گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»؛ فیلم «قصه ها»ی رخشان بنی اعتماد با قاب دوربین هندی کمی شروع می شود که در طول داستان نداشته فیلم، سعی می کند روایت کننده زندگی مردم تهران باشد؛ مردمی که گرفتار فساد و تبعیض و خفقان هستند و مجبور به تحمل زندگی ای فقیرانه و عاری از هر گونه آرامشند.
دغدغه های فیلمساز صاحب نام سینمای ایران به قدری انباشته شده بود که او را وادار کرد در ٩٠ دقیقه، سال ١٣٩٠ ایران را بدین اندازه سیاه و فلاکت بار به تصویر کشد. فیلم قرار بود روایت کننده زندگی مردم تهران به عنوان کسری از ایران باشد و به همین دلیل بیشتر از اینکه داستان واحدی داشته باشد از مجموعه اپیزودهایی غیرمرتبط با هم تشکیل شده بود؛ اپیزودهایی که با عناوین شب تهران، هرت آباد و دوربین از هم تفکیک شده بودند.
زنی که به دلیل فقر فرهنگی خانواده و خشونت برادرش از خانه گریخته و برای گرسنه نماندن و تهیه داروی فرزندش، فاحشگی می کند... مادری که فرزندش به دلیل اعتراضات سیاسی به نظام در زندان است... مدیران و کارمندانی که به جای کار و انجام امورات مردم به کارهای شخصی می پردازند و ارباب رجوع را تحقیر می کنند.. کارگرانی که ماه هاست حقوقی دریافت نکرده اند و حق هیچ اعتراضی ندارند و فقر مالی و بی سواذی ایشان موجب می شود که نتوانند از حق خود دفاع کنند... حاکمیتی که جز سرکوب کمترین اعتراضات مردم به وضع اقتصادی و معیشتی هیچ کار دیگری انجام نمی دهد... دولتمردانی که غرق در فساد اخلاقی و مالی اند... ادارات و سازمان های دولتی ای که غرق در بوروکراسی و درنتیجه بی توجهی به مردم اند... زنانی که قربانی خشونت اند و وضعیت آشفته ی روانی ایشان در نظام مردسالار ایران آن ها را از طبیعی ترین حقوق زندگی بی بهره کرده است... حاج آقایی که در فیلم گناه کبیره ی ازدواج موقت را انجام می دهد(هرچند تقبیح ازدواج موقت و همسان دانستن آن با هوسرانی صاحبان مقام و طعنه زدن به ایشان در فیلم های سینمایی دهه ی اخیر تقریبا عمومیت دارد)...گسترش اعتیاد در کشور حتی در سنین نوجوانی به دلیل فقر و خودکشی زنانی که قربانی خشونت مردان هستند و بسیاری از ایشان محرومیت ناشی از وضعیت اجتماعی را با اعتیاد به مواد مخدر به فراموشی سپرده اند... دانشجوی ممتاز رشته ی مهندسی مکانیک که به دلیل ستاره دار شدن از تحصیل محروم شده است و مسافرکشی می کند...جوانانی که به تبع وضعیت جامعه بی هویت شده اند و سرشار از عقده های روانی اند و فراگیری ایدز در رابطه ای عاشقانه که شاید جزو بهترین سکانس های فیلم به لحاظ تاثیرگذاری بر مخاطب محسوب می شد، مفاهیمی بود که رخشان بنی اعتماد در روایتی موفعیت محور و به کمک تقریبا نیمی از ستارگان سینمای ایران به تصویر کشید.
فیلم رخشان بنی اعتماد تلخ و پر از رنج و ناامیدی است و تنها گزاره ای که می تواند تحمل آن را برای مخاطب عام ممکن سازد تعداد بی شمار بازیگرانی است که به مدد کارگردان آمدند و او را در اعتراض آشکارش به وضعیت موجود در سال ١٣٩٠ یاری نمودند؛ هرچند گمان نمی رود رخشان بنی اعتماد به رئیس جمهور محبوب منتخب مردم در سال ١٣٩٢ نیز ارادتی داشته باشد؛ چرا که نتیجه تماشای ٩٠ دقیقه از فیلم «قصه ها»، جز ناامیدی چیز دیگری نیست؛ نتیجه ای که قطعاً در دولت تدبیر و امید تحسین نمی شود.
جالب توجه این جاست که قصه ها طبق دست نوشته ابتدایی کارگردان در ابتدای فیلم، در سال ١٣٩٠ ساخته شده بود و از دولتی مجوز ساخت گرفته بود که این روزها متهم به ایجاد رعب و خفقان در جامعه است که می تواند خود دلیلی بر رفع اتهام وارد شده باشد هر چند حافظه کوتاه مدت نگارنده چنین اتهامی را خیلی دور از واقعیت نمی داند.