حضور «عراقچی» در تیم هستهای در شرایط کنونی که وارد حساسترین و مهمترین مرحله مذاکرات هستهای یعنی نگارش پیشنویس توافقنامه شدهایم و به گفته مذاکرهکنندگان ایران و گروه 1+5 تا تیر ماه باید به توافق رسید و در راستای برخی اهداف تیم هستهای آقای ظریف که جزئیات آن تا به امروز پنهان مانده، قابل پذیرش نیست؛ در واقع این اقدام در راستای تعبیر رسانههای افراطی جریان اصلاحات که از عراقچی به عنوان «پلیس بد» یاد میکردند، میتواند قابل ارزیابی باشد.
گروه بین الملل «خبرگزاری دانشجو» - سجاد مصطفی پور؛ سید عباس عراقچی، معاون امور حقوقی و بینالمللی وزیر امور خارجه که در سابقه خود معاونت امور آسیا، سفیر ایران در ژاپن و برای مدت کوتاه سخنگوی وزارت خارجه را دارد یکی از دیپلمات های برجسته و کهنهکار ایرانی است که این ایام به دلیل مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 و ایفای نقش به عنوان معاون محمدجواد ظریف در جریان مذاکرات هسته ای، بیش از پیش در صدر رسانه های مختلف جهان قرار گرفته است.
با توجه به سابقه سیاسی «عراقچی» که از دیپلمات های کار کشته و مورد وثوق نظام بوده است، انتخاب وی از سوی وزیر امورخارجه دولت یازدهم به عنوان مهم ترین پست وزارت خارجه ـ معاون حقوقی و بین المللی ـ بعد از وزیر، اقدامی تحسین برانگیز بود، البته این انتخاب، به مذاق طیف رسانه های افراطی جریان اصلاحات خوش نیامد، به گونه ای که این طیف افراطی، در ابتدای مسیر مذاکرات هسته ای در دولت یازدهم در «ژنو»، از عراقچی به عنوان «پلیس بد» تیم هسته ای یاد کرد.
حال با گذشت حدود هفت ماه از روی کارآمدن دولت یازدهم می توان به جرات گفت مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 مهم ترین عرصه نقش آفرین و حساس پیش روی دولت بوده است؛ چرا که موفقیت یا شکست در این مذاکرات می تواند اتفاقات مختلفی را در آینده رقم بزند، از این رو، تیم هسته ای حال حاضر باید در ماه های پیش رو با درایت و هوشیاری از منافع ملی و حقوق مسلم ملت ایران دفاع کند که البته امیدواریم تا کنون نیز این گونه بوده باشد.
اما نکته اساسی و مهم که در چند روز گذشته به نوعی با مذاکرات هسته ای نیز بی ربط نبوده است، عدم صدور ویزا از سوی ایالات متحده آمریکا به «طالبی»، سفیر پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل است که این امر، به بهانه حضور «طالبی» در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال 1358 صورت گرفته است.
با این وجود، اگرچه سید عباس عراقچی در گفت و گو با خبرگزاری های مختلف به صراحت گفته است که «ایران گزینه جایگزینی برای ابوطالبی ندارد»، ولی ما شاهد آنیم که شایعاتی درباره حضور «عراقچی» به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل متحد مطرح می شود، البته درباره حضور عراقچی در آمریکا از سوی مقامات مختلف صحبت هایی هم شده است.
زمانی که عراقچی، سفیر ایران در ژاپن بود، در ماه مارس 2008، «توماس شیفر»، سفیر وقت آمریکا در ژاپن مطالبی را درباره عراقچی نوشت که تارو آسو، وزیر خارجه ژاپن در دیدار با وی گفته «اگر آمریکا و ایران بخواهند روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند، عراقچی احتمالاً می تواند کاندیدای سفیری ایران در واشنگتن باشد.»
یا همزمان با مخالفت آمریکا با حضور «ابوطالبی» در نیویورک، وندی شرمن، مذاکره کننده هسته ای آمریکا با ایران طی یادداشتی که در آن تحلیل المانیتور از شخصیت عراقچی هم هست، نوشت: «آقای عراقچی یک مذاکرهکننده حرفهای و همچنین سخت گیر است». بعد در ادامه آمده است: «عراقچی فردی است که در زمان ولایتی و خرازی به عنوان یک دیپلمات فعالیت کرده است، از زمانی هم که در ماه اوت گذشته به عنوان معاون ظریف انتخاب شد و چندین بار به عنوان بخشی از تیم ایران برای مذاکره با مقامات آمریکایی در عمان، نیویورک و ژنو ظاهر شد، برای آمریکایی ها فردی چندان ناآشنا نیست.»
این شایعات زمانی قوت می گیرد که «یدیعوت آحارانوت»، یکی از روزنامه های رژیم صهیونیستی به نقل از «منابع نزدیک به روحانی» مدعی شد که رئیس جمهور ایران در حال ارزیابی گزینه های جدید برای معرفی به عنوان نماینده این کشور در سازمان ملل است و عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه، یکی از این گزینه هاست.
مع الوصف، باید دید، در روزهای پیش رو، در تیم هسته ای جمهوری اسلامی ایران تغییری پیدا می شود یا خیر؟ و آیا «عراقچی» به عنوان سفیر جدید ایران در سازمان ملل معرفی می شود؟
با فرضیه های مذکور و جدایی «پلیس بد» تیم هسته ای به ادعای رسانه های افراطی اصلاحات، روند پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران به چه سمتی خواهد رفت؟ آیا حضور «عراقچی» در آمریکا در این برهه از زمان که به اذعان محمدجواد ظریف، پرونده هسته ای به دشوارترین و کندترین مرحله نگارش پیشنویس توافقنامه رسیده، حاصل یک منطق دیپلماتیک برای بهبود روابط با ایالات متحده و چانی زنی مستمر با مقامات آمریکایی است؟ یا شاید شرایط به گونه ای رقم خورده است که دیگر نباید «عراقچی» در جریان مذاکرات هسته ای حضور داشته باشد!
با توجه به سوالات مذکور می توان گفت، جدایی «عراقچی» می تواند دو احتمال داشته باشد:
1- «عراقچی» به آمریکا می رود تا تکمیل کننده برنامه سیاست خارجی دولت یازدهم باشد، به این معنا که بعد از حصول توافق در برنامه هسته ای با جزئیاتی که در داخل کشور هنوز با شفافیت اعلام نشده، وقت آن است که روابط ایران و آمریکا بهبود یابد؛ پس چه کسی بهتر از «عراقچی» که در بین مقامات آمریکایی شخصیتی مورد قبول و احترم دارد.
2- حضور «عراقچی» در تیم هسته ای، در شرایط کنونی که وارد حساس ترین و مهم ترین مرحله مذاکرات هسته ای یعنی نگارش پیش نویس توافقنامه شده ایم و به گفته مذاکره کنندگان ایران و گروه 1+5 باید تا تیر ماه به توافق رسید، در راستای برخی اهداف تیم هسته ای آقای ظریف که جزئیات آن تا به امروز پنهان مانده، قابل پذیرش نیست و در واقع این اقدام در راستای تعبیر رسانه های افراطی جریان اصلاحات که از عراقچی به عنوان«پلیس بد» یاد می کردند، می تواند قابل ارزیابی باشد.
در پایان باید گفت، اگر چه روند مذاکرات هسته ای به طور شفاف بیان نشده است، ولی برای ادامه مسیر، منطق دیپلماسی حکم می کند که دیپلمات برجسته ای چون «سید عباس عراقچی» در مراحل سخت نگارش پیش نویس نیز حضور داشته باشد و نیاید به هر دلیلی «عراقچی» از تیم هسته ای کنار گذاشته شود؛ در ادامه روند مذاکرات باید دید که آیا تعبیر «پلیس بد» که از سوی برخی جریانات تندرو اصلاحات به عراقچی داده شده، با حذف وی از تیم مذاکرات هسته ای، جامه عمل به تن خواهد کرد یا خیر.