صنایع دیگر از محل عایدات صنعت نفت؛ افزایش برد استراتژیک کشور در جهان با توجه به اهمیت جایگاه انرژی در جهان؛ تامین مواد اولیه مورد نیاز در صنایع دیگر؛ اشتغالزایی گسترده با توجه به ابعاد این صنعت و بکار گیری نیروهای متخصص کشور؛ جذب سرمایه های بخش خصوصی و سرمایه های خارجی به دلیل جذابیت این حوزه؛ تامین ارزان انرژی و سوخت کشور و قطع وابستگی به خارج؛ افزایش شدید قیمت محصولات نفتی و پتروشیمی در 10 سال آینده؛ کسب رتبه اول صنایع نفتی در زمینه جایگزینی واردات در کشور؛ افزایش سودآوری و قدرت رقابت در بازارهای جهانی پس از افزایش نرخ ارز؛ ارزش افزوده بسیار بالا در نسبت دیگر صنایع.
از این رو سرمایه گذاری و برنامه ریزی در این بخش بیش از دیگر بخش ها اهمیت دارد و توجه ویژه ای را طلب می کند اما هنوز نتوانستیم به نقطه مطلوب در بخش ملی شدن صنعت نفت برسیم و تاکنون 20 تا 30 درصد تجهیزات داخلی شده، در صورتی که امکان داخلی کردن صدرصد تجهیزات را داریم.
در این یادداشت تلاش می کنیم ضروریات و اولویت ها و نیازهای صنعت نفت را به طور اجمالی طرح و بررسی کنیم.
ارتقای جایگاه کشور در اوپک و بازار جهانی نفت
اوپک 42 در صد نفت جهان را تولید می کند و از این حیث موقعیت منحصر بفردی دارد و ایران به عنوان دومین کشور تاثیر گذار در اوپک از قدرت تاثیر گذاری و تعیین کنندگی در مناسبات اقتصادی منطقه و جهان برخوردار شده است.
نظر به این جایگاه و اهمیت آن حفظ موقعیت کشورمان در اوپک و تلاش برای اتقا آن بسیار مهم است و باید در صدر سیاست های وزارت نفت قرار گیرد.
اهمیت میزان و کیفیت تولید در این شرایط فراتر از درآمد صرف می رود به طوری که با افزایش تولید جایگاه و نفوذ تصمیمات ما در بازارهای جهانی نفت افزایش خواهد یافت.
استفاده حداکثری ازمیادین مشترک
کشور ایران از میادین نفتی و گازی وسیعی برخوردار است و در برخی از این میادین با همسایه ها مشترک است. میادین مشترک نفتی و گازی ایران با عراق و قطر از جمله این موارد است.
در میادین مشترک با قطر در پارس جنوبی متاسفانه عملکرد ما خوب نبوده و کشور قطر در حال حاضر چند برابر ما از این میدان برداشت دارد و تا کنون عواید ما از این میدان درصد کوچکی از درآمدهای این کشور کوچک بوده است.
از آنجایی که میادین مشترک در تمام کشورها با سرعت بیشتری مورد استخراج قرار می گیرند اگر بیش از این تعلل کنیم این سرمایه های ملی به سادگی از دست خواهد رفت.
در خصوص میادین مشترک با عراق عملکردمان تا اینجا بد نبوده و به توافقاتی برای ایجاد تاسیسات مشترک رسیده ایم.
استفاده از ابزارهای نوین تامین مالی
راهکارهای سرمایه ای و استفاده از ابزارهای نوین تامین مالی برای گردآوری سرمایه لازم برای طرح های استخراج، پالایش و پتروشیمی می تواند وابستگی کشور به سرمایه گذاران خارجی را کمتر کند.
راهکارهایی مانند فروش اوراق مشارکت، فروش سهام پروژه، صکوک، پیش فروش نفت و فرآورده های نفتی و راه اندازی بورس نفت به عنوان بستر معاملات و تراکنش های مالی صنعت نفت از این دسته ابزارها هستند. دانش فنی برای بومی کردن دانش فنی صنایع نفت باید زنجیره ایده تا بازار یا به عبارتی دانشگاه تا صنعت را ایجاد و تکمیل کند.
افزایش ظرفیت تولید و توسعه صنعت نفت و صنایع وابسته
در حال حاضر 70 پروژه پتروشیمی در کشور وجود دارد که میزان پیشرفت این پروژهها از پنج تا 95 درصد بوده و تکمیل و بهرهبرداری از آنها نیازمند تامین اعتبار بیش از 30 میلیارد دلاری است.
افتتاح این پروژه ها درآمد قابل توجهی برای کشور دارد و توان داخلی را برای افزایش تولید فرآورده های نفتی بالا می برد و ارزش افزوده ایجاد می کند. ضمن اینکه نیاز کشور به بسیاری از محصولات وارداتی کم یا رفع خواهد شد.
پروژههای اجرایی بسیاری است که هم اکنون در سطح کشور عملیات اجرایی آنها در دست ساخت است و باید در دولت یازدهم به نتیجه برسند.
به نظر می رسد وزیر جدید نفت به این بخش توجه خاصی دارد و در طول این دوره عملیات گسترش تاسیسات نفتی و پالایشی و پتروشیمی به خوبی ادامه داشته باشد.
شناخت کامل منابع نفتی کشور
برای برنامه ریزی دقیق در صنعت نفت نیاز داریم با افزایش فعالیت های مطالعاتی و اکتشافی شناخت کاملی از منابع فسیلی موجود در کشور داشته باشیم.
از این طریق برنامه های دقیق تری تدوین می شود و می دانیم تا چه زمانی و با چه کیفیت و حجمی می توانیم از این منابع استفاده کنیم و کدام منابع اولویت بیشتری دارند و کدام یک بازدهی اقتصادی بیشتری دارند.
بومی کردن صنعت نفت و گاز
به این ترتیب به نظر می رسد نقطه ضعف صنایع نفت و گاز وابستگی به سرمایه، دانش فنی و تجهیزات خارجی است.
در شرایط فعلی کشور و گسترش دشمنی ها و تحریم ها اهمیت بومی کردن سرمایه، دانش فنی و تجهیزات در صنایع نفت و گاز بیشتر می شود.
از سوی دیگر این بهترین فرصت برای تکمیل زنجیره ارزش افزوده نفت و گاز به وسیله دانش و نیروی کار بومی و رهایی از مضرات وابستگی کشور به درآمدهای حاصل از فروش خام نفت است. درآمدهایی که یا با خرج شدن در بودجه موجب تورم می شوند و یا به دلیل ارزی بودن باعث رونق واردات و آسیب دیدن صنایع داخلی و اشتغال می شوند.
پیاده سازی نقشه جامع علمی کشور در نفت
پژوهشکده ها، پارک های علم و فناوری، صندوق های توسعه فناوری، صندوق های ضمانت فناوری و ... نهاد هایی هستند که می توانند فاصله دانشگاه تا صنعت را پر کنند.
در این حوزه پیاده سازی نقشه جامع علمی کشور و اجرای آیین نامه ها و سازوکارهای آن فرایند بومی کردن دانش فنی را تسریع می کند.
تجهیزات راهکارهای اصلی توسعه دانش فنی، منجر به ساخت تجهیزات هم خواهد شد اما اقداماتی مانند خرید تضمینی تولیدات شرکت های داخلی و خرید داخلی دولت و تأمین نیازهای آن از طریق شرکت های ایرانی ابزارهای اقتصادی و سیاستی ای هستند که علاوه بر اثرگذاری بر چرخه نوآوری صنعت نفت و گاز به شرکت های داخلی موجود هم جهت دهی می کنند و تأمین تجهیزات با استفاده از توان داخل را تسهیل می نماید. جمع بندی عمده ترین وابستگی صنایع نفت و گاز به واردات، وابستگی به سرمایه، دانش فنی و تجهیزات لازم برای احداث واحدهای مختلف نفتی و گازی است.
این وابستگی شدید در کنار افزایش تحریم ها و فشارهای اقتصادی اهمیت و اولویت بومی شدن این سه شاخه را بیشتر می کند. استفاده از ابزارهای نوین تأمین مالی، راه اندازی بورس نفت و فرآورده های نفتی، توسعه زنجیره های علم و فناوری در حوزه نفت، خریدهای داخلی دولت و خرید تضمینی، راهکارهایی هستند که به کاهش این وابستگی کمک می کنند.
جذب منابع مالی مورد نیاز داخلی و خارجی و حمایت از بخش خصوصی داخلی
جذب سرمایهگذاران خارجی برای توسعه صنایع کشور، به ویژه در صنعت نفت، بسیار اهمیت دارد. در صورتی که سرمایهگذاران و شرکتهای خارجی علاقهمند به سرمایهگذاری در کشور، 30 درصد سرمایه طرح مورد نظر خود در کشور را فراهم کنند، با بزرگی از دوش صندوق توسعه ملی و دیگر نهادهای پشتیبان داخلی برداشته می شود.30 درصد آورده سرمایهگذار خارجی میتواند به صورت پول یا تجهیزات باشد.
در شرایطی که بخش عظیمی از نقدینگی موجود در بازار در اختیار مردم است و بسیاری از این سرمایه ها سرگردانند و به سمت بازارهای کاذب می روند، مشارکت دادن بخش خصوصی در حوزه نفت ضروری است.
بهینه سازی مصرف انرژی
با توجه به هزینه بالای تولید انواع انرژی در کشور که غالبا از منابع نفتی استفاده می کنند، مصرف بهینه انرژی ها به کاهش مصرف نفت و گاز می انجامد و منابع حاصله از این کاهش مصرف می تواند به توسعه صنعت نفت و گسترش خدمات و افزایش کیفیت این بخش منجر گردد.
شدت بالای مصرف انرژی درایران ،که اگر بالاترین میزان در جهان نباشد بدون تردید جزء یکی از بالاترین ها است، همراه با نرخ رشد سالانه حدود ١٠ درصد برای اکثر حامل های انرژی ، که عموما ناشی از قیمت های به شدت یارانه ای و حمایت شده حامل های انرژی در کشور می باشد ، مشکلی است که در آینده ای نه چندان دور، اداره بخش انرژی و از آن طریق کشور را با بحرانی جدی روبرو خوهد کرد.
چرا که ظرف چند سال آینده اساسا" نفتی برای صادرات باقی نخواهد ماند و طرح های به شدت سرمایه بر بخش گاز نیز با قیمت های فروش داخلی گاز غیراقتصادی شده و قادر به بازگشت اصل و فرع سرمایه نخواهند بود.
گرچه پرداختن به مقوله بهینه سازی مصرف انرژی با استفاده از سازو کارهایی به جز اصلاح قیمت ها نیز می تواند در مواردی در کاهش شدت انرژی و نیز نرخ رشد مصرف انرژی موثر باشد، لیکن به نظر نمی رسد که جز با هدفمند کردن تدریجی و زمان بندی شده یارانه های پرداختی در بخش انرژی، به نفع اقشار ضعیف جامعه که عموما" سهمی کمتر نیز در مصرف انرژی دارند، بتوان براین مشکل به طور اصولی غلبه کرد.
جایگزینی صادرات فرآورده های نفت به جای نفت خام
یکی از معضلات اصلی صنعت نفت ما خام فروشی است که ما را از حجم عظیمی از درآمد محروم می کند. متاسفانه به دلیل ضعف زیر ساخت ها و تکنولوژی، ما این ارزش افزوده را از دست می دهیم و به حداقل درآمدها از نفتمان اکتفا می کنیم.
معضل زمانی دو چندان می شود که نفت صادراتی ما در کشورهای دیگر به محصولات هدف با ارزش افزوده چند برابری تبدیل می شود و ما ناچاریم با پرداخت هزینه چند برابر فروش نفت آن کالاها را وارد کنیم.