به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، مریم فاطمی؛ فیلم سینمایی «برف» به کارگردانی مهدی رحمانی با بازی رویا تیموریان، افشین هاشمی و محمدرضا غفاری یکی از فیلم های بود که در سی و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
«برف» غصه یک روز از زندگی خانواده ای است که تمام دارایی خود را از دست داده است و خانه آنها توسط بانک توقیف شده است و پدر نیز در دادگاه است اما انها برای مراسم خواستگاری دخترشان یک روز از بانک وقت می گیرند تا خانه را خالی کنند در همین روز پسر سرباز این خانواده بی خبر از همه جا به مرخصی می آید اما با وضعیت عجیب و آشفته ای روبرو می شود و سعی می کند تا جایی که در توان دارد به این وضعیت بهبود ببخشد اما در پایان شب وقتی همه خواب هستند در یک هوای برفی از خانه به پادگان بر می گردد، «برف» حکایت تلاش یک روز یک خانواده معتبر برای آبروداری است، آبرو و اعتباری که به داشتن و نداشتن پول وابسته است.
این اشاره نقدی به برخی خانواده های سنتی است که برای حفظ ظاهر زندگی خود به دروغ، ریا و ظاهرسازی متوسل می شوند.
آنها می خواهند دختر خود را به یک پسر متمول شوهر دهند و برای نرفتن آبرویشان نزد پسر و خانواده او استرس ها و فشارهای روانی زیادی را متحمل می شدند آنها برای حفظ اعتبار خود هر کاری انجام می دهند اما به قول امید پسر خانواده مثل کبک سر خود را زیر برف فرو کرده اند غافل از اینکه مدت هاست که برف ها ذره ذره آب شده اند و اعتبار آنها نزد اطرافیان از بین رفته است.
این فیلم علی رغم اینکه قصه و نگاه تلخ و گزنده ای دارد با این وجود جزء معدود فیلم هایی است که خانواده در آن علی رغم مشکلاتی که با هم دارند در سختی ها کنار یکدیگر هستند و غیر از مجید که با اشتباهات اقتصادی خود خانه را به باد داده و حاضر نیست برای همراهی پدرش که چک های او را امضاء کرده به دادگاه برود سایر اعضای خانواده پشت یکدیگر را خالی نمی کنند اواسط فیلم نیز مادربزرگ که نماد نسل گذشته و ریشه خانواده است با ورود خود تا حد توان به وضعیت آشفته خانواده سامان می دهد و اینگونه القاء می کند که هنوز هم نسل گذشته هستند که به کمک نسل جدید می آیند و مشکلات این نسل را برطرف می کنند.
شخصیت پردازی در فیلم «برف» به خوبی انجام شده است و در شخصیت پردازی مجید که اهل آزمون و خطا و دروغ و دغل است و با همین ویژگی ها خانه پدری را به باد داده مادر که زنی سنتی و مردم دار است، دختر بی خیالی که مانند برادر بزرگترش مشکلات زیادی را برای خانواده ایجاد کرده و امید برادر کوچکترش که مسئولیت پذیرترین و دلسوزترین فرزند خانواده است ریزه کاری های به کار رفته که کاراکترهای انها را باور پذیر می کند و هر مخاطبی می تواند ما به ازای بیرونی این کاراکترها را در اطراف خود پیدا کند در واقع برف زندگی روزمره آدم های را رعایت کرده که در یک بحران عینی و ملموس گرفتار شده اند و رفتارهای آنها در قالب همین زندگی روزمره جای می گیرد و همین ویژگی هاست که فیلم برف را به متن زندگی نزدیک تر می کند اما نقطه ضعف برف در این است که نگاه به شدت تلخی دارد که تمام روزنه ها را برای تابش نور امید به این خانواده می بندد در انتها نیز مثبت ترین کاراکتر این خانواده راهی به جز فرار از آن خانه ندارد.