گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»، محمد علی زارعی؛ آن قدر در زمینه خطای پزشکان و پرستاران صحبت شده که کسی باور نمی کند شاید علت مرگ یک بیمار خطای نگهبان بیمارستان باشد یا خطای بیماربر یا خطای راننده آمبولانس یا خطای رختشورخانه یا خطای کمک بهیار باشد. اما آیا همیشه می توان پزشکان را مقصر جلوه داد؟
وقتی بیمار انتوبه (دارای لوله تنفسی) در سیر انتقال از روی تخت خودش به تخت سی تی اسکن لوله تنفسی اش خارج می شود، آیا پزشک همچنان مقصر است؟
حال تصور کنید، بیمار یک جوان باشد که تصادف کرده است و ضربه به سر نیز داشته و با خروج لوله تنفسی به دلیل کمبود اکسیژن در سلول های مغزی مرگ سلول های مغزی تسریع شده است. بعدا در سیر بیماری هفته آینده او فوت می کند. همراهان بیمار مستقیم، پزشک را مقصر می دانند و امکان ارزیابی جریان نیز وجود ندارد.
وقتی کمک بهیاری به صورت وحشیانه ای بیمار را جابجا می کند و با کراهت او را تمیز می کند، آیا پزشک مقصر است؟ هنگامی که نقاط زخم های بیمار به لطف بی مبالاتی یک کمک بهیار آلوده می شود، عفونت زخم تقصیر پزشک است؟
در هر بخشی می توان مشاهده کرد که دو گروه همیشه استرس و اضطراب زیادی دارند که مبادا اتفاق بدی برای بیمار بیفتد: یکی گروه پزشکان و دیگری پرستاران هستند.
البته در این میان هم، چند گروه عین خیالشان نیست و گویی هیچ مسئولیتی در قبال وضعیت مریض ندارند: بیماربری که اصلا برایش مهم نیست گونی سیب زمینی جابجا می کند یا بیمار؟ کمک بهیاری که حواسش نیست با رفتارهای خودش ممکن است روند درمان را مختل یا معکوس کند. البته اینها جمعیت کمی از همه پرسنل بیمارستان هستند.
برای من عجیب است که قصور پزشکان که ناشی از ضعف کار فرهنگی است تا این حد بزرگنمایی می شود. وقتی در مورد موضوعی جنجال و هیاهو به پا می شود، عاقلانه این است که از بالاترین نقطه ممکن به موضوع نگاه کنی تا بتوانی قضاوتی بهتر داشته باشی.
قصور پزشکان را به هیچ وجه نباید و نمی توان نادیده گرفت، ولی چرا به راحتی از قصور فرهنگ سازان که قصور پزشکان اکثرا از کم کاری آنها ناشی می شود، می گذریم؟ چرا کسی پاسخگوی کم کاری فرهنگ سازان کم کار و حتی بدکار نیست؟ چرا دوربین فقط زوم شده روی پزشکان؟
در کشور ما تنها مقصر، پزشکان اند
از زاویه دیگر، زمانی که به موضوع خطای پزشکان می نگیریم، می توانیم چنین برداشتی نیز داشته باشیم:
اقدام یا اقدام نکردن پزشکان می تواند موجب تحمیل خسارت جسمی، مالی یا معنوی به بیمار شود اقداماتی که به عنوان خطای پزشکی تعریف شده است که البته این خطاها بسیار متنوع بوده و شامل خطاهای ناشی از بیاحتیاطی، بیمبالاتی، مهارت نداشتن و رعایت نکردن اقدامات و اصول مناسب مراحل درمان است. این پزشکان هستند که بنا به وظیفه اصلی را به گردن دارند و باید به تمام مراحل نظارت داشته باشند.
برخی معتقدند اصولاً عنوان خطای پزشکی عنوانی نادر است اما به هر حال، در تعریفی که مورد قبول است، خطای پزشکی این گونه بیان میشود: «قصورخدمت یا ارتکاب عمل اشتباه در برنامهریزی یا اجرا که به طور بالفعل با بالقوه باعث یک نتیجه ناخواسته میشود.» این تعریف به طور مشخص حیطههای کلیدی علل خطا (قصور یا ارتکاب، برنامهریزی و اجرا) را در برمیگیرد. قصور پزشکی مترادف غفلت و خطایی است که از روی سهو سر زند و در مقابل تقصیر است که به خطای عمدی گفته میشود. قصور پزشکی به 4 دسته تقسیم میشود: 1- بیمبالاتی، 2- بیاحتیاطی، 3- نداشتن مهارت(که خود به 2 دسته نداشتن مهارت علمی و عدم مهارت عملی تقسیم میشود.) 4- رعایت نکردن نظامهای دولتی.
خطای انسانی است که پیامد کار خود را در وضع خاص پیشبینی نمیکند. بهعبارت دیگر فعل او با الگوهای رفتاری انسان دوراندیش و پیشبینی منطبق نیست.
برای تشخیص خطاهای پزشکی در بدو امر میبایست براساس نظرات حقوقدانان، میان خطای شغلی و خطای عادی یا معمولی پزشکان تفکیک قائل شویم برای تشخیص خطای شغلی باید به عرف صاحبان حرفه رجوع کرد ولی خطای عادی را باید با عرف عام سنجید. معیار عمومی برای سنجش خطا (خواه خطا ناشی از عقد باشد یا ناشی از تقصیر) یک شخص متعارف از عموم مردم میباشد و خروج از رفتار متعارف خطا محسوب میشود.
محکومیتی بدون اجرا!
پزشک باید با توجه به آزمایشهای انجام شده، بیماری را به طور صحیح تشخیص دهد و سپس داروی متناسب با آن را تجویز نماید.
همچنین میبایست اصول مسلم پزشکی را رعایت کند. باید توجه داشت اگر پزشک در انتخاب معالجه از نظریه استادان فن طب تبعیت کرده باشد و به موفقیتی نایل نگردد عدم توفیق او خطا محسوب نمیگردد بلکه نقص در علوم پزشکی است که به حد کمال نرسیده است.
این شرط نیز لازم و واجب است و پزشک متخصص به طور کامل در قبال زیانی که ناشی از افراط یا تفریط باشد ضامن است.
در بعد قوانین حقوق بیمار باید بررسی شود که آیا در کشور ما تا کنون مجموعه قوانینی در حوزه حقوق بیماران که بر اساس آن حق تکلیف بر عموم در جهت رعایت آن ایجاد کند وجود دارد یا نه، و در بعد نظری باید بررسی شود آیا بیماران در نظام حقوقی ما حقوقی دارد.
تا کنون هیچ قانون مدونی در خصوص حقوق بیمار در کشور تدوین نشده است، بر اساس نظام حقوقی ما مهم ترین و بلکه اصیل ترین مرجعی که می تواند قانونی تدوین کند که بر اشخاص حق و تکلیف ایجاد کند مجلس شورای اسلامی است که متاسفانه تا کنون قانون مدونی در این مرجع تدوین نشده است.
خوشبختانه در سال های اخیر منشوری در خصوص حقوق بیمار از سوی وزارت بهداشت در قالب دستورالعمل تهیه و به مراکز درمانی ارسال شده است که براساس این منشور بیمار از یک سری حق و حقوق هایی هنگام مراجعه به مراکز درمانی برخوردار می شود.
ارائه خدمات درمانی در اسرع وقت به بیماران مورد نیاز هنگام مراجعه به مراکز درمانی بدون در نظر گرفتن جنسیت، مذهب و قومیت، اعمال عملیات درمانی به بیماران با رضایت بیمار و بدون نگاه ابزاری به آنها، ارائه اطلاعات کافی به بیماران در خصوص مراحل، کیفیت درمان و رعایت موازین وقواعد اخلاقی در برخورد با بیمار توسط کادر درمانی از جمله حقوق ذکر شده بیمار در منشور تهیه شده در وزارت بهداشت است.