به گزارش گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو» داشتن فرزند، به همان اندازه که شیرینترین واقعه یک زندگی میتواند محسوب شود، به همان اندازه نیز، مسئولیتی بسیار سنگین و حساس برای والدین است. بزرگ کردن و تربیت بچه، واقعا کار سخت و دشواری است، به طوری که تمام قوا و زندگی والدین را به چالش میکشد و حتی میتوان گفت، تقریبا انجام دادن دقیق و درست آن غیرممکن است.
ممکن است شما خود را مادری بی عیب یا پدری کامل و تمام عیار بدانید؛ اما احتمالا قضاوت شما یک قضاوت سطحی است.
پدر یا مادر بودن، موهبتی است که خالی از مشکلات نیست. اگرشما از جمله افرادی هستید که بزرگ کردن بچه را کاری ساده میپندارید، بدانید که قطعا اشتباه میکنید.
والدین همواره به عنوان اصلیترین الگوی فرزندان شناخته میشوند؛ بنا بر این موثرترین شیوه تربیت، دقت والدین در رفتار و گفتار خودشان است.
کلمات میتوانند ذهن فرزندانتان را تغییر دهند. یاد بگیرید بهترین کلمات را استفاده کنید. پدر یا مادر بودن، یکی از سختترین و در عینحال، معنادارترین کارهاست. متاسفانه تصورات متداول در مورد طریقه بزرگ کردن بچههای مسئولیتپذیر، ممکن است منجر به ارتباط نادرست و بیتاثیر شود. بعضی از والدین از روشهای اجازه دادن استفاده میکنند که زبان مستقل و حس تاثیرگذاری را از کودک میگیرد. بعضی والدین هم بیش از اندازه در اجازه دادنها آسان میگیرند، تاجایی که کودک محدودیت و کنترل فردی را یاد نمیگیرد.
تحقیقات نشان میدهد که هر دوی این روشها در توانایی کودک برای تعدیل احساسات خود و ایجاد روابط سالم در بزرگسالی اخلال ایجاد میکند. بهترین روش تربیتی، روشی عادلانه و محترمانه است که هدف آن به جای تسلیم کودک، یادگیری او باشد. شنیدن و احترام گذاشتن به احساسات کودک، دادن حق انتخاب به او و ایجاد محدودیتهای مشخص و عادلانه درمورد رفتارهای غیرقابلقبول، تعادلی سالم برای فرزندتان ایجاد میکند. در این مقاله به شما آموزش میدهیم چطور از روشهای بیاثر و بینتیجه برای ارتباط با فرزندانتان اجتناب کنید. در زیر به برخی اشتباهات متداول تربیتی فرزندان به اختصار اشاره کرده ایم:
* تنبیه بدنی
برخی والدین فکر میکنند تنبیه بدنی یک شیوه موثر تنبیه است. شاید حتی شنیده باشید که خیلی از افراد، شیوههای تنبیهی که به اصطلاح آسیبی به کودک نمیزند را به هم توصیه کنند، اما واقعیت این است که تنبیه بدنی، هرگز کارساز نیست.
فرض کنید فرزند شما یکی از لوازم قیمتی منزل را شکسته و شما بی نهایت عصبانی هستید و میخواهید او را کتک بزنید. باید بدانید که تنبیه بدنی باعث نمیشود که او از این پس در خانه بیشتر مراقب باشد یا شما را بیشتر مورد احترام قرار دهد، بلکه باعث میشود نسبت به شما بیمیلتر شده و رفتار خصمانهتری پیدا کند.
* فنون و حیلهها
گاهی اوقات بچهها برای فرار از تنبیه شدن، دروغ میگویند یا کارهای موذیانه انجام میدهند. مثلا: تصور کنید دختر نوجوان شما به طور پنهانی کاری انجام داده است و شما به طریقی از آن مطلع شدید، اگر طوری رفتار کنید که مثلا مچ او را گرفتید و دروغ او را برملا کنید، باعث از بین رفتن اعتبار او میشوید.
استفاده کردن از کلک و حقه برای رو کردن رفتار نادرست بچهها، یا به عبارتی مچ گیری از آنها، فرزند را در لاک دفاعی فرو میبرد و در نتیجه بیشتر بچهها به سمت دروغ گویی و فریبکاری متمایل میشوند.
* فریاد زدن
بچهها همیشه آنگونه که به آنها گفته شده یا آموزش داده شده است، عمل نمیکنند. وقتی که فرزندان عملکرد بد و نادرستی دارند، موجب ناامیدی والدین میشوند. برخی والدین با فریاد زدن، نسبت به این ناامیدی واکنش نشان میدهند.
فریاد زدن در مقابل رفتار نادرست کودک، باعث میشود شما از احساس ناخوشایندی که دارید، تخلیه شوید؛ اما رفتار مناسبی برای شکل دادن نظم در کودک نیست.
توجه داشته باشید هیچ کودکی به والدینی که فریاد میزند، گوش نمیدهد. در عوض یاد میگیرد که او هم صدایش را روی شما بلند کند. فرزندانی که والدینشان فریاد میزنند، عموما عصبی و لجباز میشوند و میآموزند که اختلافات را با داد و بیداد حل کنند.
* سرزنش و نصیحت کردن
شیوه تربیتی برخی والدین، غر و لند و سرزنش کردن، یا موعظه و نصیحت کردن است. اگر پدر یا مادری مکرر فرزند خود را مورد سرزنش قرار دهد و به وی غر بزند و امر و نهی کند، در واقع به کودک میآموزد که به حرفهای والدین خود بی توجهی کند.
نصیحت کردن مداوم فرزند نیز، همین نتیجه را در بر دارد؛ زیرا در این نوع ارتباط، والدین فقط گوینده صرف هستند و فرزند شنونده، در این شیوه فرزند خیلی سریع کلافه شده و دیگر به سخنان شما گوش نخواهد داد.
دقت داشته باشید که هر چه فرزند شما کم سن و سالتر باشد، محدوده و گستره توجه وی کوچکتر است؛ بنا بر این نصیحت کردن و موعظه کودکان کم سن، کاری کاملا بیهوده است.
* تحسین و تشویق
بسیاری از والدین در مورد تشویق کار مثبت فرزندشان، راه به خطا میروند. برای مثال: ممکن است شما هر زمان که فرزندتان در کار و تلاشی که انجام داده و موفق شده، او را مورد تحسین و تشویق قرار دهید.
شکی نیست که تشویق کردن بچهها برای موفقیتهایی که کسب میکنند، کاری بسیار خوب و پسندیده است؛ اما باید این نکته را مد نظر داشته باشید، آنچه که باید مورد تشویق قرار گیرد، تلاش کودک است، نه آنچه که در سایه این تلاش کسب کرده است. اگر شما فقط زمانی که فرزندتان به نتیجه غایی میرسد او را تشویق و تحسین کنید، فرزند خود را دچار یک ترس و نگرانی از عدم حصول نتیجه کردهاید. ترسی که در بزرگسالی نیز، کودک تبدیل به آدمی عیبجو و شاید در برخی موارد، عالم نما و فضل فروش میکند.
در ضمن هرگاه فرزند خود را تشویق میکنید، سعی کنید با اشاره صریح و روشن به نکات خاص این کار را انجام دهید؛ زیرا باعث ایجاد انگیزه در فرزند خود میشوید تا رفتارهای مورد تایید شما را تکرار کند.
* ارایه الگوی رفتاری نامناسب
برخی والدین رفتارهای مناسبی ندارند، اما در مقابل توقع دارند بچهها واجد بهترین شکل رفتار باشند.
والدینی که بددهنی میکنند، داد و بیداد میکنند، سیگار میکشند، مواد مخدر مصرف میکنند و ... نباید توقع داشته باشند فرزندشان مانند یک قدیس رفتار کند.
اگر رفتار شما با گفتارتان در تناقض باشد، فرزندتان در مییابد که شما دو نوع استاندارد متفاوت دارید. ضمن اینکه به مرور میفهمد چیزهایی که شما زبانی از او میخواهید انجام دهد، اهمیتی ندارند.
به عنوان مثال: فرض کنید به فرزند خود توصیه میکنید از سیگار دوری کند و این در شرایطی است که شما روزی چند پاکت سیگار میکشید. در این شرایط فرزند شما حتما با خود میاندیشد که «سیگار کشیدن نباید آنقدرها هم بد باشد، چون اگر اینطور بود که پدر من این اندازه سیگار نمیکشید.»
* پذیرش شکست
هیچ پدر و مادری دوست ندارد فرزندش را مایوس و غمگین ببیند، به همین دلیل نیز، والدین هر کاری که بتوانند انجام میدهند تا فرزندان خویش را از شکست یا عقب نشینی حفظ کنند؛ اما آیا میدانید که دور نگه داشتن بچهها از شکست و ناامیدی، به هیچ وجه خوب نیست؟ زیرا اگر بچهها یاد نگیرند که شکستها را بپذیرند، در بزرگسالی و در مواجهه با فشارهای موجود، دایم در حال نزاع و درگیری خواهد بود.
کودکی که مدیریت کردن عقب نشینی را یاد نگرفته باشد، قطعا موجودی ضعیف است و با افزایش فشار، خیلی زود قالب تهی میکند و توانایی مواجهه و مقابله با مشکلات را ندارد.
تمام کودکان باید بدانند که شکست چندان هم بد نیست و همین شکستها میتواند فرد را مهیای رسیدن به بهترین موقعیتها کند.
* فعالیتهای اجباری
امروزه والدین خود را موظف میبینند که فرزندان خود را در کلاسهای فوق برنامه مختلف، مثل: کلاسهای ورزشی، هنری، آموزش زبان و غیره ثبت نام کنند و گمان میکنند اگر این کار را نکنند، در مقایسه با دیگران کاستی در کارشان است.
اگر به عنوان والدین هوشمند و همگام با شیوههای تربیتی روز، قایل به لزوم این کلاسها هستید، لااقل اجازه دهید فرزندتان در کلاسی شرکت کند که واقعا علاقمند به آن است. توجه داشته باشید که هرگز فرزند خود را بالاجبار به کلاسی نفرستید، آن هم فقط به این دلیل که از دیگر والدین کم نیاورده باشید یا فقط به صرف اینکه فکر میکنید این کار درست است.
منبع: دوهفته نامه کوشش/ استان آذ غربی